۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ در اشرف عراق چه گذشت؟
یکی از تلخ ترین خاطره ها در اشرف عراق برای من روز 19 فروردین بود که منجر به کشته شدن 36 نفر از افراد شد. مسعود رجوی خود را فراتر از قانون می دانست و حاضر نبود به قوانین و احکام دادگاه های عراقی برای بازپس دادن زمین های کشاورزی روستاییان که در زمان صدام […]
آیا درگیری های ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ در کمپ اشرف قابل اجتناب بود؟
برای روشن شدن حقایق برمیگردم به سال ۱۳۸۸و یا قبل تر از آن، از زمانیکه عراقیها حفاظت اشرف را به عهده گرفتند، تنشها از آن زمان بالا گرفت. عراقیها خواهان این بودند که برای حفاظت اشرف از برجهای اطراف اشرف استفاده کنند ولی در یک شب بدستور رجوی همه برجها پائین کشیده شدند و بعد […]
۱۹ فروردین یادآور خاطره تلخ در قرارگاه اشرف
ننگ بر رجوی باد که باعث درگیری 19 فروردین در اشرف شد و در خلال این حمله ۳۶ تن از مجاهدین خلق جان باخته و ۳۵۰ نفر مجروح شدند. رجوی به دلیل خیره سری هایش سبب شد تعدادی از افراد بیگناه کشته شوند. همه یگانها در آماده باش بسر می بردند اما قرارگاه ما در […]
جنایتهای سران سازمان مجاهدین خلق در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ از زبان حمید محمد آتابای
بعد از درگیری های از پیش آماده سران سازمان ضد انسانی مجاهدین که تماما از روی نقشه بوده و برای از بین بردن عناصر ناراضی و همچنین مظلوم نمایی بیشتر برای جلب حمایتهای اروپایی و آمریکایی انجام میشد، در نوزدهم فرودین 1390 بدنبال برخی تحرکات ارتش عراق ، سران فرقه ضاله رجوی بر آن شدند […]
در ۱۹ فروردین سال ۹۰ چه شد و چه گذشت؟!
این مطلب خاطراتی است از روز حادثه 19 فروردین سال 90 که مسبب اصلی آن کشتار، خود رجوی بود و من یکی از شاهدان آن جنایت بودم . روز سیزده بدر بود که در پارک اشرف بودیم. در آن روز بر خلاف سالهای گذشته، فرماندهان نبودند. نزدیک ظهر بود که سر و کله مسئولین پیدا […]
خاطرات تلخ عید فطر در زندان مجاهدین خلق
نزدیک به 27 سال از نهم بهمن ماه 1376 که من در سلول انفرادی زندان اسکان بی هیچ دلیل و جرمی در بند بودم می گذرد. اما این درد هنوز هم تازه است و کابوس تمام عید فطرهای بعد از آن سال من است. هر سال که عید فطر می رسد، کابوس ها و خاطرات […]
خاطراتی از عقب نشینی رجوی در سال ۸۲
در اواخر سال 1381 بود که رجوی در نشستی گفت اگر یکی از پایگاههای ما مورد حمله قرار بگیرد و بمباران شود به منزله حرکت به سمت ایران است و این یعنی فروغ جاویدان شماره دو و باید عاشورا وارد ایران شد و کار را یکسره کرد . ما که از اردوگاه عراق و به […]
روایت زندان مخوف ابوغریب زخم وخیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت هفدم
دیدار با خانواده درهتل المپیک شب 20 تیرماه 81 بعد از صرف شام مسئولی نزد ما آمد وگفت خبر خوبی برایتان دارم فردا بعد از صرف صبحانه شما نزد خانواده هایتان خواهید رفت تا زندگی جدیدی را به کمک آنها شروع کنید. واقعا نمی دانستیم باید خوشحال باشیم یا ناراحت لحظاتی همه درسکوت و فکر […]
محمدرضا گلی از خاطرات مشترکش با محمدرضا خزایی میگوید
سال 67 درست بعد از اتمام عملیات چلچراغ من در پایگاه حیدر کریمی در شهر استانبول برای سازمان فعالیت میکردم از سوی سازمان با تعدادی از خانواده ها به عراق اعزام شدیم وقتی به عراق رسیدم عملیات موسوم به چلچراغ تمام شده بود ، حدود یک هفته ای در بغداد مستقر بودم و سپس در […]
خاطرات ایام نوروز در داخل تشکیلات فرقه رجوی
تا قبل از سال 67 ایام نوروز در داخل تشکیلات خیلی ساده برگزار می شد. رجوی اعضاء را در یک سالن بزرگی جمع می کرد و ضمن تبریک عید نوروز، در یک جمع بندی به دستاوردهای سال قبل اشاره می کرد و در ادامه با بحث های سیاسی اعضاء را سرگرم می کرد. اما بعد […]
شیوه های مغزشویی در سازمان رجوی
سازمان مجاهدین خلق مدعی است که سیستم مغز شویی ندارد و افراد حق انتخاب دارند!! این یکی از فریب کاری های رجوی هاست که بیشتر مصرف داخلی در تشکیلات رجوی دارد. آیا واقعاً افراد انتخاب می کنند که به خانواده و مادر خودشان سنگ بزنند؟! رجوی ها صدها شیوه مغز شویی دارند. دو شیوه از […]
تولدی دوباره – قسمت پایانی
در قسمت های قبلی به چگونگی جدا شدن از سازمان مجاهدین خلق پرداختم و این که چگونه بعد از نزدیک به دو دهه توانستم به آغوش خانواده برگردم. بازگشتی که برایم به مثابه تولدی دوباره بود. وقتی به نزد خانواده ام برگشتم انگار تازه متولد شده بودم. خدا را شکر می کردم که این نعمت […]