مریم عضدانلو، سرسپردگی یا حماقت

" خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، طرح نیروی تروریستی قدس رژیم ایران، برای ترور سفیر عربستان سعودی و انفجار سفارتهای خارجی در آمریکا را مرحله جدیدی از صدور تروریسم و اعلان جنگ آشکار علیه معاهدات بین‌المللی و جامعه جهانی توصیف کرد " – سایت فرقه رجوی شگفت انگیز است امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا (دقیقا شعار اصلی بنیانگذاران مجاهدین خلق بود) حال پیروان جان بر کفی پیدا کرده است به نام مجاهدین و خانم مریم عضدانلو؟! مشخص است هژمونی کنونی حاکم بر امریکا همانند دولتمردان و استراتژیست های سابق امریکایی در طراحی توطئه ی های کثیف علیه ملت ها و خلق های تحت ستم پرونده ی قطوری دارد. کودتا بر علیه دولت مردمی دکتر مصدق حمایت از پینوشه جنایتکار و کمک به طراحی کودتا علیه دولت مردمی و ملی سالوادر آلنده در شیلی تا سرکوبی گروههای مبارز و مردمی که خواهان عدالت اجتماعی و نفی سلطه ی کارتل ها، تراست ها و کمپانی های استثمارگر امریکایی بودند، همچون توپامارو در اروگوئه، جبهه فارابوندو مارتی در السالوادر، تحت فشار قرار دادن سیستماتیک و هدفمند دولت انقلابی ساندینیست ها در نیکاراگوئه، توطئه های بیشمار علیه انقلاب مردمی کوبا در حمایت از مزدوران باتیستا، دستور کشتن ارنسوتو چه گوارا تک ستاره و طلایه دار مبارزات رهائیبخش ملت های تحت ستم امریکای لاتین از سوی سیا در بولیوی، حمایت از دست راستی ترین رژیم های تبهکار در آرژانتین در بیش از سه دهه، دست داشتن نیروهای امنیتی امریکا در کشتار آزادیخواهان و جوانان مبارز آرژانتینی و مفقود شدن بیش از سی هزار نفر از آنان که تاکنون وضعیت شان مشخص نشده است تا همدستی و حمایت مستقیم و همه جانبه از حکومت های فاسد و وابسته به سرمایه داری جهانی در کشورهای افریقایی، آسیای جنوب شرقی، امریکای مرکزی و جنوبی، حکایت تلخ و درخوری از طغیان قدرتی ست که به هژمونی حاکم بر امریکا شهرت یافته است. حال خانم مریم عضدانلو با حمایت از توطئه ی کثیف امریکایی و پادوئی برای سیاستمداران فاسد و تبهکار که جز به تراکم و انباشت سرمایه به بهای استثمار همه جانبه ی جوامع عقب نگه داشته شده نمی اندیشند به شکلی آشکار به سرسپردگی برای قدرت های استثمارگر تن داده است. پیام 20 مهر خانم مریم عضدانلو که در سایت این فرقه تروریستی درج شده آدمی را دچار بهت و حیرت میکند. در دورانی که شعار مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا از سوی تروریست های موسوم به مجاهدین گوش فلک را کر کرده بود و رهبر عقیدتی مجاهدین به جهت بی اعتبار کردن سایر رقبا و نیروهای سیاسی به آنان مارک و انگ وابستگی به امریکا میزد حال نظاره گر هستیم که در مزدوری و سر سپردگی به دولتمردان امریکایی کسی و گروهی به پای مجاهدین نمی رسد!! خانم مریم عضدانلو و سایر سردمداران مجاهدین در " خلوت تنهایی خویش " به روشنی واقفند امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا دشمن شماره یک ملت های آزادیخواه و دولت های مستقل است. تردیدی نیست که ایشان و دوستان و پیروان هرهری مذهبش به این امر مشهود آگاه نباشند اما از آن هنگام که در مسیر ذهن بیمار مسعود رجوی و قدرت طلبی بیمارگونه ی وی همچون ابزار و شیء بکار گرفته شدند مبدل به عناصر شبه سیاسی بی پرنسیبی شدند که به هیچ اصول و مبانی مشخص و روشن تعلق خاطر ندارند. قطعا چنین افراد و گروهایی طعمه ی لذتبخشی برای سیاستمداران حیله گر و بیرحم انگلیسی اروپایی و دولتمردان فرصت طلب امریکایی خواهند بود.
پس پر واضح است ارزش چندانی در این معامله نکبت بار نیز نخواهند داشت. آیا خانم مریم عضدانلو از پارادوکس فلسفه ی سیاسی رنج نمی برد؟
دارودسته ی رجوی در شرایط کنونی و با لحاظ آرایش سیاسی نیروها در منطقه و اشل جهانی در کدام جبهه قرار دارند؟ براستی سمت و سوی مواضع و عملکرد آنان در ستیز با منافع ملی ایرانی ها به نفع چه کسی است؟ آیا ضدیت با نظام سیاسی ایران همسویی و مزدوری برای امپریالیست های امریکایی را توجیه می کند؟ در شرایط کنونی جنبش وال استریت تحت تاثیر بهار عرب و جنبش بیداری اسلامی و عربی در شهرهای امریکا و اروپا در حال گسترش کمی و کیفی ست. پر واضح است نظام سرمایه داری جهانی در بحران عمیقی فرو رفته است نابرابری و شکاف بین سرمایه داران و توده ها روز به روز در حال عمیق تر شدن است. آیا خانم مریم عضدانلو در باره ی جنبش فراگیر توده ای در شهرهای امریکا و اروپا موضع مشخصی دارد؟ چرا سکوت کرده است؟ او و سایر رهبران مجاهدین که داعیه مبارزه برای آزادی، عدالت و رعایت حقوق بشر دارند چه تحلیلی در باره ی تضاد موجود بین هژمونی امریکایی اروپایی و ملت هایشان ارائه می دهند؟ چرا این همه دو گانه گی در پارادایم تفکر رهبری مجاهدین به چشم می خورد؟ پرسش هایی که بایستی خانم مریم عضدانلو در خلوت تنهایی خویش بدان پاسخ صادقانه و مشخص بدهد پاسخی که از منطق روشنی تبعیت کند و اثری از خودفریبی در آن نباشد.
به باورم میبایست برای کسب قدرت به هر پلشتی و رذالتی تن درنداد. چرا که شان و کرامت انسانی آدمی را محو و کمرنگ می کند. آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا