من قبل از این که به سازمان مجاهدین خلق بپیوندم همیشه فکر می کردم اعضای این سازمان همه اهل نماز و روزه هستند و به شعائر و سنت ها معتقدند. کتاب های سازمان را مطالعه می کردم و بر این اساس تصویری که از تشکیلات داشتم اینطور بود که افراد سازمان همه آدم های صادق […]
من قبل از این که به سازمان مجاهدین خلق بپیوندم همیشه فکر می کردم اعضای این سازمان همه اهل نماز و روزه هستند و به شعائر و سنت ها معتقدند. کتاب های سازمان را مطالعه می کردم و بر این اساس تصویری که از تشکیلات داشتم اینطور بود که افراد سازمان همه آدم های صادق و درستکاری هستند! در اندیشه من اعضای سازمان، مجاهدانی پاکباز بودند که بی نام و نشان در راه خلق مجاهدت می کردند و تنها هدفشان برقراری عدالت و برابری بود.
اما همین که وارد مناسبات شدم و بعد از مدتها حضور در داخل تشکیلات، ملاحظه کردم داده های من با چیزی که مشاهده می کردم بسیار متفاوت بود. این مغایرت باعث تعجب و آزار من شده بود. مسئولین را زیر نظر می گرفتم، با خود می گفتم شاید اعضای عادی خطا داشته باشند اما مشی سازمان به هر ترتیب می بایست در رفتار و گفتار و عملکرد فرماندهان و افراد رده بالا نمود بیشتری می داشت، اما متأسفانه هر چه بیشتر گشتم کمتر یافتم! اثری از آن شعارها نبود که هیچ، چیزی که می دیدم و لمس می کردم کاملاً برخلاف ادعاها و شعارها بود.
تصاویر ذهنی من رفته رفته فرو ریختند و جایگاه سازمان و مجاهدانش به شدت در ذهنم تنزل پیدا کرد.
من از روی کنجکاوی گاهی روی فرماندهان لشکر و تیپ کلید میکردم، می خواستم بفهمم آنها که با سابقه هستند و بعضی ها هم کرسی زندانی دوره شاه را یدک می کشیدند برای من جالب بود سر در بیاروم آیا به شعائر کاملاً پایبند هستند یا خیر! هر چه جلوتر می آمدم تناقضات من نسبت به اعضای با سابقه سازمان بیشتر می شد.
یک فاکتی را متذکر شوم یکی از دوستانم که بچه شمال هم بود و اتفاقا بسیار هم انسان معتقدی بود، یکی از خصوصیتهایش این بود بر خلاف اعضای با سابقه سازمان که نماز دیجیتالی برگزار می کردند او نمازش را طولانی برگزار می کرد، به همین دلیل مسئولین یقه اش را گرفتند و به او متذکر شدند نباید نماز طولانی بخواند به او مارک می زدند که مانند پاسدارها نماز می خواند خلاصه بد جوری این فرد را زیر ضرب گرفته بودند او هم چاره ای نداشت خودش را منطبق کرد تا از زیر فشار بیرون بیاید چرا به این فرد به دلیل نماز گیر داده بودند علت این است چون مسئولین نماز دیجیتالی می خواندند ظرفیت نداشتند ببینند یکی کاملتر از آنها نماز می خواند.
به هر ترتیب مسئولین سازمان هر جا هم که بر روی شعائر دینی تأکید می کردند به خاطر دین داری ودین محوری نبوده است بلکه به دنبال بهره برداری سیاسی از تمامی این شعائر بوده و هستند.
چه نماز جماعت، چه روزه گرفتن و نگرفتم، تغییر زمان ماه مبارک رمضان، به جا آوردن مراسم سینه زنی در محرم و هر آیین مذهبی دیگری ، فقط و فقط دست آویز رجوی برای رسیدن به اهداف قدرت طلبانه اش بوده و هست.
وقتی بعد از سالیان در در قرارگاه اشرف مسجد بنا کردند، برایم سئوال شد که چرا بعد از سقوط صدام مسجد بنا کردند و یک نفر را هم که سابقه طلبگی داشت لباس روحانیت بر تن کردند و جهت تظاهر با عراقی هایی که به اشرف می آمدند در مسجد نماز جماعت به جا بیاورند که در جواب گفتند می خواهیم دین را از دست حکومت ایران در بیاوریم . در حقیقت آنها وانمود می کردند به شعائر معتقدند اما در عمل چینن نبود.
محمد رضا گلی

