در جریان سی و نهمین جلسه رسیدگی به اتهامات اعضای سازمان مجاهدین خلق، وکیل شکات با استناد به اسناد موجود در کیفرخواست و اظهارات اعضای جداشده این سازمان، از همکاری گسترده و علنی مسعود رجوی با رژیم بعث عراق پرده برداشت و تأکید کرد که سازمان از سال ۱۳۶۲ با دریافت بودجه، تسلیحات و پشتیبانی […]
در جریان سی و نهمین جلسه رسیدگی به اتهامات اعضای سازمان مجاهدین خلق، وکیل شکات با استناد به اسناد موجود در کیفرخواست و اظهارات اعضای جداشده این سازمان، از همکاری گسترده و علنی مسعود رجوی با رژیم بعث عراق پرده برداشت و تأکید کرد که سازمان از سال ۱۳۶۲ با دریافت بودجه، تسلیحات و پشتیبانی اطلاعاتی، عملاً در کنار ارتش صدام علیه مردم ایران وارد عمل شده است.
سیونهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (یکم مهر ماه ۱۴۰۴) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی بهصورت علنی برگزار شد.
در ابتدای جلسه قاضی از وکیل شکات خواست تا در جایگاه قرار بگیرد و اظهارات خود را مطرح کند.
در بخشی از این جلسه، حجتالاسلام مداح یادآور شد: سازمان منافقین در جنگ تحمیلی ۸ ساله سهگونه همکاری با رژیم بعث عراق داشت. همکاری نظامی، همکاری جاسوسی و اطلاعاتی و مباشرت در کشتار مردم ایران. یکی از اعضای جدا شده این گروهک که در صفحه ۲۴۹ کیفرخواست نیز آمده است بیان میکند که مسعود رجوی در تبیین جهان از صدام و شیخنشینهای منطقه به عنوان دیکتاتور و مرتجعین منطقه نام میبرد و آنها متجاوز میخواند، اما وقتی با طارق عزیز یک بیانیه مشترک داد تحلیل و نظریه عوض شد. این نمونهای از رفتارهای تناقضگونه مسعود رجوی بود.
وی ادامه داد: اسناد فراوانی دلالت بر همکاری موثر مسعود رجوی رژیم بعث عراق دارد در حالی که این رژیم را مرتجع و دیکتاتور میداند. این نشان میدهد که سراسر رفتار این شخص فریب نیرنگ و تناقض است.
وکیل شکات پرونده خاطر نشان کرد: سعید شاهسوندی از اعضای جدا شده سازمان بیان میکند: در تحلیلهای درونی سازمان، در مرکزیت سازمان و یا در صفوف مختلف سازمان رسماً گفته میشد که تجاوز همه جانبه عراق به ایران میتواند باعث افزایش نارضایتی مردم و در نهایت قیام عمومی تبدیل شود. ما بر این گمان بودیم به علت قدرت و توانایی خودمان میتوانستیم بر امواج این نارضایتیها سوار شویم و به اصطلاح قدرت را در دست بگیریم.
مداح گفت: روند قضایای جنگ و شرکت سازمان در مسائل مربوط به آن، پس از خرداد سال ۱۳۶۰، تغییر جدی و کیفی یافت. در خرداد ۱۳۶۰ و با آغاز مبارزه مسلحانه سازمان، پس از ضربات اولیهای که توانست با کمک عنصر غافلگیری وارد آورد، تقریباً تا اواخر سال ۱۳۶۴، تشکیلات سازمان و نیروهای تشکیلاتی وابسته به آن از داخل شهرها و از تهران برچیده شده بودند. در این دوره، عملیات ترور مردم عادی و مسئولین را رقم زدند و پس از شکست در این مسیر و عدم همکاری مردم با آنها، مسعود رجوی اقدام به همکاری با رژیم بعث عراق که در حال جنگ با مردم ایران بود کرد. از این زمان، سازمان بهطور جدی وارد زدوبندهای سیاسی شد.
وی گفت: لازم است به این نکته اشاره شود که روابط سازمان با عراق از پیش از سال ۱۳۶۲ نیز آغاز شده بود، اما در همان سال این روابط ابعاد جدی و کیفی یافت و رسمی و علنی شد. این موضوع به جایی رسید که مسعود رجوی با مسئولین ردهبالا و ارشد استخبارات عراق دیدار کرد و نهایتاً با صدام ملعون دیدار داشت. در پی همین زدوبندهای سیاسی، سازمان موفق شد بودجه، تانک، اسلحه و مهمات دریافت کند. اما سؤال مهم اینجاست: این اسلحه، مهمات، تانک و هلیکوپتر برای چه هدفی تأمین شدند؟ برای جنگ با مردم ایران، برای کشتار مردم.
وی گفت: در صفحه ۲۵۲ کیفرخواست نیز، همین موضوع از جانب یکی از اعضای جداشده از سازمان چنین بیان شده است که رجوی از بدو ورود به بغداد، با نشستهای مختلف علنی و مخفی خود با صدام، تصمیم گرفت خط جدید جنگ آزادیبخش سازمان را پیاده کند و در نتیجه، با عراق از نظر نظامی همکاری نماید. به همین منظور، در سال ۱۳۶۵ گروهانهای رزمی در مناطق مختلف جبهههای کردستان از جمله سردشت و مریوان و جبهههای غرب، شامل پاوه، قصر شیرین و سرپل ذهاب تشکیل شد.
مداح بیان کرد: سازمان با برگزاری دورههای مختلف آموزشهای رزمی، سعی کرد یگانهای رزمی را آداپته و آماده کند. از این زمان، صدام پایگاهها، پادگانها، زمینهای تمرین، و همچنین سلاحهای سبک و نیمهسنگین را در اختیار سازمان قرار داد و اجازه داد مانورهایی در مناطق مختلف مرزی صورت گیرد. در این مقطع، سازمان در هماهنگی کامل نظامی با ارتش صدام، گروهانهای رزمی تشکیل داد و تمامی نیروهای نظامی خود را در دو منطقه کردستان و جبهه میانی متمرکز کرد؛ بهطوری که هر یک از این نیروها تحت حوزه عملیاتی یکی از سپاههای ارتش عراق قرار داشتند.
وکیل شکات پرونده گفت: تمامی حرکات نظامی با هماهنگی و تحت نظارت افسران استخفارات سپاه عراق بود که معمولا در پایگاههای مرکزی سازمان، چون پایگاه سردار در کرکوک و اشرف مستقر بودند، انجام میشد. بدین طریق سازمان برای پیشبرد خط و استراتژی جدیدش یعنی جنگ آزادیبخش در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی ایران با ارتش صدام در جبههای جدید همسو شد تا شاید بدین طریق سرنگونی تحقق یابد.
مداح گفت: دشمنان مردم ایران و مسعود رجوی نمیتوانستند این را ببینند که بیش از ۹۸ درصد مردم، به جمهوری اسلامی رای دادند و پای کار این انقلاب ماندند، اما سوالی که واقعا میخواهم بپرسم این است که شما برای نجات خلق، ادعایتان این است که ما ارتش آزادیبخش برای مردم ایران بودیم، شما برای آزادی مردم ایران را میکشتید، این فقط گوشهای از تصاویر شهدای ترور است که اگر نگاه کنید جوان، پیر، کودک و نوجوان ندارد.
وی گفت: شما برای آزادی مردم ایران، مردم این کشور را شکنجه و اسیر میکنید بعد در رسانههای خودتان با افتخار از عملیاتی نام میبرید که اسامی اسرا یعنی بچههای این مملکت را به عنوان اسیر منتشر میکنید. اسم این کار آزادیبخشی است؟ آنها دو عملیات علیه مردم ایران انجام دادند که نخست آفتاب و دیگری چلچراغ بود.
مداح گفت: در عملیات آفتاب نیروهای تروریستی سازمان منافقین ۸ فروردین ۶۷ حملهای را به لشگر ۷۷ خراسان انجام میدهند که با افتخار در نشریات خودشان منتشر کردند بیش از ۲ هزار کشته و هزار و ۵۰۰ مجروح و ۵۰۸ اسیر داشته و این چیزی است که در روزنامه منتسب به خودشان روز جمعه ۱۹ فروردین ۶۷ نشریه انجمنهای اتحادیههای دانشجویان مسلمان خارج از کشور، هواداران سازمان مجاهدین خلق شماره ۱۳۲ منتشر شده است.
وی افزود: اگر این اسمش آزادیبخشی است که شما ۲ هزار نفر را بکشید و بیش از هزار و ۵۰۰ نفر از مردم ایران را مجروح کنید و ۵۰۸ نفر را اسیر کنید ما دیگر حرفی برای گفتن نداریم.
- نویسنده : میزان
- منبع خبر : خبرگزاری میزان

