نامه زهرا چراغی برای برادرش اکبر چراغی در کمپ آلبانی مجاهدین

سلام اکبر عزیزم برادر خوب و مهربونم سلام. انشاالله خوب و خوش و خرم باشین. سال هاست شوق دیدارت را داریم، اکبر از جان عزیزترم من خواهرت زهرا هستم، پدر و مادرمان در فراق تو اشک می ریزند و غم دوری تو آنان را از پا درآورده است، برادر جانم تا کی پدر و مادر، […]

سلام اکبر عزیزم
برادر خوب و مهربونم سلام. انشاالله خوب و خوش و خرم باشین.
سال هاست شوق دیدارت را داریم، اکبر از جان عزیزترم من خواهرت زهرا هستم، پدر و مادرمان در فراق تو اشک می ریزند و غم دوری تو آنان را از پا درآورده است، برادر جانم تا کی پدر و مادر، برادران و خواهرانت گوش به خبر جدایی تو از سازمان و در انتظار بازگشت تو به آغوش گرم خانواده بنشینند.

برادر عزیزم چرا مثل ایرج نصیری از شهرستان آبدانان و علی مهدوی از شهرستان دهلران و عبدالکریم ابراهیمی از شهرستان دره شهر که هم اکنون در اروپا بهترین زندگی را دارند خودت را از قید و بند سازمان مجاهدین رها نمی کنی، یا برگرد به نزد خانواده، ما را خوشحال کن یا به یک کشور اروپایی برو و زندگی و سرفصل جدیدی را شروع کن تا پدر و مادرت بقیه عمرشان در آرامش به سر ببرند.

اکبر عزیزم دلتنگی ما وصف شدنی نیست. از دور تو را می بوسم و بازگشتت را به انتظار می نشینم.
اکبر جان پدر و مادرمان عکس تو را قاب گرفته اند و به دیوار زده اند و در فراق تو اشک می ریزند.

عکست را با نامه برایت ارسال می کنم تا بدانی که چقدر دوست داریم.
خواهر کوچکت – زهرا چراغی