نجات در هفته ای که گذشت – شماره 125

مروری بر مطالب 23 الی 28 دی ماه 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 23 دی

در روز شنبه جمعاً 13 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

خاطرات فؤاد بصری از فرشته یگانه متهم ردیف 42 دادگاه مجاهدین خلق

… بعد از سلام من، گفت: بنشین. در ادامه گفت چند سال در سازمان هستی؟ به او گفتم … در ادامه گفت می دانی چه کسانی به ملاقات تو آمدند؟ من هم در جواب گفتم هنوز آن ها را ندیدم. گفت این ها همه مزدورند و دشمنان ما و خواهر و برادر هستند. چرا می خواهی با آن ها ملاقات کنی؟ هر فردی با این مزدوران ملاقات کند به برادر و خواهر دهن کجی کرده! بیا شماره روابط را برایت می گیرم بگو من با مزدوران کاری ندارم. اگر با این مزدوران که خودشان را خانواده تو معرفی کردند ملاقات کنی سابقه سازمانی خودت را لجن مال می کنی. من در دلم گفتم چند سال است در پادگان اشرف لجن مال شدم….

علی زمانی: ماندن در کمپ اشرف یعنی مردن

… رجوی ها یک نهادی هم دراشرف 3 درست کرده اند به نام نهاد به اصطلاح انقلاب که کمیته تشکیل داده اند که از افراد جاسوس و سرسپرده و مغزشویی تشکیل شده و کارش فقط کنترل افراد است که با ترفند و طرح برنامه های فرمایشی نزد افراد می آیند که وضعیت روانی آن ها را چک کنند که برای خودش داستان ها دارد.
… ماندن در کمپ اشرف یعنی مردن، یعنی نابودی هست و نیست. از آنجا فقط جنازه است که بیرون می آید. آنقدر فشار زیاد است که یا اعضا سکته می کنند و یا به شدت بیمار هستند. بیشتر آن برمی گردد به فشار روحی و روانی. یعنی باید افراد همه چیزشان را فدای رجوی های خائن و روانی کنند….

دلیل وحشت رجوی از اعضای جدا شده

به قول خود رجوی دشمن اصلی، جداشدگانی هستند که از سازمان مجاهدین جدا می‌شوند و از درون تشکیلات برای مردم بیرون افشاگری می کنند. بنابراین، این افراد خطرناک ‌تر از پاسدار و اطلاعاتی رژیم هستند. چرا؟! چون ماهیت پنهانی که در اسارتگاه رجوی می‌ گذرد برای دنیا و به خصوص هموطنان عزیز که به سرنوشت ما جدا شدگان که فریب تبلیغاتی آن ها را خورده بودیم و وارد این تشکیلات شدیم روشن می شود.
… باور کنید رجوی این قدر ترس دارد از خانواده ‌هایی که فرزندانشان اسیر مجاهدین هستند به همین خاطر به افرادی که در زندان تشکیلات رجوی هستند می ‌گوید این‌ ها خانواده شما نیستند همشون اطلاعاتی هستند با این حرف ها و چرندیات کار خود را توجیه می‌ کند و افراد را مغزشویی می‌ کند.

چه کسی مسعود رجوی را به مرز جنون کشانید؟

… موشکباران قرارگاه های مجاهدین با فرماندهی شهید احمد کاظمی، چنان ضربه ای به مسعود زد که وی مرزهای جنون را رد کرد و دست به عملی سرکوبگرانه زد که کمتر از دو سال حتی مسئولین شورای رهبری سازمان نیز از آن ابراز پشیمانی کردند و اشتباه خواندند. نکته ای که در کلام این شهید پس از عملیات موشکباران دیده می شد این که مجاهدین برای همیشه تمام شدند. هرچند به نظر چنین اتفاقی نیفتاد و مجاهدین پس از آن هم حضور داشتند و تا 12 سال بعد در عراق زندگی کردند، ولی از منظر تشکیلاتی و ایدئولوژیک می توان به جرأت گفت که مسعود و مریم رجوی، پس از این حادثه ماهیت اصلی خود را نشان دادند و دست به شنیع ترین اقدامات سرکوبگرانه زدند و هیچ حرمتی را برای نیروهای خود باقی نگذاشتند و همین مسأله سازمان را از درون دچار فروپاشی ایدئولوژیک نمود. اگر جز این بود، مسعود رجوی نیازی به آن سرکوب گسترده نداشت.

تلاش مهدی ابریشمچی مزدور برای جا انداختن واژه “استقلال مالی مجاهدین خلق”

مهدی ابریشمچی یکی از عمله های رجوی است که این روزها در تلویزیون شیطان منظر مجاهدین تحت عنوان “گلریزان همیاری” میدان داری کرده تا کثافت کاری های این فرقه در وابستگی مالی اش به سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی به ویژه دریافت پول از صدام در مقابل انجام جنایت در زمان جنگ و تا قبل از سقوط وی را لاپوشانی کند.
… به نظر می رسد سالمندی مهدی ابریشمچی باعث هذیان گویی وی نیز شده است. او که روزگاری در عراق مسئول دادن اطلاعات مردم و نیروهای نظامی ایران به دستگاه اطلاعاتی صدام و دریافت پول های کثیف برای انجام عملیات تروریستی در داخل کشور بود و در هر جلسه تبادل پول با مسعود رجوی حضور داشت حال با وقاحت و دریدگی تمام عیار دم از “استقلال کامل مالی مجاهدین با تکیه بر مردم ایران” می زند!…

گفتگوی انجمن نجات آلبانی با ابراهیم مرادی عضو پیشین مجاهدین خلق

ابراهیم مرادی: هر جدا شده‌ ای که تشکیلات را افشا می‌ کند هزینه سنگینی برای رجوی در پی دارد

… شماری از افرادی که از تشکیلات جدا شده‌ اند و در آلبانی ساکن هستند، تنها در صورتی موفق به دریافت مستمری ماهیانه از سازمان می‌شوند که کماکان زیر یوغ تشکیلات بمانند و گزارش ‌های جاسوسی علیه دیگر جدا شده ‌ها را به سران تشکیلات ارائه بدهند.
… اعضای جدا شده با گرد هم آمدن در انجمن نجات آلبانی برای افشای دروغ ها و خیانت‌ های مسعود و مریم رجوی جان تازه می‌ یابند و تشکیلات هزینه سنگین این افشاگری‌ ها را با از دست دادن نیروهای بیشتر پرداخت می ‌کند….

رجوی و ظلم مضاعف به اسرای جنگ ایران و عراق

… رجوی در همان روز اول فریب اسرا وقتی آن ها را در مقابل عمل انجام شده قرار داد و از طریق پادوهای خود؛ ابریشمچی و حیاتی به اسرا گفت: اگر تمایل به ماندن نزد مجاهدین ندارید می توانید برگردید اما صلیب سرخ اسامی شما را به ایران داده و گفته شماها با اختیار خود به مجاهدین پیوسته اید لذا به محض ورود به ایران اعدام در انتظار شماهاست.
… رجوی همزمان سه شمشیر را پشت گردن اسرا گذاشت و سپس آن ها را در معرض انتخاب قرار داد .
اول گفت اگر برگردید اعدام هستید این شمشیر اول. دوم این گونه گفت اگر مقاومت را ترک کنید لعنت شده اید و ما در روز موعود سراغ شما خواهیم آمد و سوم این که رجوی گفت ما شما را به زندان های صدام برمی گردانیم و آن ها در روز تبادل اسرا شما را در زندان های مخفی نگه می دارند و تبادلی در کار نیست. چون شما به ما خیانت کرده اید این هم شمشیر سوم….

اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت اول

برگی از دفتر خاطرات

… همزمان با حضور خانواده ها در مقابل پادگان اشرف تجمع عشایر عراقی به همراه خانواده هایشان در اطراف اشرف شروع شد و عشایر عراقی نسبت به تصرف زمین هایشان توسط صدام و تحویل آن به مجاهدین خلق اعتراض می کردند. طبق گفته این عشایر کشاورز پادگان اشرف در حقیقت زمین های کشاورزی آن ها بوده که به زور توسط صدام تصرف و بعدها در اختیار مجاهدین خلق قرار گرفته است. کشاورزان عراقی می گفتند با سرنگونی دولت صدام توسط آمریکا و تشکیل حاکمیت جدید آن ها انتظار داشتند این زمین ها از تصرف مجاهدین خلق خارج و در اختیار آن ها قرار گیرد. ولی بعدها به دلیل سازش و معامله رهبران مجاهدین خلق با فرماندهان ارتش آمریکا و به خصوص همکاری گسترده فرماندهان مجاهدین خلق با ارتش آمریکا در زمینه دستگیری رهبران پیشین حزب بعث و مسئولین و فرماندهان دولت سابق و پذیرش هژمونی حاکمیت آمریکا و کنار گذاشتن شعر و شعارهای ضد آمریکایی سابق رهبران مجاهدین خلق دچار این اشتباه محاسبه شدند که گویی می توانند در همکاری با ارتش امریکا و احزاب و شخصیت های اپوزیسیون عراقی مخالف دولت می توانند زمینه ادامه حضور خود را در خاک عراق فراهم سازند.

گفتگوی خلیل انصاریان با منصور براهویی در برنامه نیمه پنهان

… اعضایی که از این سازمان جدا می شوند ماهیت سازمان و سرکردگان آن را برای هم وطنان افشا می کنند، پس سازمان در تلاش است تا جلو ریزش نیروها را بگیرد.
… کمیساریا می گفت ما با پول خودمان شما را از عراق به آلبانی منتقل کرده ایم. با این حال سازمان در اوج بی شرفی می خواهد طوری وانمود کند که تمام هزینه ها را خودش پرداخت کرده تا به افراد خواهان جدایی القا کند که هر کس جدا می شود روی خون شهدا پا گذاشته!…

*یکشنبه 24 دی

13 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت دوم

برگی از دفتر خاطرات

… حضور خانواده ها در مقابل پادگان اشرف با درگیری های ارتش عراق و مجاهدین خلق همراه شد. در جریان آن درگیری چند نفر از اعضا کشته شدند. منشا این درگیری اصرار رهبران مجاهدین خلق برای عدم خروج از عراق و مداخله آن ها در امور داخلی این کشور بود. بعد از حمله نظامی آمریکا به عراق و سرنگونی صدام و شکل گیری حاکمیت جدید انتظار می رفت مسعود رجوی نیروهایش را از عراق خارج کند. ولی رجوی با تحلیل های غیر واقع بینانه که عراق کانون تشدید بحران آمریکا با جمهوری اسلامی است و آمریکا هیچ گاه بر سر موضوع عراق با جمهوری اسلامی مصالحه و سازش نخواهد کرد و سایه جنگ بر سر دولت های آمریکا و ایران خواهد بود و در نهایت به شعله ور شدن آتش جنگ بین ایران و آمریکا منجر خواهد شد و با شعار اشرف حفظ شرف، کوه ز جا بجنبد ما ز جا نجنبیم، ادامه حضور در خاک عراق را به تمامی اعضا اعلام کرد….

کدام دموکراسی و کدام شورای بی مسما؟!

به بهانه اباطیل مهناز سلیمیان دبیر شورای ضد ایرانی ملی مقاومت

مهناز سلیمیان، دبیر ارشد شورای ضد ایرانی ملی مقاومت در شو مسخره گلریزان همیاری مجاهدین خلق درباره سابقه مشعشع و دلایل ماندگاری شورا اباطیلی به هم بافت … او در پاسخ به سؤال مسعود کلانی مجری برنامه مبنی بر راز و رمز ماندگاری شورای ملی مقاومت با توسل به چرندیات پر طمطراق و دهن پرکن گفت: “رمز ماندگاری این شورا اصل دمکراسی بوده که از اول از اصول شناخته شده شورا بوده است و همه بدان التزام داشته اند! ”
حالا سؤال این است که کدام اصل دمکراسی و کدام ماندگاری و کدام شورای بی مسما و مسئول به غیبت رفته؟! که فقط اسمی از آن باقی مانده است. افرادی که تماماً مزدبگیر و جیره خوار فرقه تروریستی رجوی هستند و به این طریق به حیات خفیف و خائنانه خود ادامه داده و ارتزاق می کنند….

خاطره محمد رضا گلی از حضور خانواده ها پشت درب کمپ اشرف – قسمت اول

… ما اعضای سازمان هم خوشحال بودیم بعد از عمری خانواده ها را می دیدیم و با آن ها صحبت می کردیم. خبرها و اطلاعات جدیدی را تجربه می کردیم و خدا خدا می کردیم که ملاقات ها ادامه داشته باشند و همه افراد آرزو می کردند که خانواده شان به اشرف بیاید. این فضا شامل همه اعضای سازمان می شد. رهبری سازمان به ازای ملاقات ها اهداف شیطانی را در سر می پروراند: جذب جوانترها و نسل های جدید که به همراه خانواده جهت ملاقات به اشرف می آمدند! همچنین به خانواده هایی که می خواستند به ایران برگردند، ماموریت می دادند تا در داخل ایران برای سازمان تبلیغات کنند و البته توانستند تعداد اندکی از خانواده ها را مغزشویی کنند و آن ها پذیرفتند برای سازمان در داخل ایران کار کنند.

سران مجاهدین خلق تنها به خاطر بخشی از جرائم ارتکابی محاکمه می شوند

ادامه محاکمه سران مجاهدین خلق در پیشگاه ملت شریف ایران

… سران مجاهدین که اسامی آن ها در لیست متهمین قرار دارد تنها به خاطر بخشی از اتهامات محاکمه می شوند زیرا دادگاه اتهاماتی را مورد بررسی قرار می دهد که با شواهد و قرائن و دلایل متقن مورد تایید قرار گرفته اند. در حالی که همین افراد بر اساس اخبار و اطلاعات افراد جداشده که سال ها از نزدیک شاهد اعترافات و ارتکاب جرائم مختلف از طرف آن ها بودند، چه علیه مردم ایران، علیه زیرساخت های کشور، تجاوزات مرزی، همکاری های بسیار نزدیک با صدام دیکتاتور عراق و ارتش و وزارت دفاع و استخبارات عراق، شکنجه و اذیت و آزار نیروهای گرفتار در تشکیلات سازمان و… و در مواردی در جلسات متعدد با شخص مسعود رجوی به جرم و جنایات و ترور و عملیات در داخل کشور در دوران بعد از انقلاب اعتراف نموده اند و آن ها را به عنوان شاهکارهای انقلابی خود اعلام داشتند….

نگاهی به پیام 13 دی مسعود رجوی

… مسعود رجوی با چه رویی از انتخابات دم می زند. اتفاقی که هرگز در سازمانش نیافتاد… انتخابات در دستگاه رجوی کاملاً مهندسی شده بود و همیشه یک کاندید بیشتر نداشت! حال چگونه مدعی می شوید که انتخابات ایران آزاد نیست؟ اول از خودتان شروع کنید و بعد مدعی آزادی خواهی شوید .
ثابت شده که رجوی هیچ اعتقادی به اسلام و اسلامیت ندارد بلکه برای رسیدن به قدرت حاضر است همه را به کشتن بدهد و اراجیفی که در نشست های درونی استفاده کرده بیشتر مصرف داخلی داشت تا بتواند اعضای نگون بخت خود را فریب بدهد.

فرقه تروریستی رجوی این گونه به مغز اعضا آسیب می زند – قسمت آخر

… می دانستند دو عامل می تواند اعضا را به افراد مسأله دار تبدیل نموده و آن ها را به فکر جدایی و فرار بیاندازد. یکی از این عوامل مسأله عاطفی بود که رجوی برای جلوگیری از بروز آن، در داخل سازمان بحث انقلابِ طلاق و وادار کردن اعضای متاهل به طلاق همسران شان و ممنوع کردن ازدواج و همچنین جدا کردن فرزندان از پدران و مادران شان و فرستادن این کودکان به کشورهای دیگر را اجرا نمود.
عامل دوم تفکر، اندیشیدن و کسب آگاهی بود. اگر اعضای فرقه فرصت تفکر می داشتند مسلماً با خودشان می اندیشیدند که چرا استراتژی رجوی همیشه شکست خورده است؟ چرا سال هاست که هیچ یک از ادعاهای او به واقعیت بدل نشده است؟ چرا از ارتباط با دنیای بیرون محروم شده ایم؟ چرا انقلاب طلاق که رجوی می گفت افراد را از قید و بندها رها می کند نه تنها چنین نکرد بلکه جز مشکل و درد هیچ دستاورد دیگری نداشته است؟ چرا هر روز فشار بر اعضا بیشتر و بیشتر می شود؟ چرا به جای استقلال در حال پیشبرد خط صدام هستیم و تبدیل به مزدور او شده ایم؟ چرا مردم ایران به جای رو کردن به ما از ما روگردان و متنفر شده اند؟ و بسیاری سؤالات دیگر که بی شک جواب آن ها راه به مسأله داری می برد. از این رو رجوی ها تمام اوقات اعضا را با برنامه ریزی پر می کردند. آنچنان که از صبح که بیدارباش زده می شد تا آخر شب که خاموشی می زدند یا کار می کردیم یا در نشست بودیم و هیچ فرصتی برای فکر کردن نداشتیم….

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت دوازدهم

… ما منتظر بودیم تا با آزادی در اسفند ماه دوباره چنین خاطراتی را برای خودمان در ایران زنده کنیم اما متاسفانه اسفندماه به پایان رسید و چون خبری از تبادل نشد غم و اندوه ما شروع شد و چون تقویم ایرانی هم در اختیار نداشتیم ساعت دقیق تحویل سال را هم متوجه نشدیم و فهمیدیم که فروردین ماه و روزهای نوروز فرا رسیده است. هر کس را که در زندان می دیدم حال گرفته و نای حرف زدن نداشت. من خودم که در محوطه بود با این که می دانستم عید نوروز فرا رسیده هنوز روحم به سوی آن سال های خوش قبل و بعد از عید نوروز در ایران در حال پرواز بود….

سکوت و همسویی فرقه رجوی با حملات تروریستی در کرمان

… در مورد نوع جنایتی که در کرمان انجام گرفت می توان به شباهت با عملیات های تروریستی رجوی اشاره کرد. این گونه عملیات ها را نیروهای سازمان در سال 60 به بعد انجام دادند. از کندن پوست سر گرفته تا آتش زدن اتوبوس شهری و ترور مردم بی گناه به صرف داشتن عکس رهبری و یا ریش بلند! این اقداماتی که قبلاً سازمان تجربه آن را داشته و اکنون با انتقال به گروه تروریستی داعش سعی می کند از این گونه جنایت ها حمایت کند.
… از نگاه رجوی ها مردم ایران همه باید کشته شوند چون از او حمایت نمی کنند و به همین خاطر هر جا که عملیات تروریستی انجام می گیرد به حمایت از تروریست ها می پردازند. ماهیت اصلی رجوی تروریست بودنش می باشد و برایشان اصلاً مهم نیست که چه کسی در این جریان کشته شود و سکوت رجوی ها به معنی حمایت از جنایت کرمان است.

*دوشنبه 25 دی

در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

اعضای جدا شده از مجاهدین خلق چگونه یک شبه مأمور وزارت اطلاعات می شوند؟

موسی دامرودی: … تا دست رد به خواسته ‌های آن ها که همان جاسوسی و نوشتن اطلاعیه علیه جدا شده های دیگر است می زنی یکباره و یک شبه می ‌شوی مزدور و مأمور وزارت اطلاعات و بیشتر هم مصرف داخلی دارد زیرا خیلی از نفرات در داخل مناسبات خواهان جدایی از این سازمان هستند. که در درون مناسبات، نفرات هر روز و هر لحظه به خروج از این زندان فکر می کنند اما زمانی که در سر دوراهی قرار می گیرند نمی توانند به خوبی تصمیم بگیرند زیرا در درون سازمان افراد در زیر فشار تبلیغات منفی بسیار شدید قرار دارند و این گونه موضوعات به راحتی تاثیرات عمیقی در متزلزل نمودن تصمیم گیری نفرات در پی خواهد داشت و سازمان با این کار مثلاً با یک تیر دو نشان زده است….

اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت سوم

… درگیری با ارتش عراق و کشته شدن تعدادی از اعضا نگرانی و ناراحتی زیادی میان خانواده ها ایجاد کرده بود و مستمرا اخبار این درگیری ها را از طریق تماس با دفتر انجمن نجات خوزستان پیگیری می کردند. آن روزها خانواده ها شرایط و وضعیت روحی و روانی بدی را تجربه می کردند. از طرف دیگر طبق خبرهایی که از درون پادگان اشرف می رسید دافعه زیادی هم میان اعضا ایجاد شده بود و آن ها به شدت نگران وضعیت آینده بودند، رجوی برای مقابله با این شرایط ایجاد شده در پادگان اشرف طی پیامی و به منظور مقابله با موج نارضایتی اعضا و تحت الشعاع قرار دادن آن اعلام کرد هر کس در این شرایط بخواهد اشرف را ترک کند دستش به خون شهدای نوزدهم فروردین آغشته خواهد بود! و با این ترفند تلاش کرد همچنان اعضا را تحت اسارت خود داشته باشد.
با این حال سؤالات اعضا و ابهامات آن ها به قوت خود باقی بود. اولین سؤالی که به ذهن اعضا خطور می کرد این بود که چرا هیچ یک از فرماندهان بالا و شورای رهبری در میان کشته شدگان نیست؟! مریم رجوی در چنین شرایطی در فرانسه چه کار می کند؟…

وقاحت مهدی ابریشمچی در برنامه گلریزان فرقه

… مجاهدین استحاله یافته این مراسم رسوا را برگزار می کند تا ایزهای کمک های مالی دولت های دشمن مردم ایران به تروریزم رجوی را گم کند و مردم را از منشا پول های فراوانی که به دست آورده و صرف تروریزم و جاسوسی علیه ملت ایران می کند، بی خبر نگه دارد و این اقدامات که با جار و جنجال زیادی همراه است، نمونه بارز پولشویی است.
… داشتن تلویزیون 24 ساعته مستلزم وجود بودجه کافی است که تامین این بودجه از یک گروه ایرانی بر نمی آید و جبرا باید دولت های خارجی قدرتمندی در پشت سر آن باشند و این دولت ها در راه احسان برای پدرشان پولی برای کسی نمی دهند و پرداخت این مبالغ گزاف تنها در تبعیت لازم و کافی از سیاست های ضدبشری آن هاست….

*سه شنبه 26 دی

در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

خاطره محمد رضا گلی از حضور خانواده ها پشت درب کمپ اشرف – قسمت دوم

… سازمان درب سازمان را باز گذاشت تا خانواده ها بتوانند با عزیزانشان ملاقات کنند و در کمتر از 6 ماه سازمان مجاهدین در یک جمع بندی در رابطه با ملاقات خانواده ها به این نتیجه رسید که ضررش بیشتر از منفعتش است چرا که اعضایی که با خانواده های خود ملاقات کردند بعد از مدت کوتاهی از سازمان جدا شده و به تیف نزد آمریکایی ها پناهنده شدند. در واقع خانواده ها ضربه بزرگی به تشکیلات رجوی وارد کردند. با ریزش هایی که صورت گرفت، زیر آب شعار سران مجاهدین خلق زده شد که می گفتند اگر چه ما به تهران نرفتیم اما تهران را به اشرف آوردیم. (منظور حضور خانواده ها در اشرف بود) در نهایت به این نتیجه رسیدند که با ادامه ملاقات ها تشکیلاتش فرو می پاشد و تصمیم گرفتند ملاقات ها را ممنوع کنند و بهانه هم این بود که همه خانواده های داخل کشور عناصر اطلاعاتی هستند و این تهمت شامل همه پدران و مادران پیر می شد!…

یاسر جهان نژادی – متهم ردیف 44 دادگاه مجاهدین خلق

ادمین شبکه های اجتماعی مجاهدین خلق محاکمه شد

حمیده شاهرخی امیری – متهم ردیف 50 دادگاه مجاهدین خلق

ثریا شهری – متهم ردیف 51 دادگاه مجاهدین خلق

محمود فخار زاده – متهم ردیف 53 دادگاه مجاهدین خلق

صالح رجوی – متهم ردیف 46 دادگاه مجاهدین خلق

معصومه بلورچی – متهم ردیف 43 دادگاه مجاهدین خلق

مسعود رجوی؛ آموزگار مکتب خیانت

… آمیختگی خیانت، جنایت و تروریسم در ابعاد مختلف در ذات کثیف رجوی در هم آمیخته است. اسناد مهم و تاریخی از خیانت آشکار رجوی در سال های گذشته کشف و ضبط گردیده که مهم ترین آن نامه فروردین سال 1351 ، نعمت اله نصیری، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک شاه) است که در این گزارش با صراحت تاکید کرده است :
“مسعود رجوی که در دادگاه های بدوی و تجدید نظر آن اداره به اعدام محکوم گردیده از همکاران این سازمان بوده که در جریان کشف سازمان آزادیبخش ایران همکاری ارزنده و موثری داشته و مراتب جهت آگاهی اعلام می گردد.”

علاوه بر این سند تاریخی در اواخر فروردین سال 1351 روزنامه های شاه خبر از اعدام 4 تن از اعضای مرکزی سازمان مجاهدین و هم زمان از اعترافات مسعود رجوی و همکاری های او با ساواک نوشتند.
خیانت و خباثت مسعود رجوی فقط به اسناد گذشته محدود نمی شود اعضای نجات یافته از فرقه بارها از اسناد تکان دهنده جنایت علیه بشریت گروه مجاهدین خلق پرده برداشتند….

اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت چهارم

… رجوی که طی این سال ها بارها گفته بود که تحت هیچ شرایطی خاک اشرف را ترک نمی کند سرانجام در مقابل مقاومت حماسی خانواده ها و از جمله خانواده های خوزستانی که ثابت کردند برخلاف ادعای رجوی کوه برفی نبودند که در مقابل آفتاب ذوب شوند، در نهایت دست ها را به نشانه تسلیم در مقابل خانواده ها بالا بردند و پادگان اشرف که دژ تسخیر ناپذیر نامیده بودند را از ترس ریزش هرچه بیشتر نیروهایشان ترک و به اردوگاه موسوم به لیبرتی رفتند.
… رهبران مجاهدین خلق و در راس آن ها مسعود و مریم رجوی تصور می کردند که با عقب نشینی و استقرار در لیبرتی از دست خانواده ها خلاصی خواهند داشت و حتی یکی از پیش شرط های خروج از اشرف و انتقال به لیبرتی را عدم حضور خانواده ها در لیبرتی اعلام کرده بودند. ولی بعد از یک وقفه کوتاه مدت کابوس خانواده ها بار دیگر خواب خوش را از چشمان رجوی ربود و آن ها این بار با تعدادی بیشتر در اطراف کمپ ترانزیت لیبرتی حاضر شدند….

برادر بابک رهنورد: من و خواهرم نجات یافته های قبل از اسارت هستیم

… فرقۀ تروریستی رجوی مدتی است از بابک برادرم در تلویزیون خود سوءاستفاده نموده و وی را به عنوان تحلیلگر مسائل سیاسی منطقه معرفی کرده است. در عجبم برادرم که در چنگال فرقه از هرگونه استفاده از وسایل ارتباط جمعی همچون تلفن همراه شخصی و ارتباط با خانواده اش و دنیای بیرون محروم است چگونه می تواند تحلیلگر مسائل منطقه باشد؟! مگر آن که فقط آنچه را فرقه می خواهد به زبان بیاورد و به عنوان تحلیل خودش ارائه بدهد. یعنی مجری اموری که فرقه بخواهد.
همچنین در شبکه اجتماعی اینستاگرام او را به عنوان صاحب کاربر صفحه شخصی قرار دادند اما این صفحه شخصی نمی باشد و او هیچ نقشی در تولید محتواهای دروغین ندارد و حتی اجازه پاسخگویی به پیام ها را نیز ندارد. خود بابک نیز بارها در این صفحه شبکه اجتماعی به مخاطبین اعلام نموده نظرات خود را به مسئولین صفحه ارسال نمایند. این اعلام خود گواهی محکم بر این است که تمام رسانه و شبکه های فضای مجازی فرقه توسط مسئولین هدایت می شود….

*چهارشنبه 27 دی

در این روز مجموعاً 10 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

30 دی 57 روز آزادی رجوی تروریست از زندان

… سؤالی که هیچ وقت رجوی حاضر نشد به آن پاسخ دهد این بود که او در زندان بوده و با تعداد اندک چگونه می توانسته شور مردم انقلابی مردم را به جلو ببرد و چگونه می توانست سازماندهی کند؟ مردم ایران با رهبری و اندیشه اسلامی توانستند او و بقیه زندانیان را آزاد کنند. اما رجوی قدر این آزادی را ندانسته و از همان ابتدا در مسیری قدم گذاشت که دیگر راه بازگشتی برایش متصور نبود. او ابتدا به مخالفت با رهبری انقلاب پرداخت پشت این مخالفت ها همکاری همه جانبه رجوی با کشورهای غربی برای سرنگونی انقلاب نوپای مردم ایران بود.
رجوی که سابقه همکاری با ساواک را داشت این توان را در خود دید که به خیانت ادامه دهد و در پشت پرده سفرهای مخفیانه به فرانسه داشت و در ضدیت با مردم ایران تا جایی پیش رفت که در نشست های درونی در عراق عنوان داشت: تمام مردم ایران به دلیل این که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی هستند شایسته کشته شدن هستند….

