چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت اول 15 اردیبهشت 1404

خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت اول

اردیبهشت ماه سال 90 سال آزادی و رهایی، سال فارغ شدن از قید و بندهای تشکیلاتی  سال به خود آمدن و خود آگاهی، سالی به دور از استرس و فشارهای تشکیلاتی ناشی از عملیات جاری و غسل هفتگی، سالی به دور از امر و نهی های تشکیلاتی و تحمیلی اعم از گوش کردن به سخنرانی […]

آنان که رفتند 14 اردیبهشت 1404

آنان که رفتند

چند روز پیش در یکی از مقالات، عکسی دیدم که خاطراتی از دوستان قدیم را برایم زنده کرد. دوستانی که در رنج و تلاش خود در سیطره فرقه‌ مجاهدین بودند. رجوی، سرکرده این فرقه، با سوار شدن بر خون‌ها و فداکاری‌های بی‌نام و نشان دیگران، خود را قهرمان می‌نامد. این فریب بزرگ، مظلومیت کسانی را […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی‌ ام 13 اردیبهشت 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی‌ ام

دهم آوریل ۱۹۹۹، روزی فراموش‌نشدنی بود. ترور یک ژنرال بلندپایه ایرانی، صیاد شیرازی، رخ داد و این اتفاق پیامدهای گسترده‌ای به دنبال داشت. در میان مجاهدین، همه منتظر واکنش و تغییرات احتمالی در شرایط سیاسی بودند. در آن زمان، من حدود ده ماه در کمپ اشرف بودم. پیامی از رهبر ظهر همان روز، فرماندهان اعلام […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و نهم 10 اردیبهشت 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و نهم

در قسمت قبل، امیر یغمایی با ذکر خاطره ای از کمپ اشرف درباره اولین تجربه اش از مواجهه با مرگ توضیح می دهد. مرکز ۱۹ حالا دیگر شکل واقعی خود را پیدا کرده بود. روزهای ما در گرمای سوزان بیابان عراق سپری می‌شد، جایی که خورشید از صبح زود با تمام قدرتش بر زمین خشک […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و هشتم 08 اردیبهشت 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و هشتم

بخش مرکز ۱۹ در حال شکل‌گیری بود. در هفته‌ها و ماه‌های آینده، موجی از کودکان تازه‌‌ وارد مجاهدین از کشورهای مختلف غربی به کمپ اشرف می‌آمدند و ما نیز آن‌ها را همان‌طور که خودمان استقبال شده بودیم، خوشامد می‌گفتیم. با کوبیدن بر بشکه‌های پلاستیکی، رقص بندری و کردی، بستنی، شیرینی، تخمه آفتابگردان و شب‌نشینی همراه […]

یک خاطره از جلسه نشست صفر صفر تناقضات! 07 اردیبهشت 1404

یک خاطره از جلسه نشست صفر صفر تناقضات!

تازه به کشور آلبانی منتقل شده بودیم و کمبودهای زیادی وجود داشت. محیط زندگی مان خیلی کوچک شده بود البته نسبت به قبل، اجازۀ خروج از مقری که در آن ساکن بودیم را نمیدادند، و یا خیلی کم امکان خروج وجود داشت، حتی برای ورزش کردن محیط برای دوندگی خیلی کم بود و کلا همه […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و ششم 03 اردیبهشت 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و ششم

امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود به قسمتی از خاطرات خود در مرکز 19 پرداخت. پس از مدتی، آموزش‌های نظامی به‌طور جدی آغاز شد. ما به میدان تیر برده شدیم تا با کلاشنیکف AK-47 شلیک کنیم. میدان تیر در یک منطقه ایزوله در کمپ اشرف قرار داشت و با خاکریزهای بزرگ احاطه شده بود. […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و پنجم 01 اردیبهشت 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و پنجم

امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش عنوان کرد که ما بالاخره قرار بود به ارتش بپیوندیم. این لحظه‌ای بود که مدت‌ها انتظارش را می‌کشیدیم. اما در عین حال، احساس می‌کردیم که این تصمیم در مقایسه با بقیه افراد ناعادلانه است. در شب، سوار یک کامیون نظامی آلمانی برند IFA شدیم و از ورودی خارج شدیم. […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و چهارم 31 فروردین 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و چهارم

در قسمت قبل امیر یغمایی توضیح داد که چگونه در همان روزهای ابتدای ورود به اشرف آموزش کلاش دید. بعد از ناهار، معمولاً نیم ساعت استراحت داشتیم. در این زمان، من و شریف در یکی از اتاق‌های محل اقامتمان که کمدهایمان در آن قرار داشت، با هم کشتی می‌گرفتیم. من نسبت به او کوچک‌تر و […]

مسعود رجوی| بزدل ترین رهبر خود منتصب جهان 30 فروردین 1404

مسعود رجوی| بزدل ترین رهبر خود منتصب جهان

از اولین روزهای پیوستنم به سازمان، تصویر من از مسعود رجوی، با توجه به پیشینه ی او در فاز سیاسی، او را همردیف امام حسین (ع) در فرهنگ غنی شیعه و ارنستو چگوارا در انقلاب کوبا، ماکسیمیلیان روبسپیر در جریان انقلاب فرانسه ، اسپارتاکوس رهبری انقلاب ضد برده داری سوم، رزا لوکزامبورگ در آلمان و […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و سوم 27 فروردین 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و سوم

امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود روزهای اول ورود به اشرف را چنین می نویسد: بعد از اعلام برنامه، برای گرفتن سلاح به صف شدیم. یک قبضه کلاشنیکف چینی به من داده شد، که خیلی سنگین به نظر می‌رسید. سپس، در محوطه‌ی آسفالته‌ای مقابل سالن غذاخوری، به صف ایستادیم. در همان روز، دوره آموزشی […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و دوم 26 فروردین 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و دوم

امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از ورود به اشرف گفت. بعد از صرف شام، یک جلسه‌ جداگانه با فرمانده‌ گروه‌مان درباره‌ مسائل عملی داشتیم. پس از آن، آرام و بی‌صدا در مسیر آسفالته‌ای که به سمت خوابگاه‌ها و محل سکونت پیشین خانواده‌ها منتهی می‌شد، حرکت کردیم. هنوز هوا به‌شدت گرم بود و تی‌شرت من […]

blank
blank
blank