نگاهی اجمالی به طرح کذائی ۱۰ ماده ای مریم رجوی – قسمت اول

مهمترین دستاویزی که مریم رجوی برای تصاحب قدرت خیالی در ایران آینده برای خود متصور است پیام 10 ماده ای اوست که در نشست های رسوای متعدد خود با پاره ای بازنشستگان سیاسی غرب آنرا ارائه کرده و از آنها میخواهد که چون صاحب چنین برنامه مدونی؟؟!! است از وی برای کسب قدرت در ایران […]

مهمترین دستاویزی که مریم رجوی برای تصاحب قدرت خیالی در ایران آینده برای خود متصور است پیام 10 ماده ای اوست که در نشست های رسوای متعدد خود با پاره ای بازنشستگان سیاسی غرب آنرا ارائه کرده و از آنها میخواهد که چون صاحب چنین برنامه مدونی؟؟!! است از وی برای کسب قدرت در ایران حمایت کنند و از این بازنشستگان تشنه پول و آزمند ثروت میخواهد که با دریافت اجرت المثل از او، اعلام کنند که حکومت مسعود رجوی و یا چه بسا حاکمیت گروهبندی خانواده عضدانلو را برای ایران آینده برسمیت بشناسند و آنها هم چنان میکنند که مریم انتظار انجام آنرا دارد.

ماده اول این طرح چنین است:

نه به ولایت فقیه. آری به حاکمیت مردم در یک جمهوری با رأی آزاد و کثرت‌گرا

در اینجا این سئوال مطرح است که شما با ولایت سفیه مسعود رجوی- کسی که معتقدید آفتاب بخاطر وجود ذیجود او غروب و طلوع میکند چه خواهید کرد؟

آیا مسعود رجوی همه کاره و محور عالم را به کناری خواهید گذاشت و درآنصورت تکلیف طلوع و غروب خورشید که بخاطر او انجام میشود چه میشود و تکلیف اقلا سیاراتی که از خورشید روشنائی و حیات دریافت میکنند چه خواهد شد و آیا ظلمت مطلق اقلا زمین خاکی ما را فرانگرفته و کل زندگی را تباه نخواهد کرد و آنموقع که حکومتی برای شما و دیگران در کار نخواهد بود و کاری از طرح 10 ماده ای شما بر نخواهد آمد؟!

شما فعلا باساختار تشکیلاتی خود نشان داده اید که التزامی به جمهوریت و کثرت گرایی ندارید و برعکس همه چیز را قربانی توهمات مسعود رجوی روان پریش کرده اید!
شما کاری با مردم و رای آنها و آزادی رای دادن شان ندارید پس چگونه این مهم را – کثرت گرایی و پلورالیزم و دموکراتیزه کردن حیات سیاسی و اجتماعی ایران- را عملی خواهید کرد؟
کاری که هیچ التزام عملی به آنرا در طول حیات حدود نیم قرنی خود نشان نداده اید؟

جریانی که هرگز انتخابات داخلی برای تعیین دستگاه رهبری خود انجام نداده و هر انتصابی را به زور قهر و فریبکاری و کنار نهادن حق رای بصورت مخفی انجام داده ، چگونه قادر خواهد بود که دموکراسی و حق رای مردم را برسمیت بشناسد در حالیکه فعلا نزدیک 50 سال است که این حقوق را برای اعضای خود محترم نشمرده است!

یعنی میخواهید بگویید که تغییر رویه و منش داده و از این به بعد مانند اغلب احزاب سیاسی متعارف، انتخابات را برسمیت خواهید شناخت!؟

اگر واقعا اینطور است ابتدا این تمرین را در تشکیلات خود انجام داده و با دعوت از شخصیت های حقوقی محترم ایرانی و جهانی و احزابی که کم و بیش قواعد دموکراسی را میدانند و رعایتش میکنند کنگره وسیع خود را تشکیل دهید و به اعضای خود اجازه دهید که رای خود را بدون داشتن ترس و واهمه به کاندیداهای دلخواه خود انجام دهند.

مثلا خود کاندید شوند و انتقادهای خود از عملکرد نزدیک به پنجاه ساله رهبری موجود- در اصل تنها رهبر خود- مطرح سازند!

شما تنها با انجام این توصیه من میتوانید نشان دهید که از گذشته ننگین خود پند گرفته اید و میخواهید در حیات سیاسی و اجتماعی ایران نقشی ولو کوچک داشته باشید وگرنه هرچه برای طرح دادن و اعلام برنامه های کلی تلاش کنید، ره بجایی نخواهید برد و این مسئله – ارائه برنامه و طرح – تنها زمانی ممکن است که فرصت گریز از آرای دادگاه هایی داشته باشید که احکام سنگینی بر علیه 104 نفر از اعضای مهم سازمان تان صادر کرده و مصرانه درصدد اجرای حکم خود میباشند!

بنظر میرسد که شما برای اینکه واقعا در جامعه شناخته شوید ، لازم است که این 104 نفر را به مقامات قضایی معرفی کرده و سفره تان را از آنها جدا کنید.
آیا با وجود غرق شدن در آموزه های تروریستی و ضدمردمی این 104 نفر از مسئولان خود قادر به انجام کاری که دردمندانه بشما توصیه شد، خواهید بود؟

رضا اکبری نسب
عضو خانواده ی اسرا و جانباختگان رجوی