یکشنبه, ۲۵ آبان , ۱۴۰۴
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و نهم 14 آبان 1404
بهای آزادی خواهی

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و نهم

در قسمت قبل امیر یغمایی از پروسه خلع سلاح در قرارگاه مجاهدین خلق گفت. حنیف کفایی – همتای کودک سربازی از سوئد تغییری دیگر که در یگان ما رخ داد، ورود فردی تازه‌وارد به نام حنیف کفایی بود؛ یک “بچه مجاهد” ایرانی‌تبار که به‌ تازگی از سوئد آمده بود و زیر نظر فرمانده پیشین من، […]

خفقان حاکم بر تشکیلات رجوی 10 آبان 1404
هدیه ای که محمد برای مرضیه خواننده درست کرد

خفقان حاکم بر تشکیلات رجوی

مدتی من به خاطر طراحی روی گچ و رنگ آمیزی با محمد محتشم در مناسبت های سازمان همکاری میکردم. محمد از لرستان بود. او سابق بر این فرمانده بود ولی بعد از کشته شدن زنش در عملیات فروغ کمی در خود بود و از مسئولین سازمان فاصله گرفته بود و سازمان هم همیشه او را […]

گزارش نویسی اجباری در تشکیلات مجاهدین خلق 03 آبان 1404
ابزار فشار بر نیروها در مناسبات مجاهدین

گزارش نویسی اجباری در تشکیلات مجاهدین خلق

در سالها و یا بهتر بگویم دهه های حضورم در مناسبات مجاهدین خلق، روزها و شب های سختی را پشت سر گذاشتم. لحظات در تشکیلات رجوی به طرز شکننده ای سخت می گذرند چرا که اعضا تحت فشار مداوم جسمی و ذهنی قرار دارند. یکی از ابزار فشار، نشست های متعدد شستشوی مغزی بودند که […]

دزدی سازمان مجاهدین از مردم و ارتش عراق 29 مهر 1404
ماشین های نظامی را رنگ می کردند و به مردم روستا می فروختند

دزدی سازمان مجاهدین از مردم و ارتش عراق

در زمان بمباران کشور عراق توسط آمریکا و هم پیمانانشان، اوضاع عراق به شدت به هم ریخته و آشفته شده بود. هیچ امنیتی وجود نداشت و هرج و مرج همه جا را گرفته بود. ارتش عراق که عملاً شکست خورده بود، از هم پاشیده بود. ماشین ها و ادوات نظامی در جا به جای جاده […]

روایت حمید آتابای از اسارت به دست نیروهای مجاهدین خلق 28 مهر 1404
روز جدایی من از مادرم برای همیشه

روایت حمید آتابای از اسارت به دست نیروهای مجاهدین خلق

بیست‌ویکم مهرماه سال ۱۳۶۶، بعد از ناهار، به درخواست دو تا از دوستانم که هم‌خدمت بودیم، قرار شد یک روز زودتر به منطقه برگردیم. مرخصی آن‌ها دو روز دیگر تمام می‌شد، اما مرخصی من تا بیست‌وچهارم ادامه داشت. نمی‌دانستم این تصمیم ساده، قرار است سرنوشت مرا برای همیشه تغییر دهد. به ترمینال رفتم، بلیت اتوبوس […]

مهرماه سال ۱۳۶۶ آغاز اسارتم به دست مزدوران مجاهد خلق 26 مهر 1404
گفتند اینجا اردوگاه مجاهدین است و شما اسیر ما هستید

مهرماه سال ۱۳۶۶ آغاز اسارتم به دست مزدوران مجاهد خلق

در دوران جنگ تحمیلی من برای انجام خدمت سربازی و برای دفاع از وطنم، اعزام شدم. سه ماه آموزشی ام را در پادگان 05 کرمان به اتمام رساندم و بعد از دوره آموزشی به جبهه رفتم. در این مدت، در جبهه های مختلفی بودم؛ سرخ کوه کردستان، درگیری با کومله و مریوان، درگیری با نیروهای […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و هشتم 23 مهر 1404
بازگشت به اشرف - خداحافظی با سلاح

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و هشتم

در قسمت قبل امیر یغمایی از خلع سلاح شدن مجاهدین چنین گفت: سر میز شام، روی صفحه‌ی تلویزیون، چهره‌ رهبر سازمان ظاهر شد. گفت: “تصمیم سختی گرفتم. بین سلاح و نیرو، نیرو را انتخاب کردم.” یعنی ما دیگر نیروی مسلح نبودیم. ماه‌های بعدی را در پایگاه علوی گذراندیم. آنجا تمام وسایلی را که هنوز ارزشی […]

روایت یک جوان ۱۹ ساله از نحوه افتادنش در دام فریب گروه رجوی – پایان 14 مهر 1404
از وعده کار در لندن تا اسارت در کمپ بسته اشرف

روایت یک جوان ۱۹ ساله از نحوه افتادنش در دام فریب گروه رجوی – پایان

در قسمت قبل، حمید دهدار حسنی، از جوانان ایرانی زیادی می گوید که در زندان ابوغریب ملاقات کرده بود. او سپس داستان یکی از این جوانان را از زبان خود او بازگو می کند. او توضیح می دهد که جوان مورد نظر به نام رضا چگونه در دام یکی از عوامل آدم ربای رجوی به […]

رجوی بهترین دوران زندگیم را با دروغ و نیرنگ از من گرفت 08 مهر 1404

رجوی بهترین دوران زندگیم را با دروغ و نیرنگ از من گرفت

زمانی که در جبهه جنگ به اسارت در آمدم من و ما بقی اسیران را به اردوگاه مجاهدین منتقل کردند. در اُردوگاه یک هفته ای با ما کاری نداشتند و در اختیار خود بودیم. بعد از یک هفته ما را جمع کردند و گفتند یک سری کلاسهای آموزشی قرار است برای شما گذاشته شود در […]

آقای مرتضی اسماعیلیان واقعیت این نیست که شما می گویید! 06 مهر 1404
تناقض روایت‌ها؛ حقیقتی تلخ درباره ملاقات با ژنرال آمریکایی

آقای مرتضی اسماعیلیان واقعیت این نیست که شما می گویید!

نگاهی به سیمای فرقه رجوی انداختم. مرتضی اسماعیلیان با نام مستعار (منصور) را آورده بودند و از زنان در مناسبات فرقه صحبت می کرد. از مژگان پارسایی خیلی تعریف و تمجید می کرد. می گفت در جنگ ائتلاف خواهر مژگان کارهایی انجام داد که در تاریخ مجاهدین بی نظیر بود. او در ادامه می گفت […]

در تشکیلات رجوی، دیدن خواب پدر و مادر هم عواقب دارد 31 شهریور 1404

در تشکیلات رجوی، دیدن خواب پدر و مادر هم عواقب دارد

پدیده خواب دیدن بطور معمول برای هر فردی در طول زندگی اش اتفاق می افتد و به قول معروف هر خوابی چه خوب و یا چه بد باشد تعابیر خودش را دارد. مثلا گاهی اوقات افراد در طی روز وقتی به موضوعی فکر می کنند ممکن است موقع استراحت خواب آن را ببینند و بطور […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و ششم 30 شهریور 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و ششم

امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش گفت: شب‌ها بمباران بغداد ادامه داشت. از رادیو می‌شنیدیم که آمریکایی‌ها در حال پیشروی هستند و به سمت پایتخت می‌آیند. فضایی از نگرانی در بین ما حاکم بود که در صورت مواجهه با نیروهای ائتلاف باید چه رفتاری داشته باشیم. هوا کمی بهتر شده بود. نه از نظر دما، […]

blank
blank
blank