قرینه سازی غیرعلمی و فریبنده مجاهدین

پیام صبحی نامی که با نوشته اش نشان داده که یکی از مریدان مسعود رجوی بوالهوس، مستبد و انحصار طلب ناعلاج است درنوشته ی منتشره اش در فضای مجازی تحت اشغال باندرجوی نوشته است:
حتما همه کسانی که در سال ۱۳۵۷دست اندر کار انقلاب و سقوط رژیم شاه بودند بخوبی بیاد دارند که این روزها چقدر شبیه آن روزهاست. حتما روزهای آخرحکومت شاه و درگیری جناح های مختلف حکومتی در مجلس آن زمان را بیاد دارند، حتما دستگیری هویدا و تصفیه های شاه در اطرافیانش بخیال خام کردن مردم معترض که اگر اشکالی هست از او نیست و اطرافیانش آدمهای ناجور و وطن فروشی هستند و… را بیاد دارند. حتما بیاد دارند که شاه با خفت و زاری در روزهای آخرش در پیامی خطاب به مردم ایران گفت:«من صدای اعتراض شما را شنیدم و…!».
اینکه بگویم که هیچ شباهتی ندارد، خواهند گفت که فلانی دچار مطلق گرایی شده وبنابراین میپذیرم که شباهتی هست! شبیه آنکه انسان ها مثلا درآن زمان هم غذا را دردهان خود میگذاشتند وحالا هم چنین میکنند که صدالبته نتیجه ای از این اینهمانی کردن و تشبیه سازی بدست نمیآید .
علاوه بر متوهم ، بوالهوس وخود شیفته بودن رجوی، بعلت متداول نبودن مطالعه دراین تشکیلات – بعنوان کم سوادترین تشکیلات ایرانی ازبدو تاسیس- ، ونیز جدا بودن اعضای آن ازمردم وبطن زندگی واقعی ، آنها قادر به وارد کردن مقوله ی شرایط زمان و مکان درتحلیل های آبکی خود نبوده ، همه چیز را ایستا فرض کرده وبرخورد اراده گرایانه ای با مسائل دارند و نتیجه آنست که دردام قرینه سازی تاریخی که آفت هرتحلیل درست از شرایط مشخص است، میافتند.
ازاین روست که آنها ضمن حفظ تعارف با مردم وپذیرفتن مزورانه ی نقش بی بدیل آنها درتحولات، خیال خود ازتحلیل درست مسائل را راحت کرده ویکسر به دامن امپریالیزم و اقدامات این سلطه گر اصلی برای حمله ی مستقیم یا غیر مستقیم نظامی به ایران چسبیده اند و میکوشند که این ننگ را با تئوری بافی هایی که ازاساس غلط است ، ازدامن خود پاک کنند!
آنها هرگز درک نکرده اند که ایران سال 1357با داشتن بقایای سیستم فئودالیزم، درعصر پیش سرمایه داری بسر میبرد وحالا با تحولاتی که صورت گرفته ، وارد مرحله ی پیشرفته تر شده و کم کم میرود که قطع ارتباط معنی داری با گذشته نموده وسیستم سرمایه داری را – با موانع موجود و خاص جهان سومی ها- با جرح وتعدیلاتی که خاص ایران باشد ، مستقر نماید که البته بدون وجود این امر، رشد جامعه بسوی پیشرفت ناممکن است .
ما عملا با تحقیق دروضع کشورهای دیگر، پرش از مراحل تاریخی وسزارین های خطرناک را شکست خورده دیده ایم و از مسئولین هم توقع نداریم که با پرش های خارج از حد تحمل جامعه وتاریخ ، معجزه کنند وبهتر میدانیم که به رشد موزون این مرحله ی تاریخی با شرط تامین حداقل امکانات زندگی لایق انسان ها ، با طبیعت زندگی وتحولات اجتماعی همگام باشند.
درست است که وضع کونی ازنقد گذشته حاصل میشود و یک تحلیلگر این مهم را باید ملحوظ نظر خود قرار دهد، اما یکسان دانستن رویدادها درگذشته و حال از روی بیسوادی و یا در بهترین حالت از بابت تنبلی یا خوش خیالی است.
مجاهدین خلق با یکسان پنداشتن تحولات دوران پیش از انقلاب 1357 و حال ، راه بجایی نمیبرند و در گذشته هم چنین بوده است.
صابر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا