اگر کمک به صدها مادر و پدری که سالها منتظر شنیدن یا دیدن فرزندانشان بودهاند، «مزدوری» نامیده میشود، بله، من به این مزدوری افتخار میکنم. من یکی از کسانی هستم که فریب خوردم و سالها در سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) زندانی بودم، فرقهای که سالها به مردم ایران خیانت کرده، با صدام حسین همکاری […]
اگر کمک به صدها مادر و پدری که سالها منتظر شنیدن یا دیدن فرزندانشان بودهاند، «مزدوری» نامیده میشود، بله، من به این مزدوری افتخار میکنم. من یکی از کسانی هستم که فریب خوردم و سالها در سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) زندانی بودم، فرقهای که سالها به مردم ایران خیانت کرده، با صدام حسین همکاری کرده، ترور انجام داده، اطلاعات مخفی را تحویل داده و امروز مردم را در اردوگاههای بسته آلبانی منزوی نگه داشته است.
در اردوگاه اشرف، با چشمان خودم مادران و پدران مسنی را دیدم که روز و شب نام فرزندانشان را پشت سیمهای خاردار صدا میزدند و فقط درخواست ملاقات یا خبر کوچکی میکردند. پاسخی که دریافت میکردند سنگ، فحش و ناسزا بود.
من یکی از کسانی هستم که جدایی از خانواده، فشار ایدئولوژیک، کار اجباری و انزوای کامل را تجربه کردهام. مادر و پدرم بدون اینکه بتوانند مرا ببینند، درگذشتند. اکنون که آزاد شدهام، سکوت خیانت به کسانی است که هنوز در داخل هستند.
ما، کسانی که آنجا را ترک کردهایم، به «مزدوری» متهم میشویم. اما اگر تلاش برای کمک به خانوادهها، رساندن نامه یا نجات افراد از این فرقه، مزدوری باشد، بله، من و دوستانم به این مزدوری افتخار میکنیم.
من از صمیم قلب از افرادی مانند آقای آلدو سولولاری سپاسگزارم که با صداقت و انسانیت از خانوادههای ایرانی حمایت میکنند و سعی میکنند صدای آنها را به گوش دیگران برسانند.
اگر فرقه رجوی ذرهای صداقت دارد، اجازه دهد به اعضای خود حق انتخاب آزاد بدهد و به خانوادهها اجازه دهد با عزیزان خود ملاقات کنند. آنگاه خواهید دید که چه اتفاقی برای این فرقه فاسد خواهد افتاد.
بیجار رحیمی

