مادر چشم به راه بود و ماند و انتظار کشید

درد دل یک خواهر دلشکسته به برادر اسیرش در زندان رجوی
مادر چشم به راه بود و…. ماند…. و انتظار کشید….. و انتظارکشید…. اخر روز هجران به پایان نرسید و به بهشتی که بی صبرانه منتظرش بود شتافت.
سلام علی جان.امشب هوای دلم اصلا خوب نیست. حرفهای امشبم بوی دلتنگی میدهد. دلم خیلی گرفته ودلم برای کسی که وجودش برای ما مهربانی بود و ما برایش جز دل نگرانی و زحمت نداشتیم، تنگ شده وبغض امانم نمیدهد. ولی برایت می نویسم از حال و هوای دلمان برادر عزیزم.

اره میدونم متوجه شدی داداشی درمورد چه کسی حرف میزنم. مادر! امشب میخواهم ازمادر و دلتنگیهایش برایت بگویم تاعقده دل باز کنم. خیلی دلم براش تنگ شده مخصوصا روزمادر که میاد خیلی نبودش احساس میشه. امروز میخواهم از مادربگویم، ازدلتنگی هایش. چه روزها و شبهای سختی رو پشت سر گذاشت و منتظر آمدنت شد. که یه روزی برمیگردی. برایت چه آرزوهایی که نداشت علی جان. چشم براه بود و انتظار کشید برای روزی که تو را درلباس دامادی ببیند و سر سفره عقدت بنشیند وعقده های چندساله اش را با اشکهایش پاک کند. مادرمون همیشه در انتظاربود که برگردی.کاش می آمدی برادر و تو را میدید.ازما همیشه از تو سوال میکرد و اینکه چقدر دیگر باید در انتظار بماند. دلم برایش داداشی گلم خیلی دلتنگ شده است. برای مادرمون علی جان چهارفصل دیگر معنایی نداشت و یکی شده بود و مخصوصا روزمادر که میشد غمگین ترین روز سال میشد. با وجود اینکه همه ما بچه ها جمع میشدیم تبریک میگفتیم و کادو میدادیم و روی ماهش رو می بوسیدیم اما درنگاهش و چشمانش نگرانی موج میزد. دنبال کسی میگشت و اشک از گوشه چشمانش جاری میشد. خیلی برایش سخت گذشت این سالها بدون تو داداشی.انگار که مادر مارونمی دید وچیزی نمی شنید. نه اینکه حسودی کنیم نه ….عزیزدل..میخواهم بگویم بدون تو چقدربهش سخت گذشته است. مادرمون همیشه بی قرار وچشم براهت بود وحالا دیگرکنارمون نیست و جایش خیلی خالی و دلمان برایش تنگ شده. فردا به رسم همیشه روزمادر با یه شاخه گل سرمزارش میریم و روز مادر رااز جانب تو و خودمون تبریک میگیم وبرای شادی روحش الرحمان میخوانیم..اماداداشی درسته مادرمون رو ازدست دادیم اما شریک و همدم سالهای مادرمون یعنی پدر الحمدالله زنده است. حالا که مادرنیست این موجود وهدیه بی غل وغش خدایی رادریاب. پدر که حالا پیر شده وبیماراست مثل مادر منتظروچشم براه توهستش وآرزوی دیدارتورا دارد. ناامیدش نکن.
خدانکند روزی برسد که پدرهم درانتظارتوبماند ….. حسرتش رابخوریم. پدرتنها ارزویش دیدن وبغل کردن توهستش.متتظرش نزار عزیزم. دل همه ما را باآمدنت شادکن ….منتظرت هستیم تاتوبرگردی عزیزدل خواهر.شماره تلفن خودمو دوباره برات مینویسم حتما برام زنگ بزن منتظر تماست هستم برادرگلم…….
خواهرت زهرا قلیزاده 09112842282 و 9031327526

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا