حقیقت: همان طور که تاریخ آن را ثبت کرده است

این حقیقت را تاریخ از نفرت انگیزترین سازمان های خون آشام (سازمان مجاهدین خلق تروریستی) ثبت کرده است. ما برای شما از کسانی که در آن زندگی کرده اند و هنوز هم زندگی می کنند با گفتار و تصویر نقل می کنیم.

و این سندی برای محکومیت کسانی در دادگاه تاریخ است که در کنار طاغوت زمــــان « صدام » و گروه رجوی و دنباله روهای این سازمان ها ایستادند.

و همچنین هنوز دلائل زیادی در هاله ابهام قرار دارد ولی حق و حقیقت مشخص می شود.

ما برای شما از کسانی که در آن زندگی کرده اند و هنوز هم زندگی می کنند با گفتار و تصویر نقل می کنیم.بینندگان عزیز هر کجا هستید روزگارتان خوش باشد در این برنامه ما پرونده های زیادی را باز می کنیم که البته آخرین پرونده نیست اگر می خواهید حقیقت را همان طور که تاریخ ثبت کرده است و می کند با ما باشید.

عزیزان بیننده بدون شک اغلب کشورهای دنیا هزاران پناهنده (آواره) را می پذیرند که این ها ممکن است از سیاسیون باشند یا کسانی که از جنگ و حوادث طبیعی و… فرار کرده باشند.

در زمانی که عراقی ها در سیطره نظام صدام بودند لقمه چربی برای گرسنگانی بوجود آمد که برای محو تاریخ عراق و هدر دادن اموال آن و نیز ضربه زدن به همسایگان عراق یکی بعد از دیگری اقدام کردند.

سرزمین عراق به فضل رهبر دون مایه اش به یک مرتع حاصل خیز برای بیشتر سازمان های خون ریز تبدیل شد. عزیزان بیننده این محافل سفاک تبدیل شده به دولتی داخل دولت دیگر که اساس هر دو دولت بر مبنای سیاسات صدامی و رجوی است و ملت باید قیمت این قدرت نمائی و ستمگری را از خون فرزندان و تمامیت ارضی خود بپردازد که البته دنباله روهای صدام و رجوی از آن غافلند. در دستان من الآن گزارشاتی از سازمان حقوق بشــــر را می بینید که اسنادی تفصیلی در مورد نقض حقوق بشر در داخل این سازمان است.

و کسانی در این مورد به بحث پرداختند که از سران سازمان بودند و اکنون جدا شدند و در بین اسامی به این اسم بر می خوریم.

من پرویز فاروغ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق هستم هر کسی که در عراق و یا ایران است می داند که این رابطه به چه شکل بوده است ما فکر می کردیم که بودجه سازمان از فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی هواداران سازمان خارج از کشور و اروپا تأمین می شود ولـــی نمی دانستیم که این ها با صدام در رابطه هستند و تحت نفوذ صدام هستند.

این تصاویر به وسیله دوربین های مخفی از اطلاعات عراق گرفته شده است.

نشست مسعود رجوی رئیس سازمان مجاهدین خلق با سرلشکر صابر رئیس اطلاعات عراق یعنی آقای رئیس جمهور دستور را صادر کردند و پول را پرداختند.

قبل از این که به بررسی ادامه این اسناد بپردازیم یک نظر سنجی و اعتراف از بعضی شخصیت های کرد انجام شده است را ملاحظه فرمائید پس با ما و با این شخصیات باشید.

من سعید احمد محمد هستم. انتفاضه مردم کردستان در سال 1991 شروع شد که در آن زمان من عضو گروه اتحاد میهنی کردستان به درجه سرتیپی بودم و افراد ما در آن زمان برای عملیات آزاد سازی عراق آماده می شوند و نیروهای ما برای رفتن به توزخورماتو آماده می شدند و در آن زمان توز خور ماتو مانند دیگر شهرها بود و آقای عثمان حاج محمود مسئول در توزخورماتو بود و من نیز مسئول اول نیروها (سازمان ها) بودم. انتفاضه در جنوب در منطقه میانی عراق شروع شد و سپس به دنبال آن مردم کردستان قسمت های زیادی از مناطق کردستان را آزاد کردند رانیا، کلار، کفری و توزخورماتو و روز بعد که به توزخورماتو رسیدیم دیدیم که نیروهای مجاهدین خلق در نزدیکی توزخورماتو پنهان شده بودند و به رغم این که بین ما و مجاهدین هیچ مشکلی وجود نداشت ولی آن ها جلوی ما را گرفتند و از ما خواستند که شهر را ترک کنیم و بعد آقای عثمان حاج محمود پیش آن ها رفت و با آن ها به بحث پرداخت. برای بار دوم با آن ها همراه شد و در بین آن ها فردی به نام هوشنگ دوباره از ما خواست که شهر را ترک کنیم و البته این خواسته آن ها فقط به توزخورماتو منتهی نمی شد بلکه می خواستند که به کلار، کفری، خانقین و… دست یابند به آن ها گفتیم که ما با رژیم مخالفیم و شما نیز به شکلی دیگر با رژیم مخالفت می کنید و شایسته نیست که درگیری و نزاعی بین ما باشد. قضیه داخلی عراق به ما ربطی ندارد و به عراق مربوط می شود و شما نباید برای ما شرط و شروط بگذارید و جواب آن ها چیزی نبود جز این که منتظر جواب ما باشید و در آخر عدم موافقتمان را با شروط آن ها اعلام کردیم.

در روز سوم باقی ماندن ما در شهر با نیروهای عراقی درگیر شدیم و خسارات زیادی را به تجهیزات و تانک ها و نیروهای آن ها وارد کردیم.

در روز چهارم نیروهای مجاهدین از ما امان خواستند که به آن ها اجازه بدهیم شهر را ترک کنند و ما قبول کردیم البته به این دلیل که ما پروژه های عظیمی برای آزاد سازی کرکوک داشتیم در حالی که با کمال تأسف راه کرکوک توسط نیروهای مجاهدین بسته شده بود. سپس موافقت کردیم که نیروهای این ها از طریق توزخورماتو بروند و این در حالی بود که هر از گاهی آتش هایشان را بر روی ما می گشودند تا این که در ظهر آن روز به گروهی از مردم بی گناه در منطقه سلیمان بیگ در منطقه ای بین کرکوک و بغداد حمله کردند که به شهادت و زخمی شدن تعداد زیادی از آن ها منجر شد که بعضی از آن ها هنوز زنده هستند به رغم این که ما هیچ دشمنی با آن ها نداشتیم ولی بعد فهمیدیم که مدت زیادی است که با اطلاعات عراق همکاری می کردند و در سرکوبی انتفاضه ملت عراق نیز با استخبارات همکاری داشتند.

تا جائی که این ها از نیروهای اطلاعاتی عراق بیشتر در این سرکوب نقش داشتند و حمایت بیشتری از نظام صدام و نیروهای امنیتی عراق داشتند و این ها دلیلی برای حمله هـای پی در پی به شهرهای کفری خانقین و کلار بود. ولی تمامشان با شکست مفتضحانه از طرف نیروهای پیشمرگ ما مواجه شدند. چیزهائی که ما گفتیم چیزی نبود جز آن که در تاریخ ثبت شده است.

درگیری های دیگری بین ما و نیروهای مجاهدین نیز در مناطق دیگری از کشور به وجود آمد برای مثال در منطقه جلولاه و لازم این نیروها خودشان را اپوزیسیون ایران می دانستند در حالی که این منطقی نیست که مقرهایی در داخل عراق داشته باشند و در راه های اصلی داخل عراق پایگاه داشته باشد جز این که این ها نیروهای عراقی بعثی کمک می کردند و ملت کردستان فراموش نمی کند که مجاهدین خلق فرزندانشان را به شهادت رساندند.

من عادل شکور احمد نائب رئیس منطقه درمیان هستم.

با چشمان خودم دیدم که چگونه تانک های مجاهدین خلق بدن های مردان پیشمرگ و مردم بی گناه را در منطقه سلیمان بیگ له کردند.

بچه هایی را کشتند که سن آن ها زیر 7 سال بود و آن ها در آغوش مادرانشان بودند.

مجاهدین خلق هیچ فرقی بین بزرگ و کوچک و پیر و جوان و زن و مرد و پیشمرگ قائل نبودند. این ها به شهروندان شهر بزرگی مثل کفری حمله کردند و در حالی که تانک های مجاهدین به شهر حمله می کرد هواپیماهای صدام حسین مردم را بمباران می کردند.

و خودم دیدم این ها یعنی مجاهدین خلق یک فرد کرد را اسیر کرده به زنجیر کشیدند و زیر یک تانک انداختند. جنایات این ها از جنایات صدام خیلی بدتر بود. تانک های رژیم صدام هیچگاه اطفال و مردم بی گناه را زیر نگرفتند.

در شهر کلار تانک ها اقدام به کشتار بیشتر از 20 نفر شهروند کردند سپس به بیمارستان شهر حمله کردند و بیشتر افراد بستری را کشتند که از زنان و مردان و افراد پیر و اطفال بودند. 2 تن از پزشکان را با گلوله اعدام کردند و کودکی که حدود 10 سال داشت را نیز کشتند و پزشکی دیگر به اسم دکتر محمد.

جنایات و اعمال نفرت انگیز و غیر انسانی مجاهدین خلق در سلیمان بیگ و توزخورماتو هیچ گاه از خاطر ملت کردستان بیرون نمی رود.

به رغم این که ملت کردستان به مدت 35 سال در زیر سلطه رژیم صدام بودند ولی جنایاتی مثل جنایاتی که مجاهدین در حق آن ها و در سرزمین آن ها مرتکب شدند، ندیدند. صدام مناطق زیادی را در اختیار مجاهدین خلق گذاشت من جمله منطقه العزم که شامل ده ها مقر نظامی بود و مجهز به انواع سلاح های پیشرفته از جمله توپ و تانک و هواپیماهای جنگی بود.

مجاهدین خلق مردم بی گناه را می کشتند درحالی که اینها اصلاً چنین حقی را نداشتند. آن ها نیروهای مخالف یک کشور دیگر بودند و اصلاً حق دخالت در امور کشور را نداشتند.

مردم کردستان برای احقاق حقوق خود جنگ می کردند. در حالی که مجاهدین خلق جیره خوار نظام صدام حسین بودند و ازطرف آن ها اجیر شده بودند و اقدام به کشتار فرزندان ملت کردستان در عراق کردند این ها عملاء نظام صدام هستند وبیشتر از 182000 نفر از ملت بی گناه کردستان را به کشتن دادند و امروز ما سندهای زیادی داریم که ثابت می کند که این ها یعنی مجاهدین خلق جیره خوار در این درگیری ها و کشتار دست داشتند.

من طارق صدیق عبدالقادر مصطفی سرپرست مؤسسه شهید در گرمیان هستم. در 25 مارس (آذار) 1961 مقدار زیادی از تانک ها و توپ ها به منظقه کلارگ داخل شد با پرچم های افراشته و به مجرد ورودشان به شهر به روی مردم بی گناه آتش گشودند که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم بی گناه شد. در این هجوم بی شرمانه هیچ تفاوتی بین زن و مرد و پیرو وجوان و بچه و افراد عادی نیروهای پیشمرگ قائل نمی شدند.

با دوچشم خودم دیدم که چگونه تانک های مجاهدین آتش خود را به روی افراد که درحال تماشا کردن آن ها بودند گشودند. آن ها از خیابان اصلی به مسیر فرعی وارد شده و بروی هرکسی که در آنجا بود آتش گشودند.

وقتی به یکی از بیمارستان ها رسیدند مجروحان را به رگبار بستند که عده زیادی از آنها به شهادت رسیدند. در بین این شهدا دکتر نهله ومهندس ضحی و راننده اتومبیل اختصاصی بود.

این نیروها به منطقه (بروسور) رسیدند و هدفشان رسیدن به کلار بود و قطع ارتباط آن به شهر سلیمانه بود دراین درگیری ها بدون رسیدن نیروهای پیشمرگ، در آخر نیروهای بعثی به شهر دست یافتند. در منطقه بروسور به سوی زن و بچه هائی که در حال فرار به سوی سید خلیل بودند آتش گشودند و تعداد زیادی از آن ها را کشتند و درهمین اثناء بود که نیروهای پیشمرگ و اتحادیه میهن کردستان رسیدند و تانک های مجاهدین را منهدم کرده و خودروهای مربوط به آنها را گرفتند و آن ها را مجبود به فرار کردند.

دریکی از میادین شهر کلار یکی از افراد پیشمرگ با یک کلاشینکف به یک تانک مجاهدین حمله کرد که درجا به شهادت رسید.

مردان کرد با سازمان مجاهدین درنبرد نبودند بلکه با افرادی که از طرف صدام اجیر شده بودند می جنگیدند. در آن سال ها مسعود رجوی شخصاً دستور کشتار مردم بی گناه در خیلی از مناطق را می داد از جمله خانقین ـ سلیمان بیگ و کلار

عزیزان بیننده وقت بخیر بار دیگر با الحقیقه:

غلامرضا صادقی یکی دیگر از شاهدان است که می گوید: شناسنامه ایرانی و آمریکائی دارد و بعداز اینکه اعمال غیرانسانی سازمان را دیدم حقیقت را دریافتم و تصمیم گرفتم که جدا شوم و به آمریکا برگردم ولکن مرا زندانی کرند و گفتند که پاسپورت و…گم شده است و گفتند که بدون این هـا باید بروی اگر با نیروهای عراقی برخورد کنی تو را به عنوان جاسوس دستگیر می کنند و اگر نیروهای ایرانی تو را دیدند دستگیر و زندانی خواهی شد و مرا زندانی و شکنجه کردند.

درهنگام ورود نیروهای آمریکائی به عراق به سوی آن ها رفتم و وضعیتم را توصیف کردم و از آن ها برای بازگشتم به آمریکا به دلیل وجود شناسنامه آمریکائی کمک خواستم.

درخلال اوراقی که غلامرضـا صادقـی بـه دست خودش نوشته و پیش ما محفوظ است می خواهد که عدالت و قانون در باره این پادگان انجام شود که تهدیدی برای منطقه ابو غریب است. این پادگان در زمان صدام در اختیار سازمان مجاهدین قرارگرفته و از افراد آن برای سرکوبی زندانی های موجود در ابوغریب استفاده می شده است.

زندانی ها به صورت گلوله های آتش بودند و در ساعات آخر شب تا به صبح قسمت های 3و 6و 7 تقسیم می شدند و اعمال تروریستی را بر ضد زندانی ها انجام می دادند.

درساعات آخر شب آن هارا بیرون می آوردند. از آن ها می پرسیدند که چه کسی مراسم دینی اش را انجام می دهد. چه کسی بیشتر مواظب نمازش است و… دربخش اجرای احکام زندان بعضی از زندانی ها را مجبور می کردند که پشت سرهم زندانی های دیگر را بزنند و وای بر کسی که از این امر اطاعت نکند.

ایـن امـور داخـل زنـدان ابوغریب به سرپرستی افرادی از سازمان مجاهدین خلق انجام می شد و به دستور افسر عراقی انور صدیق حریری.

ما یکی دیگر از شاهدان را نیز داریم بنام تیمور محمود خنار

در این تصوی به فرزندش سهیل ختار اشاره می کند که در سال 2001 از ایران خارج شده است که در راه انتقال از ایران به ترکیه به سازمان برخورد می کند و وارد آن می شود.

وقتی که سهیل ختار حقیقت این سازمان را درمی یابد تلاش می کند که از سازمان خارج شود که به مرگ وی منجر می شود که بعد از تلاش های والدینش برای مدرک فوت شناسنامه اش را می یابند که بارنگ آبی کلمه فوت شده را روی آن می بینند.

عزیزان بیننده جنایات سازمان مجاهدین به همین ختم نمی شود و درخاطر بسیاری از عراقی ها اعمال و جنایات این سازمان وجود دارد. الان به نظرسنجی که از تعدادی از شهروندان به عمل آمده است توجه فرمائید.

در این اجتماع که تمام خبرنگاران و روزنامه نگاران عراقی در آن قرار دارند برای ساختن عراق آزاد و عراق پیشرفته ما همگی اخراج تمام گروه های تروریستی از جمله سازمان مجاهدین خلق را از عراق خواستاریم.

بسم الله الرحمن الرحیم

من از این تریبون آزاد خواستار اخراج سازمان مجاهدین هستم، زیراکسانی هستند که اعمال تروریستی انجام می دهند و با صدام در قلع و قمع انتفاضه شعبانیه همکاری داشتند. وجود در گیری ها درعراق به دلیل وجود این سازمان است.

وجود این سازمان آثار منفی زیادی برای تمام افراد جامعه پیرو جوان و… دارد.

شاید وقتی که این تصاویررا پخش می کنیم کسی باشد که به صحت آن شک کند. ولی باید بگوئیم آیا عاقلانه است که این سازمان اقدام به دستگیری و زندانی کردن این افراد کند.

تمام سازمان های حقوق بشر موجود در سازمان ملل متحدگزارشاتی در رابطه با نقض حقوق بشر در این سازمان دارند و الان ما شکایات زیادی از مکان های مختلف می شنویم که از دولت عراق می خواهند که این سازمان اخراج شود و یا حداقل به طور کامل اعمال آن ها را زیر نظر و کنترل قرارگرفته شود و همچنین خواستار منع آن ها از هرگونه عمل نظامی و هرگونه عملی که باعث آسیب به دولت های همسایه شود.

در زمانی که حکومت عراق خواستار برگشت ارتباط خوب و عادی با همسایه هایش است و سعی در برقراری ثبات سیاسی در منطقه داردکه مقدمه ثبات نظامی، اقتصادی و امنیتی است تمام سیاسیون و شهروندان خواستار اخراج این سازمان هستند و می خواهند که این ها از ظلم و بیداد و سیاست انتقامی که دنباله سیاست رژیم بعث صدام است دست بردارند.

حکومت عراق می خواهد که این سازمان به اصول دیپلماسی و سیاسی و اصول سازمان حقوق بشر پایبند باشد.

تصاویری که در دست من می بینید مربوط به خانواده های افراد اسیر در سازمان است که از ایران و غیر ایران به بغداد آمده اند و از نیروهـای عـراق احقـاق حقـوق فرزندانشـان را می خواهند. اینجا صدها نفر هستند که در بند گروه رجوی هستند. در پادگان اشرف خیلی از افراد می خواهند که این پادگان به پادگان نظامی تبدیل نشود و خواستار گرفتن پادگان از این سازمان هستند که در این باره صحبت های بسیاری وجود دارد.

در بین دستان من سندهای زیادی وجود دارد که به اذن پرورگار در برنامه های بعدی به سمع و نظر شما می رسانیم.

و دیدارهایی با خانواده های افراد دربند خواهیم داشت و این برنامه آخرین پرونده نخواهد بود. مدارکمان را برای شما آشکار خواهیم کرد و این تصاویر امانتی در دستان ماست و از حق و حقیقت به بحث خواهیم پرداخت و به شما باز کردن پرونده های دیگر را وعده می دهیم که به زودی تاریخ آن را ثبت خواهد کرد.

خدانگهدار

دانلود حقیقت: همان طور که تاریخ آن را ثبت کرده است – قسمت اول
دانلود حقیقت: همان طور که تاریخ آن را ثبت کرده است – قسمت دوم

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا