محمد جعفر فرزندم سلام خوبی پسرم حالت خوب است. چرا با مادرت تماس نمی گیری در کجای دنیا قرار گرفته ای که نمی توانی با مادرت تماس بگیری و حال مادرت را جویا شوی؟ پسرم چرا ارتباطت را با خانواده قطع کردی به چه دلیل؟ چندین سال است شما را ندیدم. برای یک مادر خیلی […]
محمد جعفر فرزندم سلام
خوبی پسرم حالت خوب است. چرا با مادرت تماس نمی گیری در کجای دنیا قرار گرفته ای که نمی توانی با مادرت تماس بگیری و حال مادرت را جویا شوی؟ پسرم چرا ارتباطت را با خانواده قطع کردی به چه دلیل؟ چندین سال است شما را ندیدم. برای یک مادر خیلی سخت است جگر گوشه اش را چند روز نبیند چه رسد به چندین سال. می دانی در غیاب شما من چه سختیها کشیدم. روزی که به سربازی رفتی دعا می کردم زودتر خدمت سربازی ات به پایان برسد و به سلامت به آغوش خانواده ات برگردی ولی افسوس گرگ های دریده شما را به اسارت گرفتند و با خودشان بردند.
پسرم می دانم شما از این گرگ های بی صفت فریب خوردی و داغ شما را بر دلم گذاشتند. پسرم محمد جعفر به حرفهای مادرت گوش کن ترس را از وجودت دور کن. خودت را از کمپ نجات بده خیلی از دوستانت خودشان را نجات دادند و به آغوش خانواده هایشان برگشتند. همه ما نگران وضعیت شما هستیم. مشکل شما هستید در جمع ما نیستید در غربت ماندن را تمام کن و به آغوش ما برگرد.

