کارشکنی یا همکاری – بازهم فرقه پرستی مجاهدین

سرانجام پس از 8 سال تن ندادن به قوانین دنیای روز و گردن کشی کردن و رجز خوانی فرقه رجوی در عراق، بالاخره سران فرقه اعلام کردند که جابجایی کمپ اشرف را می پذیرند. وبه اردوگاه جدید می روند تا از آنجا به کشورهای خارجی سفر کنند. در این رابطه پرداختن به چند نکته ضروری است، اولا که مریم رجوی در این بین مثل همیشه برای مطرح شدن خودش و همچنین برای پاسخ ندادن به واقعیت ها و حساب پس ندادن در برابر آنچه که سالیان بر اسیران فرقه گذشته و هزاران نفر را ربوده و در این فرقه اسیر کرده و اجازه هر گونه دسترسی به دنیای بیرون را از آنها گرفته اند، با وقاحت و پروریی تمام شرط هایی برای این جابجایی اعلام نموده که هر کدام از این بندها جز فریبکاری و ریاکاری چیز دیگری نیست. ۱-انتقال امن و سالم ساکنان اشرف، بدون هیچ استثنا، با خودروها و اموال منقولشان به کمپ لیبرتی تحت نظارت بین المللی. در این رابطه باید گفت تنها کسانی که به فکر امنیت و سلامت ساکنان اشرف نیستند تو و سران فرقه هستید، چرا که بخوبی تمام بحث های سالهای اخیر را به یاد داریم… بارها مسعود رجوی در جلسات عمومی اعلام میکرد، اگر هزار نفر در اشرف بمیرند مهم نیست. ویا بارها میگفت 72نفر هم برای من بماند کافی است. و بارها و بارها مریم رجوی شخصا اعلام میکرد فقط مسعود زنده بماند کافی است… علاوه بر این همین سال گذشته برای یک نمایش تلویزیونی که اعلام نمایند عشایر عراقی به ما حمله کرده اند،درحالیکه همه نفرات را مجهز به کلاهخود و سپر کرده بودند؛ ابتدا به مدت چند دقیقه تمام خانواده های عراقی وعشایری که به اعتراض و برای بستن کمپ اشرف بصورت مسالمت آمیز آمده بودند را سنگ باران نموده. و آنها را تحریک کردند وسپس به همه ساکنان اسیر و در بند دستور داده شد بروید جلوی سیاج ایستاده و بدون استفاده از کلاهخود و سپرسنگ بخورید و تکان نخورید، تا تعداد زیادی سنگ بخورند و مجروح شوند و سرو صورتشان خون آلود شود، که بتوانند اعلام کنند بیش از صد نفر در سنگ پرانی!! عشایر عراقی مجروح شده اند. و درحالیکه برای آن صورت های خونین! خوشحالی میکردی و پیام تبریک دادی حال به فکر امنیت و سلامت هستی. درحالیکه این حرف جز ترفندی بیش نیست… و انتقالی که قانونی و زیر نظر یک دولت باشد، مسلما مشکلی نخواهد داشت. مگر اینکه لرزه دیدار ساکنان اشرف با نیروهایی خارج از کمپ به جان شما افتاده باشد. ۲-نظارت شبانه روزی سازمان ملل و ایالات متحده تا زمان انتقال آخرین نفر به کشور ثالث. در این رابطه نیز بایستی گفت اگر شما کارشکنی نکنید سازمان ملل طبق قوانین خودش کارش را میکند. و در رابطه با ایالات متحده "و امپریالیسم"!! نیز نمیدانم چقدر مشتاق این دشمن قدیم و دوست امسال شده اید… و ایالات متحده چه ربطی به شما دارد و از چه زمانی نیروی مستقل و حفاظت شخصی شما شده که ما خبرنداریم. معلوم نیست که از یک طرف حرف مذاکره با دولت عراق زده میشود واز طرف دیگر هنگام انتقال و حفاظت،عراقی ها بایستی خارج سیاج بوده و حفاظت نیز بعهده آمریکا!! باشد. ۳-آغاز کار کمیساریای عالی پناهندگان. آیا تا کنون چه کسی بر سر راه آغاز کار کمیساریای عالی پناهندگان کارشکنی کرده و در طی این سالیان ساکنان اشرف را برده خود خوانده و اجازه نداده که افراد به حق قانونی خود دست یابند و بطور انفرادی با کمیساریا وصلیب مصاحبه کنند براستی که در وارونه گویی استادید. چه کسی برگه های جعلی چاپ کرده و در صورتیکه کمیساریا و صلیب سرخ افراد را با هویت فردی و شخصی پناهنده و پناهجو مخاطب قرار میدهند همچنان ریاکارانه اصرار بر پناهجویی جمعی دارید تا هویت و شخصیت افراد را انکار کنید تا دکان شیادی و بردگی کمپ اشرف باقی بماند. ۴-استقرار نیروهای عراقی در بیرون سیاج محل جدید تا به‌طور خاص نزدیک به ۱۰۰۰زن مجاهدخلق از آسایش و امنیت کافی برخوردار باشند. آیا مطمئن هستی که الان آن 1000 زن امنیت و آسایش دارند…یا اینکه امنیت و آسایش آنها را در این می بینی که از دنیای بیرون و زندگی جاری جدا بوده و چون بردگانی در دوران پارینه سنگی و قرون وسطی بوده و… این زنان رنگ آفتاب و مهتاب را نبینند و در ملک مطلق تو و رجوی باشند!!!! آری شاید هموطنان و زنان آزاده دنیا خبر نداشته باشند که بر زنان در کمپ اشرف چه می گذرد که پیشنهاد میکنم مقاله "سراب آزادی زنان" را در صورت امکان مطالعه نمایند. فقط اشاره ای کافی است که بگویم در طی سالیان در کمپ اشرف،زنان از کوچکترین و اولیه ترین حقوق انسانی محروم بوده و همواره تحت یک استثمار وحشتناک فکری و فیزیکی قرار داشته اند.زنان و دختران ساکن در کمپ اجازه دیدار با هیچ مردی را ندارند ؛ حق انتخاب لباس و پوشش مورد نظر خود را ندارند، اجازه هیچ اظهار نظری را ندارند و اجازه تردد به هیچ مکانی که در آن محل ها مردان باشند را ندارند… و به مانند بردگانی که فقط بایستی مطیع اوامر تشکیلات بوده و تمام عواطف شان را نیز نثار رهبری!!!کنند نگهداری می شوند. و همواره بصورت اسیرانی جدا از دنیای بیرون هستند. حال خانم رجوی نگران چه می باشد؟ احتمالا یا اینکه زنان مسلمان!! با دیدن دنیای بیرون و سربازان عراقی شورش کنند و یا اینکه نگران مسائل شرعی هستند که نبایستی رنگ این زنان را کسی از خارج از کمپ ببیند!!! و در هر حال در رابطه با اصرار به استقرار نیروهای عراقی در خارج کمپ و این همه پافشاری بر عدم تماس اسرای کمپ با نیروهای عراقی و خانواده ها و ندیدن دنیای بیرون برای چیست و فکر میکنید تا کی؟ میتوانید اعضای درون کمپ را بی اطلاع از واقعیت های جهان به بندگی خود وادارید؟ تا کی؟ ۵-لغو محاصره و کلیه تهدیدها و اذیت و آزار و اقدامهای سرکوبگرانه و احکام ساختگی دستگیری بدون استثنا. این محور نیازی به توضیح زیادی ندارد… لغو محاصره یعنی اینکه درب اشرف را باز کنید تا به مانند قبل بازهم ما بتوانیم از ایران و ترکیه و… نیروهای جوان را فریفته و تحت عنوان فرستادن به خارج آنها را دزدیده و به کمپ ببریم و بگوییم نیروهای جدید به ما می پیوندند!! من شاهدی هستم که در سالهای بین 80تا 87 صدها نفر را ستاد داخله تشکیلات فرقه رجوی ازترکیه و ایران بدون این که شناختی از ایدئولوژی پوسیده سازمان داشته باشند به کمپ صادر می کرد و این افراد بیچاره بعد از رسیدن به اشرف تازه می فهمیدند چه بلایی سرشان آمده و خیلی از این نفرات هم که زوج هایی بودند آنها را نیز تحت نام انقلاب و با زور از هم جدا کرده و دیگر اجازه حتی یک دیدار یک دقیقه ای هم به آنها نمیدادند و… به این شکل افراد در درون کمپ زندانی شده و ناخواسته در این تشکیلات قرار میگرفتند که خود شرحی جداگانه دارد… (آقایان داریوش – صادق – محمد – علی – احمد و…تنها نمونه ای از این افراد هستند که از ترکیه آنها را تحت پوش فرستادن به خارج و دادن پاسپورت به اشرف منتقل کرده و آنگاه آموزش های تشکیلاتی برای آنان می گذاشتند که باصطلاح آنها را مجاهد!!کنند) لغو محاصره یعنی اینکه افرادی دست چین شده از عشایر و نفرات عراقی را وارد کمپ کردن و آموزش خرابکاری و جاسوسی به آنها دادن. لغو محاصره یعنی اینکه خلاف قوانین کشور "صاحبخانه" هرکار غیرقانونی را مختارانه انجام دادن و مشروع کردن. ۶-فروش داراییهای غیرمنقول ساکنان اشرف تحت نظارت ملل متحد و بازپرداخت آن برای هزینه های حفاظت و استقرار و انتقال ساکنان به کشورهای ثالث. اولا در این رابطه باید گفت با آن هزینه های میلیونی که در جشن ها و برنامه های خارج کشور بطور مستمر میکنید نه برای حفاظت و نه برای استقرار به پولی نیاز ندارید و تا قاچاق و دلالی و یکسری حمایت های مشکوک… هست مشکل مالی نخواهید داشت و دوما این اموال متعلق به ساکنان کمپ خواهد بود و باید که زیرنظر همان کمیساریا و صلیب سرخ و همان "سازمان ملل و کلاه آبی " بایستی به تک تک ساکنان داده شود ونه به سران سازمان که برای مخارج خرابکاری و استخدام مزدور و سخنران های اجاره ای و مهمانی ها و لباسهای خانم رجوی… صرف شود. مریم سنجابی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا