بهای حق گوئی و حق جوئی (نامه ای به محمد علی اصفهانی)

هادی شمس حائری، ششم نوامبر 2007
اقای محمد علی اصفهانی با سلام
من مقالات شما و جوابیه های فضیحت بار رجوی را در سایت های رسوایشورای ملی مقاومت رجوی که اکنون دیگر شورائی نیست و به شیر بی یال و دم و اشکم درآمده دیدم و از این که شما نیز مانند شاملو و بسیاری کسان دیگر مورد هتاکی فرقه رجوی قرار گرفته اید متاسف و از بابت این که مجاهدین یکبار دیگر ماهیت انحصار طلبانه و تمامیت خواهی خود را باز هم بیشتردر معرض دید همگان قرار دادند خوشحال شدم. اما خوشحالیم نه از این جهت است که مجاهدین در ورطه خیانت افتاده اند بلکه از این بابت است که چون به راه راست نمی آیند پس بهتر که ماهیت خود را عیان کنند تا دیگران در دام آنها نیفتند.
شما در مقاله تان اشاره کرده اید:
شاعر انسان گراى معاصر، برخلاف يک شاعر معمولى، يا يک شاعر سياسى، شاعرى است که به نسبت، و در حدّ توان خودش، به حجم بيشترى از ادراک هويّت فردى، دست يافته باشد، و آن را در خدمت تعيّن بخشيدن هر چه بيشتر آن ايده ی مجرّد، در خود و مخاطبان خود به کار بگيرد.
و لازمه ی اين، درگير شدن است.
و نيز در افتادن.
درگير شدن، به معناى پرداختن به همه کس و همه چيز: و مرتبط شدن با همه چيز و همه کس.
و در افتادن، به معناى پنجه در پنجه شدن با قدرتها.
نه فقط قدرتهاى سياسى و نظامى و حکومت ها بلکه انواع و اقسام قدرت، و اشکال مختلف قدرت، و مراکز گوناگون قدرت در جامعه.
و هر کدام از اين قدرت ها، حوزه يى و حوزه هايى دارد، که در آن حوزه و حوزه ها، حفظ وضع موجود، برايش از اهميت حياتى برخوردار است.
شاعر انسان گرا، بر وضع موجود، طغيان می کند.
يعنی: با قدرت ها در مى افتد. و با قدرت ها در مى افتد. يعنى: بر وضع موجود، طغيان می کند.
شما براستی حق مطلب را در موضع یک شاعر انسان گرا اداء کرده و با قدرت های سیاسی و نظامی و انواع و اقسام قدرت در افتادید و علیه انها چه حاکم و چه محکوم، طغیان کردید و بهای حق گوئی خود را از مجاهدین با فحش و فضیحتی که سزاوار خودشان است دریافت کردید. جرم شما این است که اسرار هویدا می کنید و به سند ننگين، برهم زدن اجتماعات گروه هاى سياسى اپوزيسيون، رأى ندادید.
آفرین بر شما.
در مقابل انسانهائی نظیر شما و شاملو، شاعرانی دیگر از قماش اسماعیل وفا یغمائی و نویسندگان قلم بمزدی مانند رحمان کریمی وجود دارند که خودشان را در خدمت فرومایگانی مانند رجوی که او خود در خدمت سرویس های جاسوی غرب قرار دارد قرار داده اند و با فروش شرف خود نان حرام می خورند.
رحمان کریمی قلم بمزد مجاهدین مقاله ای بر علیه شما نوشته است که خود را رسوا کرده و جز آبرو بر آبروی شما نیفزوده است
او مدعی است که
… و چنین است حال و احوال توحیدی و مجاهدین دیگر. من و تو اگر یک هفته بار سنگین آنها را بردوش داشته باشیم ، مطمئن باش شعر گفتن از یادمان خواهد رفت
او اما نمی گوید که این بار سنگین بار خیانت و جاسوسی برای سرویس های اسرائیل و امریکاست.
علی رغم اینکه رژیم جنایتکار و سرکوبگر باشد یا نباشد هیچ ربطی به این ندارد که انسان از بیگانه تقاضای حمله به هموطنانش را بکند که بیایند و ایران را بم باران کنند و خانه های مردم را خراب کنند تا شاید اخوندها سرنگون شوند و مجاهدین بقدرت برسند و تازه این خیانت و درخواست نوکر صفتانه را بار سنگین مسؤلیت نام می نهد و افشاء کنندگان آن را حامی رژیم ولایت فقیه.
بر مطالب شما باید اضافه کنم که شاعر مردمی و انسان گرا نان حرام نمی خورد و خود را به قدرت های شیطانی نمی فروشد و از شرف خود پاسداری می کند.
اقای اصفهانی خروج شما از شورای دست پخت رجوی و مخالفتتان با شورائی ها، آنموقع که عضو آنها بودید و سپس مقالات روشنگرانه و شجاعتتان در در افتادن با قدرتها و مدعیان دروغین دمکراسی و آزادی خواهی قابل تقدیر و تحسین است.
امیدوارم از گزند حوداث و نیش های زهراگین رهبری نر و ماده مجاهدین در امان باشید.
هادی شمس حائری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا