چرا مسعود رجوی طلاق ‌را برای مجاهدین خلق اجباری کرد؟

رهبران مجاهدین خلق هرگز علناً توضیح دقیقی در مورد اینکه چرا طلاق‌ها را در بین اعضای خود اجباری کردند یا چرا مسعود رجوی با تعداد زیادی از اعضای زن بر مبنای توجیهات ایدئولوژیک “ازدواج” کرد، ارائه نکرده‌اند. در واقع، آنها چنین اجباری را در سیستم خود انکار می‌کنند. با این حال، اعضای سابق و تحلیلگران […]

رهبران مجاهدین خلق هرگز علناً توضیح دقیقی در مورد اینکه چرا طلاق‌ها را در بین اعضای خود اجباری کردند یا چرا مسعود رجوی با تعداد زیادی از اعضای زن بر مبنای توجیهات ایدئولوژیک “ازدواج” کرد، ارائه نکرده‌اند. در واقع، آنها چنین اجباری را در سیستم خود انکار می‌کنند. با این حال، اعضای سابق و تحلیلگران تفاسیر و توضیحاتی درباره حاکمیت غیر اخلاقی مسعود رجوی ارائه داده‌اند. این تحلیل‌ها اغلب شیوه حکمرانی مسعود رجوی بر مجاهدین خلق را در بستر مفهومی که او با عنوان “انقلاب ایدئولوژیک” به خورد پیروانش داد، بررسی می‌کنند.

انقلاب ایدئولوژیک و وفاداری مطلق

اعضای سابق، ناظران و تحلیلگران طلاق‌های اجباری و ازدواج‌های بعدی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری را، عمدتا به عنوان مکانیسمی برای تحمیل وفاداری و فداکاری مطلق به خود رجوی، به جای همسر یا خانواده، تلقی می‌کنند.
به شهادت اعضای سابق، استدلال رجوی این بود که پیوندهای خانوادگی و روابط عاشقانه، حواس‌پرت‌کن‌هایی هستند که تمرکز و وفاداری اعضا را از سازمان و آرمان آن – و رهبران – منحرف می‌کنند. او با حذف این پیوندهای شخصی، قصد داشت نیرویی یکپارچه و مصمم ایجاد کند که کاملاً به رهبری خود و آرمان گروه متعهد باشد.

حذف رقبا در وفاداری

“انقلاب ایدئولوژیک” برای از بین بردن هرگونه وفاداری رقیب بالقوه که می‌توانست اقتدار رجوی را به چالش بکشد، طراحی شده بود. همسران، فرزندان و روابط شخصی به عنوان منابع بالقوه مخالفت یا وفاداری‌های تقسیم‌شده دیده می‌شدند. طلاق اجباری و جدایی خانواده‌ها راهی برای قطع این پیوندها و اطمینان از این بود که رجوی تنها هدف برای فداکاری و وفاداری اعضا باشد.

کنترل و دستکاری

منتقدان استدلال می‌کنند که این شیوه‌ها نوعی دستکاری و کنترل روانی افراطی بودند. رجوی با منزوی کردن اعضا از خانواده‌ها و روابط شخصی‌شان، می‌توانست نفوذ بیشتری بر افکار و اعمال آنها اعمال کند. “ازدواج‌ها” با رجوی تحت عنوان پروژه رقص رهایی، همانطور که توسط اعضای سابق توصیف شده است، این کنترل را بیشتر تثبیت کرد و پیوندی مستقیم، شخصی و اغلب اجباری بین اعضای زن و رهبر ایجاد کرد.

تحکیم واقعی و نمادین قدرت

ازدواج با مسعود رجوی از نوع ازدواج‌های مرسوم نیستند، بلکه در حقیقت کاربردشان، تحکیم واقعی و نمادین قدرت است. اعضای سابق این ازدواج‌ها را نوعی استثمار جنسی و وسیله‌ای برای اعمال اقتدار نهایی رجوی بر اعضای زن توصیف می‌کنند و آن را به عنوان یک “اتحاد ایدئولوژیک” مطرح می‌کنند. این امر همچنین به ارتقای جایگاه رجوی به جایگاهی شبه‌خدایی در درون سازمان کمک کرد، جایی که او به عنوان هدف غایی وفاداری و “شوهر” همه اعضای زن دیده می‌شد.

سرکوب مخالفت

چارچوب ایدئولوژیک سختگیرانه و از بین بردن روابط شخصی به سرکوب هرگونه مخالفت بالقوه نیز کمک کرد. اعضایی که این رویه‌ها را زیر سوال می‌بردند و عدم تمایل خود به مناسبات تشکیلات را نشان می‌دادند، با فشار شدید، جلسات خودانتقادی عمومی و طرد احتمالی مواجه می‌شدند.

به طور خلاصه، در حالی که سران مجاهدین خلق مسئله طلاق اجباری اعضای تشکیلات و چندهمسری مسعود رجوی را انکار می‌کنند، تحلیل‌های بیرونی و شهادت‌های اعضای پیشین همواره به این اقدامات به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از استراتژی مسعود رجوی برای حفظ سیطره قدرت مطلق خود، وفاداری اعضا و تثبیت قدرت شخصی خود در سازمان نگاه می‌کنند.

مزدا پارسی