ذلت و خفت تثبیت شدهی رجوی

ذلت و خفت تثبیت شدهی رجوی

ایراندیدبان
 ١٥/٠٢/١٣٨٦
در یادداشت ویژگیهای گزارش تازهی وزارت خارجهی امریکا اشارات دقیقی به ظرایف ِ گزارش جدید دولت امریکا دربارهی گروه تروریستی مجاهدین خلق کردیم که با دقت نظر در هر یک، میتوان گفت شناخت جامع و کاملی از این گروه در سرفصلهای مشخص بیان شده است.
اگر چه مشابه چنین بیانی از سوی وزارت خارجهی امریکا در سالهای پیشین نیز بهکار گرفته شده است، لیکن با توجه به جریان گستردهی تبلیغاتی و لابیای که مجاهدین برای سفیدسازی خود در طول یکسال گذشته بهراه انداختند و تلاشی که جهت بهرهبرداری از حکم دادگاه بدوی لوگزامبورگ نمودند، باید گفت که لحن شدید گزارش اخیر (خصوصاً نسبت به گزارش سال پیش) حاکی از آن است که شناخت از این گروه بهعنوان یک امر تثبیت شده درآمده است و آنچه کشورهای غربی و بهخصوص امریکا هر از گاهی دربارهی این گروه گزارش میکنند، تصویری از نوک قلهی یخی است که از پروندهی مجاهدین بهنمایش میگذارند.
روکشهایی که باند دروغگوی رجوی برای فعالیتهای علنی خود برمیگزیند، هیچکدام آنقدر ضخامت ندارد که آنچه در پس پردهی آن میگذرد را بپوشاند. بلکه مناسبات واقعی سیاسی و ایدئولوژیک این گروه، آنقدر با آنچه در شعارها و داعیههایشان مطرح میشود تفاوت دارد که بیدرنگ هر ناظری را به عمق دروغگویی و دوگانگی باند رجوی رهنمون میسازد.
بنابراین با تکیه بر گزارشهای منتشر شدهی سرویسهای امنیتی کشورهای اروپایی، با توجه به استنکاف اتحادیهی اروپا از پذیرش رأی دادگاه لوگزامبورگ و اعلام اینکه اتحادیهی اروپا دلایلاش برای تروریست بودن مجاهدین را اعلام خواهد کرد، و بهویژه با توجه به گزارش سالانهی وزارت امور خارجهی امریکا که گروه تروریستی مجاهدین با تمام اسامی مستعار و پوششیاش را بهگونهای دقیق توصیف کرده است، باید گفت که حقیقت ِ ماهیت ِ این گروه برای کلیهی کشورهایی که مجاهدین بهزعم خود قصد دارند با جلب نظر آنان به بقای خائنانه و خفتبار خود ادامه دهند، روشن است و اشخاص و جریاناتی که به حمایت از آنها ادامه میدهند جز ننگ و ذلت ِ پشتیبانی از یک باند تبهکار و ضدانسانی، دستآورد دیگری نخواهند داشت. کما اینکه شاهد هستیم حامیان خارجی این گروه تا چه میزان در میان سایر همکاران و همشهریان خود بیاعتبار و منفور هستند.
نکتهی دیگر اینکه تأکیدات چندبارهی گزارش دولت امریکا دربارهی روشهای شانتاژگرانه و پروپاگاند در مسایل سیاسی علیه ایران توسط مجاهدین، از سویی بیانگر بیاعتباری نمایشاتی است که هر از گاهی مجاهدین برای بحرانآفرینی در روابط غرب با ایران بهراه میاندازند و از سوی دیگر عقیم ماندن کوششهای کسانی است که از سر ناچاری میکوشند آنها را بهواسطهی جاسوسی و خصلت مزدوری به غرب تحمیل کنند و راه پشتیبانی از آنان را باز نمایند.
این هر دو، اتفاقی است مبارک. چرا که از یکسو مساعی خبیثانهی باند آدمکش رجوی برای بهراه انداختن جنگ علیه مردم ایران را خنثی میکند و از دیگرسو تمام امید دار و دستهی بیریشهی مجاهدین برای حمایت غرب از خود را به یأس مبدل میسازد، امیدی که بهدلیل نداشتن پایگاه مردمی، تنها روزنهی رو به آینده برای آنان بهحساب میآید.
نتیجهی عینی این اتفاق را میتوان در اضمحلال روزافزون و افزایش شکاف داخلی و ریزش نیرو بهعنوان اصلیترین بحران درونی مجاهدین شاهد بود، خصوصاً که گزارش وزارت خارجهی امریکا، مؤید تصمیمات اصولی و بهجای دولت عراق دربارهی این گروه تروریستی است.
این گزارش از جهت دیگری نیز یک سرفصل مهم محسوب میشود. سرفصلی که دربارهی عدم کارآیی و بیاعتباری ادعاهای واهی و نخنماشدهی رجوی، که بهجهت مصرف داخلی و تحمیق نیروها تولید میشود، سخن میگوید.
این ادعا که غرب و بهخصوص امریکا نام مجاهدین را برای مغازله با ایران و اعتبار بخشیدن به دولت خاتمی و آغاز ارتباط با اصلاحطلبان در لیست گروههای تروریستی گنجانیدند، مطلقاً رنگ میبازد، چرا که اکنون غرب با دولتی محافظهکار در ایران طرف است که بههیچوجه قصد امتیاز دادن به آن را ندارد و علناً سر تضعیف آن را دارد.
رویارویی غرب با ایران بهخصوص در جریان تصویب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، پارامتری بوده است که در چندین ماه اخیر، مجاهدین مستمراً در مناسبات درونی خود بر روی آن تبلیغ کرده و بهعنوان گشایشی بهنفع خود آن را نمایش دادهاند تا نیروهای روحیه باختهی خود را به ادامهی همکاری وادار نمایند.
بنابراین مجاهدین خود آنچه رشته بودند پنبه کردند و این تناقض اساسی را آشکار ساختند که اگر دلیل نامگذاری مجاهدین در لیست گروههای تروریستی، یک موضوع سیاسی و یا تجاری است، چرا اکنون که غرب بنا بر ادعای خود آنان در بدترین شرایط مناسبات با ایران بهسر میبرد باز هم دست به چنین کاری میزند؟
این سؤالی است که مجاهدین مطلقاً نمیخواهند دربارهی آن سخن بگویند و بر این اساس باید پیشبینی نمود که رهبر فراری مجاهدین برای مدتها سر آن نخواهد داشت که پیغامی بفرستد و همچنان در مخفیگاه خفت و ذلت باقی و خاموش خواهد ماند.
با تمام کدها و علایمی که غرب برای تغییر روشها به آنها میدهد، مجاهدین حاضر نیستند دست از روشهای ابلهانه و گانگستری خود بردارند.
در حالی که سالها است باند به گل نشستهی رجوی از سیاست از این ستون به آن ستون فرج است پیروی میکند، بهنظر میرسد که اجماع کنونی امریکا، اروپا و عراق برای طرد و انزوای این گروه، هیچ نشانهای از ستون بعدی و فرج پیش رو برای آنان نداشته باشد و زمان زیادی برای به سر رسیدن سرنوشت محتوم آنان نمانده باشد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا