در سالهای اخیر، تشکیلات مجاهدین خلق و رهبران آن، در خصوص حجاب اجباری زنان تشکیلات به شدت تحت فشار افکار عمومی هستند. علیرغم آن که از زمان شروع اعتراضات در پی مرگ مهسا امینی، مجاهدین خلق به شدت تلاش کردند که بر موج اعتراضات سوار شوند، به هیچ روی موفق نشدند که وارد صفوف معترضین […]
در سالهای اخیر، تشکیلات مجاهدین خلق و رهبران آن، در خصوص حجاب اجباری زنان تشکیلات به شدت تحت فشار افکار عمومی هستند. علیرغم آن که از زمان شروع اعتراضات در پی مرگ مهسا امینی، مجاهدین خلق به شدت تلاش کردند که بر موج اعتراضات سوار شوند، به هیچ روی موفق نشدند که وارد صفوف معترضین شوند چرا که اعتراضات مبتنی بر مبارزه با حجاب اجباری بود اما مجاهدین خلق در باطن با ماهیت اعتراضات همراه نبودند و نیستند. مسعود رجوی در پیام اخیر خویش تلاش مذبوحانهای برای پاسخ به این تناقض آشکار کرده است.
در پیام منتسب به مسعود رجوی که در 25 شهریور ماه رسانههای مجاهدین خلق منتشر کردند، به نظر میرسد که رهبر کیش شخصیتی مجاهدین خلق، برای نخستین بار تلاش کرده است پاسخگوی یکی از تناقضات تاریخی مجاهدین خلق باشد. با این حال در چند سطری که مرقوم کرده است چنان مسائل باربط و بیربط را به هم آمیخته که مصداق آسمان و ریسمان به هم بافتن است. نهایتا خواننده نه تنها مجاب نمیشود که حجاب و تجرد در فرقه رجوی، اجباری نیست بلکه جملات آخر مسعود رجوی تاکیدی بر این است که زن مجاهد نباید حجاب را بردارد چون “برنده برداشتن روسری در مورد خاص مجاهدین، رژیم آخوندی است، و این کادوی بزرگ به خمینی و خامنهای است”.
او نگران شاد شدن دشمن است، در حالی که سابقه همکاری با دشمن در حال جنگ، خشونت، ترور، انتحار، جاسوسی، مزدوری و خیانت پرونده مجاهدین خلق را چنین سیاه و سنگین کرده است که دست هر دشمنی را برای ادامه مخاصمت مملو از اسناد و مدارک کرده است.
رجوی ادعا میکند که نقد به حجاب و طلاق اجباری در مجاهدین خلق، “سربریدن مجاهدین” به عنوان “تنها جایگزین دموکراتیک و مستقل” است و امروز اصل مبارزه با “ارتجاع و استعمار” است. او به سادگی از سر ساده ترین اصول دمکراسی که حق انتخاب روش زندگی است میگذرد و توضیح نمیدهد که چرا در تشکیلاتی که ادعا میکند جایگزین دمکراتیک حکومت ایران است، ازدواج و بسیاری دیگر از انتخابهای شخصی ممنوع است.
او از گوهر ادب آواز که مواد منفجره به خود بست و برای ترور کردن آیت الله دستغیب، تن خود را نیز منفجر کرد، به عنوان “اوج رزمندگی” یاد میکند، اما ساده لوحانه انکار میکند که عملیات انتحاریای که آن دخترجوان انجام داد نتیجه آموزههای گروههای تروریستی افراطی است که مجاهدین خلق از اعقاب آنها هستند و بعدها در عملکرد گروههایی چون طالبان، القاعده، داعش، جیش العدل و …نمود بیشتری پیدا کرد و در سراسر جهان مردود و مطرود شد. خودکشی گوهر، نشان دمکراسی و آزادی طلبی و رزمندگی نبود و نیست، بلکه مصداق روشنی از شستشوی مغزی، اجبار ایدئولوژیک و افراطیگری است.
بر خلاف آنچه رئیس کیش شخصیتی رجوی ادعا میکند، در مجاهدین خلق هیچ چیز اختیاری نیست. ادعای او مغایر با گزارشها، اسناد و شهادتهای بسیار است که به طور متفق القول تاکید میکنند که در مجاهدین خلق حجاب برای تمام زنان و تجرد برای تمام اعضا اجباری است. همه این منابع نشان میدهند که مجاهدین خلق در یک ساختار سختگیرانه ایدئولوژیک اعضایش را کنترل میکند و سرپیچی از قوانین این ساختار از جمله تجرد یا تاهل و انتخاب نوع پوشش حتی برای مردان، به هیچ عنوان تحمل نمیشود. اعضای سابق شهادت میدهند که زنان باید در هر شرایطی و در همه زمانها حجاب داشته باشند و مردان نیز حق ندارند خارج از قواعد سازمانی چیزی بپوشند.
رجوی پیام خود را در گرامیداشت سالگرد به اصطلاح “قیام ژینا”، منتشر کرده است اما رسانههای مجاهدین تردیدی به خود راه نمیدهند که شعار معروف این جنبش یعنی “زن، زندگی، آزادی” را دستکاری نکنند.
در حقیقت، در ساختار حکمرانی اجباری رجوی، “زندگی” جایی ندارد و شعار “زن، مقاومت، آزادی” بالاجبار جایگزین شعار فراگیر “انقلاب ژینا” میشود. تناقض بزرگ دیگری که مسعود رجوی هنوز پاسخی به آن نداده است. البته بهتر است که به خود زحمت پاسخگویی ندهد چرا که در همین یک مورد که اقدام به پاسخگویی کرده است، چنان یکی به نعل و یکی به میخ زده است که همه اصول منطقی دمکراسی خواهی زیر سوال رفته است.
آنچه مسلم است، بر اساس اسناد حقوق بشری و منابع غیرقابل انکار، زنان مجاهدین خلق در صورت رعایت نکردن حجاب مجازات میشوند. ماجرای دامونا تعاونی یکی از مصادیق رسانه ای شده این کنترل سختگیرانه است و این نشانه آشکاری از اجبار در زندگی شخصی اعضای مجاهدین خلق است. مسعود رجوی بداند که گناه زن مجاهد، “روسری” نیست، گناه هر مجاهدی که ذرهای فردیت و استقلال ذهنی در او مانده باشد، این است که اجازه میدهد رجوی زندگی را از او بگیرد و اجباری به نام “مقاومت” و “رزمندگی” به او حقنه کند.
مزدا پارسی

