تحولات وسیع ایران، فعالیت های فرقه ی رجوی را ازیادها زدود!

دغلکاری، پرگویی و تناقض گویی از مشخصات ذاتی سازمان مجاهدین رجوی بوده ونوشته های آقای محمد محدثین که مسئول کمیسیون خارجی این باند است،

ازاین قاعده مستثنی نیست!

او درتفسیری باعنوان " تحولات 37 ساله ایران بر پاشنه رویارویی مقاومت ایران با رژیم آخوندی " آورده است:

"… اما وقتی از بیرون این پدیده به آن نگاه کنیم، یک‌طرف رژیم آخوندی است که می‌خواهد دیکتاتوری مذهبی و امپراطوری بنیادگرا درست کند، یک‌طرف سازمان مجاهدین است که شعارش و تمام موجودیتش استقرار دموکراسی، حاکمیت مردمی مبتنی بر آراء مردم و نظامی مبتنی بر جدایی دین از دولت است. جنبشی که خودش به اسلام معتقد است و اعضایش هم مسلمانان متعهد و متدین هستند. برای یک نظام دموکراتیک، نظام مردمی، نظامی بر اساس حاکمیت مردم و نه حاکمیت آخوند، درست رودرروی ارتجاع آخوندی هستند ".

آیا مردم غم نان وآب و مسکن، تحصیل و… نداشتند وکارشان شده بود که نشسته ومنتظر بمانند که  سرانجام این اختلافات به کجا می رسد وآنگاه به فکر زندگی شخصی خودشان- مهمترین دغدغه ی مردم عادی که اکثریت مطلق را دارند- باشند وتا آن وقت لابد احتیاجی به تفکر وچاره اندیشی برای تمشیت امور خود نداشتند!

آیا دولت وحکومت بدون اینکه درفکر جاده سازی ومدرسه سازی باشند ودرایام سخت جنگ تحمیلی با برقراری جلسات متعدد وبحث وفحص بخواهند که مردم ازحداقل خوراک روزانه بی نیاز باشند، تمام هم وغم اش راروی مجاهدینی که لابد ازاین مشکلات نداشتند، گذاشته بودند؟!

اینکه دولت با 7میلیارد دلار درآمد ناچیز درایام جنگ که نزدیک نصف آن هم صرف تقویت اموردفاعی میشد، فقط وقت اش را روی هواداران رجوی گذاشته بود، قابل تامل نیست؟!

آیا اینهمه راه، مدرسه، پل ودانشگاه ساخته نشد برای اینکه دولت وقتی جز صرف کردن برای مجاهدین نداشت؟!

بانکها، بنگاه های تولیدی وتجاری خوابیده بودند وهمه منتظر نتایج این نبرد درخشان؟! رجوی بودند؟!!

ودراین میان رجوی های مدعی مسلمانی، ابدا ازاسلام درراه امیال خودخواهانه وانحصار طلبانه ی خود، هیچگونه استفاده ی ابزاری نکرد ولابد دیگران بودند که با تفسیر دلخواهانه ی خود ازاسلام، رهبری برای خود ساختند که جز در برابر خدا، درمقابل هیچکس پاسخگو نبود ودرعین حال دمکرات هم بود؟!!

آقای محدثین میگوید:

" در داخل ایران این دعوا بوده است. در تاروپود جامعه ایران، دعوای سیاسی بین حاکمیت و بین مردم وجود داشته است. همین بوده که روز به روز مردم آمدند در طرف مجاهدین. مجاهدین باعث شدند که اولین رئیس‌جمهور این رژیم، برگردد علیه این رژیم و از آن جدا بشود. اولین شقه در درون این رژیم را مجاهدین به‌وجود آوردند. در جنگ ضدمیهنی، مجاهدین بودند که با شعار صلح، شکست رژیم در جنگ ضدمیهنی و اجبارش به خوردن جام زهر آتش‌بس را محقق کردند. این است فرازهای بزرگ تاریخ ۳۷ساله نبرد ما با این رژیم ".

وشما هم درخانه های تیمی یا اردوگاه های عراق و آپارتمان های غرب بودید و جدا ازمردم، لابد دخالتی دراین مبارزات نداشتید!

صحبت ازکدام مردمی است که به سوی مجاهدین آمدند؟! آیا میتینگی بزرگتر ازخرداد 60 که فکر میکردید که با پیوستن مردم به این متینگ، آنها را به طرف ساختمان رادیو تلویزیون برده وآنجا را اشغال مسلحانه نموده  وقدرت سیاسی را به این راحتی به دست می آوردید، بازهم نصیب تان خواهد شد که اقبال مردم به خود را – که درآن زمان نبود – مورد آزمایش قرار دهید؟!

مردمی که مبهوت ازکارهای غیر معقول شما بوده به همراه هوادارانی ازشما که منفعل شدند، صحنه را ترک نمودند؟!!

رئیس جمهور مورد نظر شما با تحلیل غلطی که از اوضاع داشت، فکر می کرد که ارتش را همراه خود دارد وبا استفاده ازتشکیلات شما، همه چیز را به نفع خود حل خواهد کرد وشما هم متقابلا بخاطر حمایت ارتش!! وبرنده شدن دریک جنگ مسلحانه بسوی اورفتید و حوادث بعدی نشان داد که هردو ابدا درباغ نبودید!

به جنگ وصلح متعاقب آن که میرسیم، مشاهده میکنیم که شما اتفاقا سعی بر دوباره گرم کردن تنور این جنگ پرداخته وبا عملیات فروغ جاویدان خود، تلاش نمودید که صدام را دوباره به همراه خود وارد جنگ نمایید که او دروسط کار، عاقلانه ترازشما تصمیم گرفت و حمایت های اولیه ی هوائی و… را ازشما دریغ داشت وبه سادگی ارتش شما را به نابودی کشانید!

 وهمچنین:

"…قسمتهای بعدی این تاریخ یا یک فراز مهم دیگر این مدت، تاریخ ۳۷ساله دعوای اتمی است. مجاهدین را از این دعوا حذف کنید، چه بسا رژیم به بمب اتمی رسیده بود. کاملاً محتمل بود؛ چون کسی خبر نداشت… بین ما و رژیم بر سر مسأله اتمی، یک جنگ بوده است؛ بر سر همه این سرفصل‌ها یا صدور تروریسم و بنیادگرایی و همین کارها که این روزها در سوریه و عراق و یمن می‌کند ".

دراین قسمت اگر حرفی نمیزدید،  خودتان را سنگین تر نشان می دادید!

باوجود اینهمه ماهواره های پیشرفته ی جاسوسی، غرب واسرائیل احتیاجی به جاسوسی شما نداشت وآنها برای پنهان کردن منابع اطلاعاتی خود، شما را به میدان آوردند که حرف های باب میل آنها را بلغور کنید وسبب سرافکندگی خودتان به عنوان سخنگوی خونخوارترین جناح های سلطه گر جهانی گردید!

 هر عاقلی می داند که به ایرانی با این موقعیت بسیار خاص، اجازه ی بمب سازی نمی دهند ومقامات اصلی کشور ومردم هم اعتقادی به بمب سازی نداشته وپارامترهای دیگر را ضامن امنیت جامعه  می دانند و اساسا متوجه این قضیه هستند که دنیای سلطه برای تسلیم کامل ما این داستان را سرهم بندی کرد که  اقلا این دفعه به بار ننشست وشما به عنوان " خبرچین های بدبخت وهیزم شکن " خود را خوار وذلیل کردید!

نوید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا