پنجشنبه, ۲۰ آذر , ۱۴۰۴
طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و هشتم 01 آبان 1402

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و هشتم

حمله پلیس ضد تروریست فرانسه در ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ مصادف با ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ به تعداد زیادی از پایگاههای سازمان و دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ تن از کادرهای بالای آن به خبرسازترین موضوع روز در فرانسه و جهان تبدیل شد . انعکاس این واقعه خیلی سریع بود.در همین رابطه روزنامه “نیویورک تایمز” انگیزه دولت […]

کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت دوم 30 مهر 1402

کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت دوم

در قسمت قبل از ورود به محوطه تیف گفتم که تعداد زیادی از دوستان سابق سراغ من آمدند. آنها همه دوستانی بودند که سالها با من در تشکیلات مجاهدین خلق و پادگان اشرف به اسارت گرفته شده بودند. همان هایی که تحت تاثیر تبلیغات مسئولین مجاهدین خلق انتظار داشتم اجساد آنها را با شکم های […]

۶ ماه حضور در زندان فرقه بر من چگونه گذشت – قسمت دوم 30 مهر 1402

۶ ماه حضور در زندان فرقه بر من چگونه گذشت – قسمت دوم

همانطور که در قسمت قبل گفتم فهیمه اروانی به مسئولین گفت ساعتی برای هواخوری حمید در نظر بگیرید. روز بعد نگهبان ساعت 9 صبح درب ورودی را باز کرد و گفت تا ساعت 11 می توانی بیرون قدم بزنی. محوطه ای بود با طول 1.5 و عرض 4 متر که انتهای آن به دیوار بتونی […]

۶ ماه حضور در زندان فرقه بر من چگونه گذشت – قسمت اول 26 مهر 1402

۶ ماه حضور در زندان فرقه بر من چگونه گذشت – قسمت اول

روز 9 مرداد سال 1380 ، نشست به اصطلاح تعیین تکلیف من در قرارگاه موسوم به باقرزاده بعد از 9 روز تمام شد. مهوش سپهری (نسرین) بعنوان مسئول نشست وقتی دید نمی تواند با تهدید و ارعاب مرا متقاعد به ماندن در تشکیلات فرقه کند، حکم دو سال زندان در خروجی به اصطلاح فرقه برای […]

کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت اول 26 مهر 1402

کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت اول

بعد از مصاحبه اولیه و خوردن یک وعده غذای آماری (غذای بسته بندی پرسنل ارتش آمریکا) با خودرو هامر به سمت تیف حرکت کردیم. تیف یا کمپ استقرار موقت اعضای جداشده از مجاهدین خلق برایم هنوز یک معما بود، در درون مناسبات که بودم تبلیغات وحشتناکی حول آنجا و مناسبات اعضای جداشده ای که در […]

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت دوازدهم 26 مهر 1402

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت دوازدهم

در قسمت قبل تا آنجا گفتم که به دلیل حمله امریکا به عراق، همه نیروها را از قرارگاه های مختلف به قرارگاه اشرف منتقل کردند. مقر را آماده کردیم و در مقر 900 مستقر شدیم، برای من اتفاق خوبی بود و می توانستم دوستانم را ببینم. بعد از اینکه تمام مقرها در پادگان اشرف مستقر […]

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت یازدهم 25 مهر 1402

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت یازدهم

در قسمت قبل از حرکت به سمت مقر موزرمی گفتم. وقتی به موزرمی رسیدیم یک روز در اختیار خود بودیم. در مقر اکثرا نسبت به شورای زنان رجوی کینه داشتند. بعد از نشست طعمه اوضاع در مقر بدتر شده بود نه فقط در مقر ما، بلکه سایر مقرها هم وضعیت خوبی نداشتند. یک روز صبح […]

روزی که برای اولین بار علی زرکش را قرارگاه تاکتیکی روشنی دیدم 24 مهر 1402

روزی که برای اولین بار علی زرکش را قرارگاه تاکتیکی روشنی دیدم

علی زرکش متولد 1328 در مشهد و تحصیل کرده مهندسی عمران دانشگاه تهران بود. او در زندان به کادر مرکزی مجاهدین خلق راه یافت، در خرداد 59 با مهین رضایی خواهر رضایی ها ازدواج کرد. بعد از کشته شدن موسی خیابانی در 19 بهمن 1360 فرماندهی نظامی در داخل کشور و معاونت مسعود رجوی را […]

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت دهم 19 مهر 1402

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت دهم

در قسمت قبل تا آنجا گفتم که به نشست میله ای وارد شدم و افراد حاضر را دیدم. مهوش سپهری شروع کرد به صحبت کردن و گفت می دانید چرا شما را در سالن میله ای احضار کردیم، سالن میله ای محلی است که با نفرات مسئله دار نشست برگزار می شود. با آنها برخورد […]

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت نهم 18 مهر 1402

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت نهم

در قسمت قبل از نشستی گفتم که دو ساعتی ریخته بودند روی سرم که در نهایت فرزانه همه را ساکت کرد و گفت ما خبر داریم نفراتی که در موزرمی اقدام به فرار کردند با آنها محفل داشتی از جان سازمان چه می خواهی؟ از چادر زدم بیرون هوایی بخورم. در واقع می خواستم خودم […]

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت هشتم 10 مهر 1402

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت هشتم

در قسمت قبل از مشکلات مقر موزرمی گفتم که معضل تشکیلاتی روی میز فرمانده مقر بود. افراد به دستورات فرماندهان گوش نمی دادند بین نفرات کنتاکت پیش می آمد. تشکیلات در مقر موزرمی بهم ریخته بود. یک سری نشستها را شبانه برگزار می کردند؛ نشست های لایه ای. مسئول نشست ها فرزانه میدان شاهی بود، […]

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و هفتم 05 مهر 1402

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و هفتم

سقوط صدام و تمرکز کل نیروهای مجاهدین و استقرار فرماندهی نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف در مجموع شرایط جدیدی را به وجود می آورد که دیگر با دوران صدام به کلی متفاوت بود. در شرایط جدید، رجوی تکیه گاه و اهرم فشار خود بر روی نیروهای مخالف در درون تشکیلات را تا حدودی از دست […]

blank
blank
blank