پایان کار آنگ سان سوچی، سرنوشت در تقدیر مریم رجوی

آنگ سان سوچی، رهبر حزب «اتحادیه ملی دموکراسی» کشور میانمار بود و تا پیش از بازداشت، مشاور دولت و به نوعی نخست‌وزیر میانمار محسوب می شد. شباهت های زیادی بین او و مریم قجر وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم.

آنگ سان سوچی و رجوی

– وی با شعارهای فریبنده و وعده های زیاد قدرت را در دست گرفت اما برخلاف وعده هایش زمانی که ارتش میانمار در تابستان ۲۰۱۷ به روستاهای محل سکونت اقلیت روهینگیا، مسلمانان میانمار یورش برد و فجایع انسانی آفرید، سوچی ابتدا سکوت و سپس از جنایات ارتش حمایت کرد. این در حالی است که سازمان ملل بحران روهینگیا و نسل کشی آنها توسط ارتش را مصداق یک «پاکسازی قومی» نامید. روستاها با ساکنان آنها توسط ارتش به آتش کشیده شدند و آنگ سان سوچی از این کار حمایت کرد.

این همان کاری است که مریم قجر در قبال مردم ایران می کند. او به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی، با ضد ایرانی و جنگ طلب ترین سیاستمداران غربی، عربی و اسرائیلی ها همگام شده و از هر جنایت و عمل غیر انسانی که آنها علیه ایران انجام می دهند حمایت می کند. از آن جمله «تحریم» مردم ایران که حتی امکان دسترسی کودکان بیمار را هم به دارو محدود نموده است. اما مریم قجر از مقامات غربی خواهان تحریم های باز هم بیشتر می شود. او خواستار حمله نظامی به ایران توسط جنگ طلبان آمریکایی است.

مریم قجر در قبال کشتار مردم ایران توسط  قوای بعثی با استفاده از سلاح های غیر متعارف و شیمیایی، از صدام حمایت کرد و برای او مزدوری می کرد.

– آنگ سان سوچی در برابر آنچه که بر مسلمانان میانمار رفت با فریبکاری مسلمانان را «تروریست» خواند و بارها اعلام کرد که ارتش تنها «اعمال قانون» کرده است. وی حتی سال ۲۰۱۹ با حضور در دیوان کیفری لاهه هم، عامل اصلی بحران روهینگیا در میانمار را « تروریستهای مسلمان» خواند.
مریم قجر نیز با تروریست خواندن مردم ایران زمینه ساز جنایت و تحریم و اعمال ضد انسانی از سوی جنگ طلبان آمریکایی و اسرائیلی علیه ایران است. هر جنایتی که آنها می کنند را توجیه کرده و ایرانیان را تروریست می خواند. وقتی دانشمندان ایرانی ترور می شوند، مریم قجر بلافاصله تلاش می کند تا اذهان را از اصل موضوع ترور دور و در عوض با تروریست خواندن دانشمندان ایرانی، جای ظالم و مظلوم را عوض کند.

مریم قجر حتی از حمله داعش به عراق و سوریه حمایت کرده و در قبال کشتار مردم این کشورها بدست داعش، نیروهایی ایرانی که به درخواست دولت این کشورها برای جنگ با داعش به آنجا می رفتند را تروریست خواند.

– آنگ سان سوچی رابطه خوبی با برخی از مقامات در غرب داشت و به پشتوانه این حمایت ها ، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. اما بعدها که دستش رو شد صدها هزار نفر از نقاط مختلف جهان از کمیته نوبل خواستند تا جایزه صلح نوبل وی را پس بگیرد که البته این اتفاق هیچگاه عملی نشد زیرا بنیاد نوبل اعلام کرد امکان چنین کاری وجود ندارد.

مریم قجر نیز با ادعاهای فریبنده در بین برخی مقامات غربی حامیانی دست و پا کرده است. اما مردم ایران که او را به خوبی می شناسند عنوان «ملکه ترور» را به او داده اند. تنها در یک نمونه هزاران تن از اعضای خانواده افرادی که در این فرقه به عنوان عضو گرفتار شده اند در نامه هایی گوناگون از مقامات غربی و سازمان های حقوق بشری خواستار عدم حمایت از مریم قجر و زمینه سازی برای رهایی فرزندان خود شدند اما مقامات غربی بدلیل منافع خودشان از این کار اجتناب می کنند.

– آنگ سان سوچی به جز حمایت از ارتش در پاکسازی های قومی، از سال ۲۰۱۷ پاکسازی رقبای احتمالی خود را نیز آغاز کرد تا جایی که برخی از هم حزبی‌های او، از پیدایش یک «حکومت استبدادی» سخن گفتند. به این ترتیب خانم سوچی تلاش کرد تا منتقدان و رقبای احتمالی خود در داخل «اتحادیه ملی دموکراسِی» را نیز حذف کند. این اقدامات او تا حدی بود که برخی تحلیلگران می‌گویند این حزب در این اواخر تبدیل به «حزب خانم سوچی» یا «یک حزب یک زن» شده بود.

مریم قجر نیز به همراه رجوی علاوه بر جنایت بر علیه مردم ایران، در داخل گروه خودش هم دست به تصفیه معترضین و منتقدین زد و این فرقه را فرقه خودشان کرده و شعارشان «ایران رجوی ، رجوی ایران» بود و خواهان از بین بردن تمام صداهای دیگر هستند.

– سرانجام زمان پایان پیمان نانوشتۀ خانم سوچی و نظامیان میانمار فرا رسید و کودتای هفته اخیر ارتش میانمار پایان مجموعه‌ای از استراتژیهای مشترک بین او و ارتش میانمار بود.

در سال‌های اخیر یک پیمان مشترک بین آنگ سان سوچی و مشت آهنینِ ارتش بسته شده بود. در این پیمان مشترک و نانوشته خانم سوچی با حذف رقبا راه را برای نظامیان هموار می‌کرد. به این ترتیب در نهایت کسی نماند جز رهبر حزب «اتحادیه ملی دموکراسِی» و ارتش. این هفته پایان سریال خوش آنها با هم بود. در واقع او عروسکی در دست نظامیان برای پیشبرد سیاست های شان بود و نهایتاً هم توسط همانها حذف شد.

مریم قجر نیز گمان می کند می تواند با مزدوری برای کسانی که به دشمنی با ایران پرداخته و می پردازند و حمایت از اقدامات آنان علیه ایران، به نوایی برسد. اما سقوط صدام که نهایتا منجر به اخراج فرقه تروریستی رجوی از عراق شد، شکست داعش و تروریست های متحدش در عراق و سوریه، شکست عربستان در یمن و شکست ترامپ و سیاست فشار حداکثری او بر علیه ایران، همگی نشان دادند که رجوی ها خام خیالانی بیش نیستند و در نهایت نیز همچون دستمال مصرف شده دور انداخته می شوند. تاریخ ثابت نمود که پایان کار مریم قجر اگر بدتر از خانم سوچی نباشد بهتر از او نخواهد بود.
صالحی

منبع

یک دیدگاه

  1. با سلام ، اینهایی که ظلم میکنند ، معلوم است که نه تاریخ را خوانده اند و نه درس عبرت گرفته اند . به اینکه ظلم ماندنی و پایدار نیست و ظالم همیشه تاریخ مورد تنفر ملت‌ها هست.در دنیا مثل سلمان رشدی و یزیدها وشمرها و هیتلر ها با ترس از نابودی زندگی میکنند و در آخرت از عذاب الهی.،(خسرالدنیا و الآخرت)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا