اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت پنجم

برگی از دفتر خاطرات

در قسمت قبل درباره انتقال اعضای مجاهدین خلق به کمپ لیبرتی مطالبی شد. رهبران مجاهدین خلق و در راس آنها مسعود و مریم رجوی تصور می کردند که با عقب نشینی و استقرار در لیبرتی از دست خانواده ها خلاصی خواهند داشت و حتی یکی از پیش شرط های خروج از اشرف و انتقال به لیبرتی را عدم حضور خانواده ها در لیبرتی اعلام کرده بودند. ولی بعد از یک وقفه کوتاه مدت کابوس خانواده ها بار دیگر خواب خوش را از چشمان رجوی ربود.

در این دوران مجاهدین خلق با چند حمله به محل استقرار خود در لیبرتی مواجه بودند که از جمله می توان به دو حمله در سال 92 و 94 اشاره کرد که در جریان آنها تعدادی از مسئولین بلندپایه از جمله حسین ابریشم چی کشته شدند. مسئولیت این حملات را گروهی بنام ارتش مختار بعهده گرفتند. که گفته میشد از اعضای خانواده های شیعه عراقی بودند که در جریان سرکوب قیام مردم بر علیه صدام توسط مجاهدین خلق سرکوب شده بودند. خانواده ها بعد از یک وقفه کوتاه مدت بار دیگر برای آزادی وابستگان خود در مقابل کمپ لیبرتی حاضر شدند. حضور خانواده ها که تاثیرات زیادی به لحاظ روحی و روانی بر اعضا می گذاشت و از طرف دیگر حملات موشکی به لیبرتی عرصه را بر مسئولین مجاهدین خلق تنگ تر کرده بود و بناچار آنها برای فرار از زیر فشار خانواده ها پیشنهاد مشترک سازمان ملل و دولت آمریکا و عراق برای خروج از عراق و انتقال به آلبانی را پذیرفتند.

در سال 1395 پس از تعطیلی اردوگاه لیبرتی، اعضای مجاهدین خلق به آلبانی و برخی کشورهای اروپایی منتقل شدند. دولت آلبانی ما به ازای پذیرش مجاهدین خلق 25 میلیون دلار از دولت آمریکا دریافت کرد و عربستان سعودی نیز بمنظور رونق بخشیدن به اقتصاد به شدت ضعیف این کشور روابط اقتصادی خود را با آلبانی گسترش داد. نیروهای مجاهدین خلق در ابتدای ورود به آلبانی در آپارتمان هایی در داخل شهر تیرانا مستقر شدند ولی به دلیل جاذبه های زندگی بیرون و حضور در مناسبات باز اجتماعی و خانوادگی که سالها به دلیل زندگی قرنطینه ای در اشرف و عراق از آن محروم بودند، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و تعداد زیادی از آنها در همان سال اول از تشکیلات جدا شدند. برای یک عضو زن و یا مردی که سالها صدای خنده یک کودک را نشنیده و یا یک زوج را دست در دست یکدیگر به همراه جمع خانواده در خیابان ندیده بودند، دیدن این صحنه ها به لحاظ جنبه های عاطفی و احساسی غیرقابل باور بود و دیگر نمی توانستند خود را با مناسبات بسته مجاهدین خلق وفق دهند، آنها یک سبک زندگی جدید را تجربه می کردند که سالها بوسیله رهبران مجاهدین خلق به عنوان یک فرهنگ ضد ارزشی بر آنها تحمیل شده بود.

وضعیت جدید اعضا و عدم انطباق آنها با مناسبات تشکیلاتی بعد از حضور در آلبانی که کیفا با شرایط عراق متفاوت بود، مسئولین مجاهدین خلق را در فکر چاره اندیشی فرو برد، آنها به عینه خطر فروپاشی را در صورت ادامه این روند احساس می کردند. از طرف دیگر انتقال اعضا از عراق به آلبانی برای خانواده ها خبر خوشایندی بود زیرا از یک طرف از تهدیدات حملات موشکی در امان بودند و از طرف دیگر با حضور آنها در کشور آلبانی که یک کشور نیمه دمکراتیک محسوب میشد احتمال برقراری تماس و یا دیدار با آنها بعد از سالها قابل تصورتر بود و از این بابت خوشحال بودند.

مسئولین مجاهدین خلق در نهایت برای خروج از این وضعیت شکننده به فکر چاره افتادند و ضمن توافق با دولت آلبانی که البته با حمایت های راهبردی دولت آمریکا و سفارت این کشور در آلبانی صورت می گرفت به توافق رسیدند که نیروها را از شهر به یک دهکده دور افتاده بنام مانز منتقل کنند. در این کمپ که اشرف 3 نام گرفت همانند پادگان اشرف در عراق اعضا بار دیگر تحت حصارهای ذهنی و فیزیکی قرار گرفتند و ارتباط آنها مجددا با دنیای آزاد قطع گردید. نشست های اجباری کنترل ذهن بار دیگر در دستور کار قرار گرفت. ابتدا اعضا در دسته های چهار نفره و تحت کنترل و اسکورت فرماندهان جهت خرید و یا مراجعات پزشکی به شهر تردد داشتند ولی بدنبال شیوع ویروس کرونا فرماندهان مجاهدین خلق به بهانه سلامتی اعضا کلا تردد به خارج از مقر و داخل شهر را ممنوع اعلام کردند.

برخلاف انتظارات خانواده ها که فکر می کردند با تغییر شرایط آلبانی به نسبت عراق می توانند با دست بازتری با وابستگان خود تماس برقرار کنند و یا آنها را ملاقات نمایند، نامه های بسیاری را برای رییس جمهور و نخست وزیر آلبانی نوشته و ارسال کردند، ولی هیچ پاسخی دریافت نکردند. رمسا شعبه کمیساریا ملل متحد در آلبانی که نقطه امید خانواده ها و اعضای جداشده تلقی میشد به دلیل تبانی رهبران مجاهدین خلق و حمایت های دولت آلبانی و سفارت آمریکا از فشارهای آنها بر رمسا تعطیل شد و کارکنان آن که خدمات پزشکی و دارویی و گاها مالی به جداشدگان ارائه می دادند خاک آلبانی را ترک کردند. این اتفاق مشکلات اعضای جداشده و خانواده ها را افزون تر نمود.

ادامه دارد…

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا