چرا مجاهدین خلق غیر قابل اعتمادند

بهار ایرانی، مجاهدین دبلیو اس، چهاردهم ژانویه 2008 اشتباه عمده حامیان و طرفداران غربی سازمان مجاهدین محدود به این سوء تفاهم و ساده انگاری می شود که تصور می کنند همه مشکلات سازمان معطوف به اتهامات تروریستی و حضور نام آنها در لیست های مربوطه است. در این راستا نیز همه گره های حقوقی پرونده سازمان به مواردی از این دست منحصر و محدود می شود که؛ آیا مجاهدین از تاریخ ژوئن 2001 به بعد مرتکب اقدامات تروریستی شده اند یا خیر. یا این که اساسا این اقدامات مشمول مولفه های تروریستی هست یا خیر. یا چرا مجاهدین بطور شفاف و رسمی تغییر استراتژی مسلحانه را اعلام نمی کنند. و نهایت اینکه مجاهدین در عملیات نظامی شهروندان عادی را هدف قرار داده اند، یا خیر؟ و… سوالات و ابهاماتی از این دست که تمامی جنبه حقوقی و کاربردی برای اثبات یا نفی اتهامات تروریستی مجاهدین دارد. این دعاوی در عین اهمیت، تنها بخشی از چالش میان حامیان و منتقدین حقوقی و حقیقی سازمان مجاهدین را تشکیل می دهند. مشکل اصلی از نحوه برخورد و تعامل جنبش ضد تروریست با سازمان مجاهدین خلق نشئت می گیرد. این واقعیت را نمی توان انکار کرد که هدف عمده این جنبش در سطح جهانی متقاعد کردن سازمان های تروریستی به اعلام حتی تلویحی کنار گذاشتن مشی خشونت آمیز و مسلحانه است. اراده این جنبش معطوف به این مهم است که تا حد امکان به این گونه تصمیمات و تغییرات با حسن نیت نگریسته و از آن استقبال و در نهایت همین حداقل ها را دستمایه ای برای رفع محدودیت ها و احیای مشروعیت سیاسی این گروه ها تبدیل نمایند. اما تفاوت عمده میان سازمان مجاهدین و سایر گروه های تروریستی در ماهیت منحصر سازمان مجاهدین است. همه مخالفین سازمان اعم از دولت ها، نهادهای قانونی و اکثر شخصیت های حقیقی و حقوقی بر این معنی اجماع دارند که سازمان مجاهدین سوای اینکه یک سازمان تروریستی است دو مشکل و راه بندان اساسی دیگر هم دارد. اول غیر قابل اعتماد بودن و دوم ماهیت فرقه ای حاکم بر مناسبات سازمان است. اکثر قریب به اتفاق سازمان های تروریستی به لحاظ صداقت در مواضع و دیدگاه هایشان و اعتماد نسبی در افکار عمومی و جامعه جهانی، عموما با اعلام صریح و یا حتی تلویحی مواضع شان تکلیف مخاطبان و جامعه بین الملل را روشن می کنند. در واقع تغییرات استراتژیکی و مبارزاتی آنها نه محصول ضرورت های تاکتیکی و تغییر معادلات بیرونی و… که مولود و محصول خانه تکانی درونی و استراتژیک، تعاملات عقلانی و تغییر نگرش به موجودیت و فلسفه مبارزه حاصل می شود. آنها در عین اذعان رسمی و شفاف دلایل و انگیزه های این تصمیم را مورد تاکید قرار می دهند. سازمان ها و گروه های مختلفی در سال های اخیر با همین رویکرد متقابل و اعلام کنار گذاشتن مشی مسلحانه مورد استقبال مجامع بین المللی قرار گرفته و در حال حاضر موفق به کسب مشروعیت سیاسی هم شده اند. سازمان آزادی بخش فلسطین در سطح منطقه یکی از این نمونه ها است. از میان سازمان های مسلح ایرانی هم می توان به سازمان چریک های فدایی خلق اشاره کرد. اما مجاهدین سوای پرهیز و اجتناب آشکار از اعلام صریح کنارگذاشتن مشی مسلحانه، صرفا به دلایل و فاکتورهایی بسنده می کنند که بیش از هر چیز محصول ناتوانی آنها در انجام اقدامات تروریستی و مسلحانه است. کمااینکه ادله حقوقی و قضایی مخالفین رای دادگاه اخیر در انگلستان صراحتا بر این دوگانگی تاکید دارد. آنها بر عنصر غیر قابل اعتماد بودن مجاهدین تاکید دارند، مشخصه ای که مجاهدین را از اساس با سایر گروه های تروریستی مرزبندی و متفاوت می کند. این تفاوت بر خصلت فرقه ای سازمان مجاهدین تاکید دارد. سوای اظهارات اعضای جداشده سازمان در این خصوص اظهارات شمار زیادی از محققین، دستگاه های اطلاعاتی کشورهای غربی و… بر دریافت این مرزبندی و تفاوت دلالت دارد. پیر دو بوسکه دوفلوریان، رئیس دی اس تی، (سرویس اطلاعاتی فرانسه) خطری را که از این حیث از جانب مجاهدین احساس کرده، این گونه بیان می کند: "در مورد ادعاهای مجاهدین مبنی بر این که می خواهند دموکراسی را به ایران بیاورند، باید این مطلب را در الگوی دیکتاتوری فوق العاده جنبش، که در آن نوعی فرقه شخصیتی تحمیل شده، درک کرد. اعضایش باید چشم بسته خود را فدای مسعود رجوی و همسرش کنند. کوچک ترین انتقاد با مجازات سنگین روبرو می شود. مجاهدین یک انحراف فرقه ای را دنبال کرده که در رفتار متعصبانه ستیزه جویانش کاملا آشکار است: " (1) همین اتهامات و بعلاوه تفاوت میان مجاهدین با سایر جنبش های سیاسی و حتی مسلحانه، بوضوح از سوی جریان های اپوزیسیون خارج از کشور که برای محقق کردن آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. در این خصوص بیانیه رسمی سازمان چریک های فدایی خلق ایران تصریح می کند: "برخی ها ممکن است از ما بخاطر در نظر گرفتن این سازمان به عنوان یک فرقه انتقاد کنند. ما باید به آنها بگوییم که نیرویی که به هیچ اصلی پایبند نیست و احترام نمی گذارد و اهداف و افکارش فقط بر سلایق و تمایل های یک شخص مبتنی هستند – و آن اهداف به هیچ چیز از یک سازمان سیاسی شباهتی ندارند – آن وقت در فرهنگ مان باید آن ها را چه بنامیم؟" (2) در بخش دیگری از این بیانیه چریک های فدایی به عنوان یک جریان برانداز جمهوری اسلامی که قاعدتا بر اساس اهمیت تشکیل جبهه واحد و متشکل، ضرورت ائتلاف و اتحاد با تمامی جریانات اپوزیسیون را درک می کند، آشکارا مجاهدین را ناقض همه اصول و مولفه های دمکراتیک معرفی و تمامیت خواهی و جزمیت سیاسی مجاهدین را برآمده از استحاله سازمان در آموزه های فرقه ای تعبیر و تفسیر و در این رابطه می نویسد: "در رابطه با آزادی های دمکراتیک، فرقه هنوز هیچ جریان فکری دیگر یا هویت دیگری را به جز خودش قبول نکرده است. در دنیای کوچک فرقه و در روابط بین المللی اش، همه چیز برای تنبیه کردن مخالفانش مهیا است. زندان، شکنجه، اعدام های مخفیانه، و چندین خشونت دیگر که آنها علیه مخالفان ایدئولوژیکی شان به صورت گسترده به کار می برند. در انتهای قرن بیستم، این لکه ننگی است برای بشریت." (3) با این احتساب به نظر می رسد بسیاری از حامیان غربی مجاهدین آگاهانه یا ناآگاهانه مرتکب اشتباهات جبران ناپذیری در رفع محدودیت های قانونی بر مجاهدین می شوند. راه بندان فعلی یعنی حضور نام سازمان در لیست های تروریستی کمترین واکنش مجامع بین المللی در قبال سازمانی است که اتهام فرقه – شخصیتی را در کنار سایر اتهامات تروریستی اش یدک می کشد. شاید به زعم حامیان مجاهدین، تن دادن به اقدام رفع محدودیت از آنها و در ادامه خروج نامشان از لیست های تروریستی می تواند فی النفسه به تحولات اجتناب ناپذیر درونی و تغییر نگرش و رفتار مجاهدین منجر شود، اما این یک گمانه اشتباه است. مجاهدین به شهادت تاریخچه، رفتار، ادبیات و لحن و تنظیم رابطه شان با بیرون از خود، یک جریان غیرقابل پیش بینی هستند. تفاوت مجاهدین با سایر جریان های مسلح و تروریستی در این است که آنها به هیچ وجه پایبند اصول و مولفه های اخلاقی ثابت و تعریف شده نیستند. به زعم آنها متغیر بودن اصول اخلاقی اصل نامتغیر اخلاقی است. درک این نگرش ماکیاولی به مقوله اخلاق، هدف و مبارزه که به اقتضای مواضع پارادوکسیکال آنها در گذشته امری سهل و در دسترس است، می تواند بر قریب الوقوع بودن هر کنش غیر عقلانی، خشونت آمیز و فرقه ای صحه بگذارد. اگر چه این سازمان دوست دارد خود را در حالی نشان بدهد که مبارزه مسلحانه را ترک کرده، اما در حقیقت قادر به تفکر به شیوه ای غیر از این نیست. تمام دولتها و شخصیت های حقیقی و حقوقی که در راستای این خوش بینی مفرط و غیر عقلانی به هر طریق ممکن در برطرف کردن راه بندان های تروریستی مجاهدین تلاش کنند، در اشکال مختلف خود به مثابه اولین هزینه گذاران و خسارت دیدگان و در نهایت قربانیان این خوش بینی خواهند بود. این هشدار تمام کسانی است که سالهای متمادی بر روی ماهیت ایدئولوژیک مجاهدین خلق مطالعه و کنکاش کرده اند. گسلر در خصوص اتفاقات فرضی از این گونه می نویسد: "دولتهایی که مرزهای خود را بر روی مجاهدین باز می کنند مجبور خواهند بود دائما هوشیار باشند. در غیر این صورت، قلمرو ملی آنها به پایگاه هایی برای فعالیت و زیر پاگذاشتن کشورهای میزبان تبدیل خواهد شد." (4) وی در ادامه به ضرورت سازماندهی مجاهدین در غرب اشاره و از عملیات مخفی و سوء استفاده از راهکارهای قانونی و دیپلماتیک به مثابه یک آلترناتیو و جایگزین برای سلاح و اقدامات مسلحانه یاد کرده و می نویسد: "رهبران مجاهدین که بازی را برای همیشه در عراق و کشورهای همسایه باخته اند، سعی خواهند کرد در اروپا نیروهایشان را مجددا سازماندهی کنند. سازمان، در فروپاشی کامل است و پایگاهش که از تخریب ساختارهای جنبش در مرزهای ایران شوکه شده، نگران به نظر می رسد. اما تجربه اش در عملیات مخفی می تواند در پیگیری اهداف خاص کمکش کند. این نوع عملیات، به گفته نگارنده کتاب سرخ کوچک (مائو) می گوید، کلید ساختن یک سلاح است". (5) رفع محدودیت های قانونی از مجاهدین اگر چه محصول چالش های قضایی و حقوقی میان حامیان و مخالفان مجاهدین است، اما حقیقت امر آن است که کیس و موضوع مجاهدین بسا فراتر از این جنبه ها و بسیار غامض تر و پیچیده تر از ابعاد حقوقی و قانونی نیازمند یک نگاه جامع، کارشناسانه و غیرمصلحت جویانه در ماهیت ایدئولوژیک – فرقه ای مجاهدین است. نتایج حاصله از این ضرورت ما را به دور اندیشی توام با واقع بینی درباره مجاهدین متقاعد خواهد کرد. منابع 1- گزارش سازمان دی.اس.تی فرانسه درباره سازمان مجاهدین خلق. برگرفته از کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. نوشته آنتونی گسلر. بخش 14. 2- بیانیه سازمان چریک های فدایی خلق ایران درباره ازدواج ایدئولوژیک مریم و مسعود رجوی. همچنین کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. نوشته آنتونی گسلر. بخش 21. 3- همان. 4- کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. نوشته آنتونی گسلر. بخش 25. 5- همان. بخش 14.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا