در جلسه چهلم دادگاه رسیدگی به اتهامات 104 نفر از مسئولین و فرماندهان مجاهدین خلق و همچنین ماهیت این گروه به عنوان شخصیت حقوقی در مورخه سه شنبه 12 مهرماه 1404 ، فرصتی دست داد تا بتوانم به عنوان یک فرد مطلع که در طی سالیان حضورم در ستاد روابط خارجی مجاهدین خلق در جریان […]
در جلسه چهلم دادگاه رسیدگی به اتهامات 104 نفر از مسئولین و فرماندهان مجاهدین خلق و همچنین ماهیت این گروه به عنوان شخصیت حقوقی در مورخه سه شنبه 12 مهرماه 1404 ، فرصتی دست داد تا بتوانم به عنوان یک فرد مطلع که در طی سالیان حضورم در ستاد روابط خارجی مجاهدین خلق در جریان حمایت های رژیم صدام از این فرقه تروریستی بودم، حاضر شوم و شهادت بدهم.
از آنجایی که موضوع دادگاه، جنایات این جریان در عملیات های آفتاب و چلچراغ بود و من به اعتبار مسئولیتی که در ستاد روابط خارجی از سال 1366 داشتم در جریان حقایق پشت پرده ملاقات های رجوی و دیگر مسئولین و فرماندهان مجاهدین خلق با مسئولین امنیتی، سیاسی و نظامی رژیم صدام در مقر سعادتی در منطقه اندلس بغداد در رابطه با شکل گیری این دو عملیات بودم احساس وظیفه و مسئولیت کردم که این حقایق پشت پرده را در محضر دادگاه به اطلاع افکار عمومی برسانم.
برخلاف تمامی ادعاهای دروغین رهبران مجاهدین خلق در تمامی سالیان حضور آنها در خاک عراق آنها از هیچ استقلال عملی در زمینه های سیاسی، تشکیلاتی ، نظامی و حتی ایدئولوژیکی برخوردار نبودند.
در خرداد 1366 که رجوی به صورت رسمی ارتش به اصطلاح آزادیبخش ملی را تأسیس کرد عملا در تمامی زمینه های لجستیکی. ادوات نظامی، شناسایی، اطلاعاتی و آتشباری توپخانه ای با حمایت مستقیم ارتش صدام عمل می کردند. در تمامی این عملیات ها نیروهای رجوی نقش پیاده نظام نیروهای نظامی عراق را ایفا می کردند.
عملیات آفتاب در منطقه فکه و عملیات چلچراغ در مهران با پشتیبانی توپخانه و هوانیروز و جنگنده های نیروی هوایی صدام نمونه ای از این همکاری مشترک بود. رجوی در توجیه این همکاری نظامی مشترک و برای خنثی کردن تبلیغات گروه های مخالف این سازمان که همکاری با صدام را نوعی خیانت به مردم و میهن می دانست می گفت در فردای پیروزی کسی از ما سوال نمی کند که به کمک چه کسی پیروز شدید؟!
یکماه قبل از شروع عملیات آفتاب و چلچراغ ملاقات هایی بین رجوی و فرماندهان نظامی و مسئولین سیاسی مجاهدین خلق با فرماندهان عالی رتبه ارتش صدام در پایگاه سعادتی و همچنین وزارت دفاع برگزار شد و در جریان این ملاقات ها طراحی این عملیات ها و میزان کمک های نظامی، نحوه شناسایی مناطق مورد مشورت قرار گرفت که بطور مشخص در این جلسات مسعود رجوی بعنوان فرمانده ارتش آزادیبخش و تعداد دیگری از فرماندهان از جمله محمود عطایی، مهدی ابریشمچی، ابراهیم ذاکری، مهدی برایی و دیگر فرماندهان نظامی که جزء متهمان این دادگاه هستند، جهت توجیه این عملیات ها شرکت داشتند.
در مجموع و در یک جمع بندی می توان چنین نتیجه گرفت که عملیات های آفتاب و چلچراغ عملیات نظامی صرف نبودند بلکه خیانتی بودند که از ملاقات رجوی با طارق عزیز و حضور او در خاک عراق جرقه آن زده شد و البته شعله های این خیانت در عملیات موسوم به فروغ جاویدان یا مرصاد در تنگه چهار زبر خاموش شد.
فرقه مجاهدین خلق همانند همیشه در مقابله با حضور من در دادگاه و ارائه مستندات غیرقابل انکار از همکاری خیانت آمیز آنها با صدام و کشتن سربازان و نیروهای نظامی ایرانی و یا به اسارت گرفتن آنها همانند همیشه بجای پاسخ به این مستندات، با اتخاذ تاکتیک فرار به جلو و برای عدم پاسخ گویی به این مستندات به فحاشی و فرافکنی روی آورد.
استفاده از واژه های نخ نما شده مزدور باز مصرف شده وزارت اطلاعات و… هیچ کس و حتی اعضایی که سالیان با جهان آزاد ارتباطشان قطع شده و به وسایل ارتباط جمعی آزاد و مستقل دسترسی ندارند را نمی فریبد!
سرکردگان فرقه بدنام رجوی در سایت های خود به حضور من در جمع خانواده های اعضا و دانشگاهها و مراکز آموزشی و همراهی خانواده ها در مقابل پادگان اشرف سابق بمثابه خیانت و شیطان سازی برعلیه مجاهدین خلق نام برده اند.
این موارد نه تنها اتهام بلکه مایه مباهات و افتخار است. من در منتهای شرف و افتخار از اینکه تلاش می کنم تا نسل دیگری که به ماهیت این فرقه ضدانسانی و خیانت کار آشنایی ندارند را هوشیار سازم و ماهیت شیطانی رجوی را برایشان افشا می کنم تا همانند من در دام شیوه های فریب آنها گرفتار نشوند و یا لبخند شادی بعد از سالیان با دادن خبری بر لبان مادر سالخورده ای بنشانم، و یا تلاشم باعث ایجاد اشک شوقی در چشمان به در دوخته سالیان پدری که انتظار فرزندش را می کشد شود، به خود می بالم.
من افتخار می کنم که در کنار خانواده های اعضای تحت اسارت و مردم ایران در سمت درست تاریخ ایستاده ام. آنها باید شرم کنند که با کمک بیگانه ارتزاق می کنند. ما بیدی نیستیم که با این بادها بلرزیم و از مسیر سراسر افتخار و شرفی که در آن گام گذاشته ایم ذره ای عقب نشینی کنیم. ما قسم یاد کرده ایم تا پیروزی، که این پیروزی در آزادی تمامی اعضای در بند اسارت در اشرف سه و درخشش برق شادی در چشمان پدران و مادران چشم انتظار اعضا معنا و مفهوم پیدا می کند. حال هر چه می خواهید ما را تهدید کنید و آنچه خودتان سزاورش هستید را به ما نسبت دهید.
این جز بر شرف و افتخار ما نمی افزاید.
علی اکرامی

