در قسمت قبل در مورد شیوه برده داری و استثمار زنان در سازمان مجاهدین خلق به برخی از محورها از جمله محروم بودن زنان از آزادی های نسبی، حرفهای رجوی که به دور از واقعیت است و شعارهایی که در مورد آزادی زنان می دهد بی محتوا و مسخره است توضیح مختصری دادیم اکنون قصد […]
در قسمت قبل در مورد شیوه برده داری و استثمار زنان در سازمان مجاهدین خلق به برخی از محورها از جمله محروم بودن زنان از آزادی های نسبی، حرفهای رجوی که به دور از واقعیت است و شعارهایی که در مورد آزادی زنان می دهد بی محتوا و مسخره است توضیح مختصری دادیم اکنون قصد داریم به بقیه محورها نیز اشاره کوتاهی داشته باشیم .
– حذف هویت زنانه و مادرانه
ابتدا رجوی با انقلاب طلاق خود کانون خانواده را از بین برد و بعد برای نگهداشتن مادران در مناسباتش فرزندان شان را با بهانه بمباران عراق در سال 1369 به گروگان گرفت و به غرب فرستاد. دیگر هیچ خانواده ای با فرزندش ارتباط نداشت. به قول خانم سلطانی بعد از جدا شدن عنوان داشت حتی آدرس فرزندش را به او ندادند و نمی دانست فرزندش در کدام کشور است. رجوی این گونه مادران را به بند کشید تا هوس جدا شدن به ذهن شان نزند .
زنان در سازمان مجاهدین به موجوداتی تک ساحتی تبدیل میشوند. هربرت مارکوزه در تعریف انسان تک ساحتی عنوان می کند ظرفیت های انسانی به حاشیه رانده می شود فرهنگ غالب افراد به سوی سازگاری و پیروی پیش پا افتاده از قواعد سوق داده می شود. آدم ها تبدیل به ابزارهایی می شوند که صرفا با کار و تولید تعریف می شوند نه با خلاقیت، خرد و تخیل و ارزش های انسانی دیگر خبری نیست یعنی انسان مصرف کننده و ماشینی می شود. به همین خاطر زنان در سازمان مجاهدین تک ساحتی هستند خلاقیت و ابتکار از آنان گرفته شده و تبدیل به انسانهای بی مصرف و ماشینی شده اند که توانایی تفکر انتقادی و تصمیم گیری مستقل را از دست داده اند و مانند ربات باید دستورات از بالا را اجرا کنند.
برای مثال می توان به افشاگری آقای امیر یغمایی در برخورد با مادرش ( اکرم حبیب خانی ) اشاره نمود وی در خاطراتش عنوان داشت: سر موضوعی با مادرم حرف می زدم او سئوالی از من نمود وقتی با سکوت من مواجه شد عنوان داشت تو یه احمقی ، یه بی شعور، یه بی عرضه ، ننگی واسه من و… . امیر یغمایی در ادامه عنوان داشت او نه برای من برای خودش ، برای شکستن ایدئولوژیکی فرزندی که تن به رهبر او نداد. من نگاهش کردم دیگر نه به عنوان مادرم بلکه به عنوان بخشی از سیستمی که وفاداری را از مهر بزرگتر می دانست و بطور کامل از او جدا شدم .
این یک نمونه از هزاران موردی است که مادران با تهی شدن در سیستم مغزشویی رجوی حتی حاضر نبودند فرزندان شان را به فرزندی قبول داشته باشند. بقول مریم قجر در رهبری این گونه باید ذوب شد البته بعدا مشخص شد معنی ذوب شدن جز فحاشی به فرزند ، شوهر سابق و خانواده نیست .
– فشارهای روحی ، روانی و خودکشی
برای اینکه به درک درستی از فشارهای روحی و روانی بر زنان سازمان برسیم باید به حرفهای زنانی که از مناسبات سازمان جدا شدند اشاره کنیم بطور مثال می توان به افشاگریهای خانم ها بتول سلطانی ، زینب حسین نژاد ، مریم سنجابی، نسرین ابراهیمی و … توجه نمود .
خانم زینب حسین نژاد عنوان می دارد در دادگاه فرمایشی محاکمه مرجان اکبریان چنان فشاری به وی آوردند که مرجان اکبریان مرگ را بهتر از زندگی کردن با مجاهدین دید و در نهایت دست به خودکشی زد و یا نمونه دیگر خودکشی آلان محمدی 16 ساله سر پست نگهبانی بود که با سلاح به زندگی اش پایان داد و یا معصومه غیبی پور زیر مشت و لگد جنایتکاران رجوی جان داد. زهرا فیض بخش زن مسئولی که دست به خودکشی زد و یا نغمه حکمی به خاطر مخالفت با خط و خطوط سازمان وقتی بیمار می شود، او را قرنطینه نموده و در همان حال جان می دهد اما برخورد مسئولین وی بسیار شنیع می باشد مسئول وی فرزانه میدان شاهی جنایت کار بعد از دفن نغمه حکمی خوشحالی می کرد و بگو بخند راه انداخته بود انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. فشار تشکیلات رجوی در مورد مردان نیز این گونه بود. بودند مردانی که بخاطر فشار تشکیلات دست به خودکشی زدند مانند کامران بیاتی ، مهدی خزعل ، کریم پدرام و … یعنی فشار روحی و روانی علاوه بر زنان بر مردان هم روا میشد.
در بعد روانی رجوی سعی می کرد از زنان بسیار کار کشیده و در گرمای زیاد کار کنند تا صورت شان از حالت زنانه خارج شود و جذابیت و زنانگی شان از بین برود. البته چنان دیوارهای جنسیتی بر تشکیلات حاکم بود که به هر حال زنان و مردان تشکیلات جرأت نزدیک شدن به هم نداشتند.
در این باره بهتر است به قوانین جنسیتی که بر روابط حاکم شده بود اشاره کوتاهی داشته باشیم تا برای ما قابل فهم باشد. چگونه مریم رجوی وقتی دم از آزادی زنان و پاکترین مناسبات می زند خودش یکی از کثیف ترین زنانی است که عامل اصلی سرکوب زنان در تشکیلات است. اگر اکنون دم از آزادی زن در درون سازمان می زند برای فریبکاری و حقه بازی است چون درس این کار را نزد اربابش مسعود به خوبی فرا گرفته است.
ادامه دارد…
هادی شبانی