ماجرای سالن تلویزیون در مقر مجاهدین خلق

… رجوی ماتش برده بود و نمی توانست بگوید در تشکیلات ما تماشا کردن فیلم های غیرسازمانی ممنوع است. از طرفی برای سیاهی لشکر به نیرو از خارجه نیاز داشت! همه را ساکت کرد و به مسئول هر مقر دستور داد یک بنگال (کانکس) راه اندازی کنند و نام آن را گذاشت سالن تلویزیون و در ادامه گفت هر چه سریع تر این کار انجام شود و هر کسی تمایل داشت برود سالن تلویزیون و تلویزیون تماشا کند.
پس از آن سالن تلویزیون در هر مقری راه اندازی شد. شب ها آن هایی که از اروپا با فریب به عراق منتقل شده بودند شام شان را سریع می خوردند و می رفتند سالن تلویزیون فیلم های خارجی از تلویزیون عراق تماشا می کردند. به مرور زمان فضای بدی در مقر ایجاد شده بود کسانی که تا نیمه شب تلویزیون تماشا می کردند هوایی شده بودند! و به حرف های مسئولشان گوش نمی کردند….

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت سیزدهم

… اواخر اردیبهشت ماه 81 مدیر زندان اعلام کرد کسانی که کار خیاطی کردند در محوطه جمع شوند. برهمین اساس تعدادی از زندانیان ایرانی از جمله دوست من به نام رسول که با هم به زندان ابوغریب آمده بودیم و تعدادی از زندانیان غیر ایرانی که خیاطی بلد بودند رفتند جلوی دایره زندان، ما هم برای کنجکاوی تا نزدیکی آن ها رفتیم. مدیر زندان آمد و به آن ها گفت می خواهیم برای ارتش عراق لباس نظامی تهیه کنیم. به همین منظور تعدادی چرخ خیاطی صنعتی در سوله تاهیل (کارگاه) گذاشتیم و ما برای دوخت پیراهن نظامی 55 و برای دوخت شلوار 35 دینار به عنوان دستمزد به خیاط می دهیم و در آخر به آن ها گفت هر کدام از شما می توانید یک نفر را به عنوان کمکی انتخاب کنید و کار از ساعت 8 صبح تا 1 ظهر و عصر هم از ساعت 4 بعد از ظهر تا 11 شب خواهد بود.
وسوسه دریافت دستمزد باعث شد تا برخی از نفرات زندانی به خیاطان التماس کنند تا آن ها را به عنوان نفر کمکی خود انتخاب کنند….

اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت پنجم

… وضعیت جدید اعضا و عدم انطباق آن ها با مناسبات تشکیلاتی بعد از حضور در آلبانی که کیفاً با شرایط عراق متفاوت بود، مسئولین مجاهدین خلق را در فکر چاره اندیشی فرو برد، آن ها به عینه خطر فروپاشی را در صورت ادامه این روند احساس می کردند. از طرف دیگر انتقال اعضا از عراق به آلبانی برای خانواده ها خبر خوشایندی بود زیرا از یک طرف از تهدیدات حملات موشکی در امان بودند و از طرف دیگر با حضور آن ها در کشور آلبانی که یک کشور نیمه دمکراتیک محسوب می شد احتمال برقراری تماس و یا دیدار با آن ها بعد از سال ها قابل تصورتر بود و از این بابت خوشحال بودند.
مسئولین مجاهدین خلق در نهایت برای خروج از این وضعیت شکننده به فکر چاره افتادند و ضمن توافق با دولت آلبانی که البته با حمایت های راهبردی دولت آمریکا و سفارت این کشور در آلبانی صورت می گرفت به توافق رسیدند که نیروها را از شهر به یک دهکده دور افتاده به نام مانز منتقل کنند. در این کمپ که اشرف 3 نام گرفت همانند پادگان اشرف در عراق اعضا بار دیگر تحت حصارهای ذهنی و فیزیکی قرار گرفتند و ارتباط آن ها مجدداً با دنیای آزاد قطع گردید….

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا