با سلام به دوست عزیزم حسین. امیدوارم که در سلامت کامل باشی و این نامه من را در سایت نجات ببینی. حسین جان، وقتی خواهرت را می بینم که در نبود تو چقدر بی تاب است و چقدر احساس دلتنگی می کند و وقتی می بینم که چگونه خودش را به آب و آتش می […]
با سلام به دوست عزیزم حسین. امیدوارم که در سلامت کامل باشی و این نامه من را در سایت نجات ببینی.
حسین جان، وقتی خواهرت را می بینم که در نبود تو چقدر بی تاب است و چقدر احساس دلتنگی می کند و وقتی می بینم که چگونه خودش را به آب و آتش می زند تا دوباره تو را در کنارش داشته باشد، با خودم می گویم که ای کاش می توانستم به آنجا بیایم و تو را از درون این سازمان مرگ بیرون بکشم و تو را به خواهرت برسانم.
دوست عزیزم، دیگر وقت آن رسیده که تصمیم بگیری و از این سازمان جهنمی جدا شوی و دل خانوادات به خصوص فاطمه را شاد کنی.
وقتی من را در کنار خانواده ام این طور شاد و سرزنده میبیند و میبیند که عاشق خانواده ام هستم خیلی خوشحال میشود و می گوید کاش حسین ما هم مثل تو تصمیم میگرفت و از این زندان رجوی بیرون می آمد و یک زندگی خوبی مثل تو و دیگر جداشده ها و در کنار ما که هر روز در فکر او هستیم شروع می کرد.
حسین جان باور کن هنوز هم دیر نیست. تو میتوانی تصمیم بگیری که از این رجوی مزدور راهت را جدا کنی. خانواده ات منتظرت هستند. بیا بیرون و معنی آزادی را حس کن.
به امید آن روز.
محمود آسمان پناه

