رجوی؛ فرشته ای خودخوانده با سیرت و صورت دیو

بعد از فرار شاه در 26 دی ماه 57 همه مردم ایران به این نتیجه رسیدند که دیگر کار حکومت شاه به پایان خود رسیده است و باید فرد دیگری که رهبری جنبش را به عهده دارد به قدرت برسد . در این میان همه خواهان آزادی زندانیان سیاسی بودند که در نهایت در 30 دی 57 کلیه نفرات زندانی آزاد شدند . در ابتدا همه فکر می کردند نفرات زندانی آزاد شده  دارای سابقه های درخشانی در امر مبارزه هستند و هنوز آگاهی و اشراف به آنان کم بود .به همین دلیل افراد زیادی با وعده های توخالی و شعارهای به ظاهر انقلابی جذب گروه های مختلف شدند. در این میان شارلاتان ترین فرد رجوی فریبکار بود . او بعد از آزادی از زندان دچار توهم شد و عنوان می کرد که عامل پیروزی انقلاب مردم ایران وی و گروه محدودش می باشند که همگی در زندان بودند و خط انقلاب را افراد او هدایت می کردند !!!. این حرف در ابتدا زیاد خریدار نداشت و با عوام فریبی به خوبی تشخیص داده بود که تا مدتی باید در پناه رهبری انقلاب اسلامی ایران قرار داشته تا بتواند اهدافی که در سر دارد به پیش ببرد .

البته در این میان وی از هیچ گونه سنگ اندازی و تهمت زدن علیه نفرات انقلابی کشور فرو گذار نکرد و همیشه خودش را در هر کاری محق می دانست . توهم وی به حدی رسید که فکر می کرد که با دست بردن به سلاح می تواند انقلاب نو پای ایران را سرنگون و خودش قدرت را در دست گیرد . در ضمن باید به نکته دیگری هم اشاره نمود و آن هم شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که رجوی با رندی تمام ابتدا به عنوان شرکت در جبهه ها سعی در عوامفریبی نمود ولی بعداٌ امیال شیطانی آنان در همسویی با دیکتاتور عراق برای همه روشن شد .
رجوی که خودش را فرشته مردم ایران می دانست بعد از مدتی از کشور فرار نمود و نیروهای وامانده خود را در ایران باقی گذاشت تا از این طریق و با محمل انقلاب و پیش بردن امر مبارزه به آغوش بورژوازی فرانسه افتاد و در همکاری نزدیک به خدمت نیروهای امنیتی فرانسه یعنی اداره کل امنیت داخلی یعنی DGSI در آمد و از طرف دیگر بطور کامل با دشمن مردم ایران یعنی صدام معدوم به همکاری نزدیک پرداخت .
اکنون می توانیم اشاره ای به وعده های فریبنده رجوی که خودش را فرشته می نامید داشته باشیم . او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مدعی شد که باید مبارزه با امپریالیسم در همه ابعاد ادامه داشته باشد و ایران را باید گورستان آمریکایی ها بکنیم وی مدعی بود که ایران ، ویتنامی دیگر برای غرب خواهد بود ، زمانی شعار می داد که باید زیر چتر مبارزه آقای خمینی به مبارزه با آمریکا پرداخت ، وقتی سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان انقلابی افتاد رجوی فریبکار از این اقدام حمایت نمود .
در اقدام بعدی رجوی در مورد شروع جنگ ابتدا مدعی بود که نیروهای عراقی شروع کننده جنگ می باشند و باید برای دفاع از میهن به جبهه ها رفت ولی بعد از مدتی با کارشکنی و تبلیغات مسموم و دزدی سلاح از جبهه عملاٌ نیروهای خود را از جبهه ها بیرون کشید .در طی هشت سال تهاجم نیروهای بعثی به ایران از هیچ کمکی به دشمن ملت ایران کوتاهی نکرد. از ایفای نقش ستون پنجم ارتش عراق در داخل مرزها تا جاسوسی و صف کشیدن عملی در مقابل ملت .
رجوی همیشه شعار می داد که خواهان آزادی و برابری برای همه می باشد ولی تنها چیزی که در مناسبات رجوی حاکم نبود آزادی و برابری حتی در میان اعضای خود بود .
وی که روزی خودش را فرشته انقلاب و مردم ایران می دانست برای رسیدن به قدرت دست به سلاح برد و تعداد زیادی از مسئولین کشوری را به شهادت رساند تا شاید به خیال خام خود به قدرت برسد .
در ادامه پرونده خیانت بارش از فرانسه به عراق رفت تا در کنار دشمن مردم ایران به کار جاسوسی و خیانت علیه مردم ایران بپردازد چون در فرانسه شرایط برای وی مناسب نبود و اکنون در کنار دشمن مردم و همجوار بودن با خاک ایران فکر می کرد می تواند با کمک وی به قدرت برسد توهمی که هیچ وقت در عراق به وقوع نپیوست و در نهایت با خفت و خواری از عراق اخراج شدند.
رجوی برای فریبکاری و برای ماندن در هرم رهبری سازمان هر سال افراد را با وعده سرنگونی دادن سرکار گذاشته تا کسی نتواند از وی در مورد عدم وعده سرنگونی سئوال نماید و چنان رعب و وحشتی در تشکیلات و مناسبات سازمان برقرار نمود که کسی جرات نداشت حرفی بزند و همه مجبور بودند در مناسبات همانند یک برده برای اربابان خود کار کنند.
رجوی که خودش را فرشته می نامید در درون مناسباتش چنان اختناقی حاکم نمود که حتی دو فرد به همدیگر اعتماد نداشتند و نمی توانستند با همدیگر حرف بزنند . به نام انقلاب طلاق که با سس ایدئولوژیک همراه بود تمام مردان را از زنان به اجبار جدا نمود و این گونه فرقه ای شدن سازمان را نهادینه نمود . همه چیز اعم از زنان و مردان باید به حرف فرشته سیاهی یعنی رجوی گوش نموده و مانند برده کار می کردند. این فرشته سیاهی که خودش را منجی انقلاب ایران می دانست در فساد چنان فرو رفت که زنان مسئول را مجبور به انجام رقص رهایی با خود نمود .
حال کسی که خودش را فرشته می دانست و نعره های آزادی خواهی بعد از زندان سر می داد این گونه ماهیت دیو گونه خود را به همگان نشان داد که چگونه به کسی رحم نمی کند .
رجوی این دیو بد صفت چنان بود که بعد از هر شکست در عملیات ها کسی جرات نداشت از وی سئوالی نماید . همه باید به تعریف و تمجید می پرداختند البته این دیو برای اینکه مرزی در امر سرسپردگی برای افرادش باقی نگذارد دستور داد که همه افراد باید حتی خواب خود را نوشته و در جمع بخوانند و این گونه شد که دیگر برای کسی تحمل این شرایط ممکن نبود و همه افراد به دنبال راهی بودند تا از گزند این دیو بد سیرت به دور باشند که البته با سرنگونی صدام این کار محقق شد و با وجود حضور خانواده ها در اشرف و ملاقات با عزیزان خود این امکان بوجود آمد تا همه متوجه شوند که رجوی دیو صفت برای ادامه حیات ننگین خود به دروغ گفتن نیاز دارد .
هر روز که می گذشت تعدادی از افراد این جرات را پیدا می کردند که از دست این دیو زشت خلاصی یافته و دست به افشاگری بزنند و برای بیشتر افراد روشن شد کسی که خودش را مدعی فرشته بودن برای مردم ایران می دانست خود دیوی بوده است که خواهان نابودی آنها می باشد.

وی در این مسیر حاضر شده در کنار لابی های جنگ طلب آمریکایی حتی دامن پوشیده و دست از اصول نداشته خود بردارد و اکنون هر روز زن سومش یعنی مریم قجر نعره آزادی خواهی و دمکراسی سر بدهد تا شاید باز هم عده ای را به اسم فرشته بودن فریب دهد اما در پس تمام این سالیان و سرفصل هایی که انقلاب اسلامی ایران عبور نموده می توان گفت که همه فرشته های دیو صفت یکی پس از دیگری با استقامت مردم ایران به زنجیر کشیده شدند و اکنون نوبت رجوی دیو صفت می باشد. اما از آنجایی که دیو نیاز به مردن و کشتن مردم دارد با دست گذاشتن بر روی مسئله ویروسی که تمام دنیا با آن درگیر می باشد سعی دارند با تبلیغات مسموم کشور ایران را مقصر اصلی نشان دهند .
رجوی مدعی فرشته نیاز به خون داشت و به همین خاطر دست به عملیات هایی می زد که از قبل شکست آن مشخص بود از عملیات فروغ جاویدان گرفته تا آفتاب و فرستادن تیم های عملیاتی به داخل کشور که همه باعث کشته شدن تعداد زیادی از افراد شد . در درون تشکیلات رجوی فرصت طلب تمام قلم ها را شکست. کسی جرات نداشت حتی علیه مسئول خود انتقادی داشته باشد چه برسد به رجوی. اکنون مریم  رجوی مدعی آزادی و انتخاب آزاد در مورد پوشش است ولی افراد در مناسبات مجبور به پوشیدن یک نوع لباس و زنان مجبور به گذاشتن روسری بودند و اکنون هم سران دیو صفت فرقه رجوی برای هر استخوانی که لابی های آمریکایی جلویشان پرت می کنند شروع به لیس زدن کرده تا بتوانند در دروغ گویی از لابی های غربی و اسرائیلی کم نیاورند .
آری این گونه بود رجوی که خودش را به اصطلاح فرشته نجات مردم ایران معرفی می کرد از همان ابتدا دیوی بود که خودش را به شکل انسان در آورده تا بتواند با مکیدن خون مردم و کشتن آنان به حیات ننگین خود ادامه دهد. البته ما در این مطلب به گوشه کوتاهی از مشخصات دیو بودن رجوی اشاره نمودیم و برای معرفی نیاز به فرصت بیشتری است امیدوارم در همین حد هم در یافته باشید که رجوی همان دیو زشت و بد سیرتی است که به شکل انسان خودش را نشان داده است .
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا