اشرف 3 – تداوم مناسبات فرقه ای مجاهدین

سران سازمان ضد انسانی مجاهدین که تبحر بسیار بالایی در دروغ و ریا کاری دارند و افراد جدا شده بارها به آن شهادت داده اند، برای فریب مردم و کل دنیا آموزشهای خاصی را دیده و در زمان کنونی اقدام به پیاده سازی آموزه های خود مینمایند ، با هزاران دروغ و حیله گری شکست های خود را در غالب معرفی اشرف 3 یا همان پادگان کنونی خودشان در آلبانی بعنوان مقر مبارزه با نظام کشورمان معرفی مینمایند تا بتوانند بدین ترتیب جنایتها و خیانتهایی را که در عراق بر سر عناصر خود در آورده ، پنهان کنند تا بتوانند در خیانتهایی که در پیش رو دارند بازهم آنها را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
براستی قبل از آنکه بخواهیم در مورد اشرف 3 بحث و گفتگویی انجام دهیم بهتر نیست در مورد قلعه الموتی پادگان اشرف و خیانتهای سران فرقه رجوی در عراق صحبت کنیم تا بدانیم گذشته نه چندان دور سازمان ضد انسانی مجاهدین چه بوده و در حال حاضر چیست ؟
آیا مجامع بین المللی به اندازه کافی در مورد نشستهای روانی که سرکرده سازمان ضد خانواده مجاهدین به اجبار عناصر خود را در آن شرکت میداد اطلاع دقیقی دارند که برخی از سیاستمداران جنگ طلب و مدعی آزادی حقوق اولیه انسانها از آنها حمایت می کنند ؟
در پادگان نظامی اشرف بقول برخی از جدا شدگان ، طوری برنامه ریزی شده بود که فرد از روی کار اجباری و بیگاریهایی که در طول روز انجام میداد ، تنها فکری که به مخیله او وارد می شد پیدا نمودن پناهگاهی برای استراحت چند ساعته بود و بهمین خاطر هیچ کس حوصله فکر رهایی از این فرقه منسوخ شده را نداشت و در روزهایی که نشستهای من در آوردی و ایدئولوژی وار سران فرقه که تنها برای افزایش فشار روانی به عناصر تشکیل شده بود گریبانگیرت بود، ساعتها به حرفها و اراجیف بیهوده سران سازمان ضد انسانی مجاهدین باید گوش میدادی!
فشارهای روانی بر روی افراد انقدر قوی بود که وقتی در مورد پادگان اشرف از عبدالحمید رئوفیان و آقای علی قزل قارشی ( نجات یافتگان از زندان فرقه رجوی ) سئوال نمودم با اندوهی از درد و رنج گفتند: روزگاری بود که هیچ وقت دوست نداریم حتی برای یک لحظه تکرار شود و یا حتی تصور ان در ذهنمان تداعی پیدا نماید. آقای قزل قارشی ادامه میدهد که در پادگان نظامی اشرف که فکر نکنم تا کنون یک نمونه ان در جهان وجود داشته باشد ، آنقدر فشارهای روانی زیادی روی ذهن من و امثال من وارد نمودند که الان که چند سال از نجاتم میگذرد بازهم حداقل ماهی دوبار از کابوسهای آن رنج میبرم و وقتی پیش روانپزشک مراجعه کردم گفتند که حداقل 100 جلسه روانپزشکی و روان درمانی لازم هست تا بتوانی خاطرات آنجا را فراموش کنی و این موارد تنها جزئی از هزاران شکنجه روحی و روانی می باشد که بر افراد در داخل فرقه رجوی وارد می شد.
بیماریهای روانی و جسمی که عناصر فرقه رجوی به آن مبتلا میباشند در همه حال گریبان آنها را میگیرد و علت اصلی مرگ عناصر فرتوت رجوی بدلیل نداشتن کانون خانواده میباشد که سران فرقه رجوی آن را بزرگترین دشمن معرفی نموده اند و بدلیل احتمال بازگشت ذهنی عناصر به آن ، از ورود خانواده های ایرانی با کمک دولت آلبانی که خود مستعمره آمریکاست به آنجا جلوگیری می کند تا بتواند تمرکز روانی بیشتری به عناصر پیر و خسته خود داشته باشد.
کمپ اشرف 3 که اصطلاحی بیشتر نیست و سران سازمان تروریستی مجاهدین تلاش می کنند تا بتواند بواسطه ان خود را آلترناتیو و سازمانی مردمی نشان دهند. در واقع تمثیل همانی میباشد که قدیمیها گفته اند میشی در لباس گرگ و هیچ نشانه رعایت حقوق بشر و رعایت آزادی انسانها در ان دیده نمیشود چرا که اصل و ریشه آن بر اساس دروغ و خیانت هست و اکنون نیز بدنبال راهی میباشند تا بتوانند حمایت پدرخوانده تروریسم را به خود جلب نمایند و غافل از این هستند که مردم کشورمان از آنها متنفر بوده و حتی حاضر نیستند لحظه ای در مورد آنها سخنی را گوش دهند.
سران سازمان ضد انسانی مجاهدین که بعد از شکست بعثی ها و سقوط حامی اصلیشان یعنی صدام ملعون ، رو به افول رفتند و اکنون نیز با جدا شدن عناصر فریب خورده اش بشدت در حال متلاشی شدن می باشد ، بدنبال راهی هست که بتواند جسد منسوخ شده فرقه رجوی را برای رسیدن به امیال پوچ خود حفظ نماید و بهمین خاطر امروز کمپ اشرف 3 و فردا اصطلاح دیگری را بکار خواهد برد و این در حالی است که این خانه از پایه ویران است و مردم ایران از این سازمان تروریستی هیچ رضایتی نداشته و ندارند و هیچ سرانجامی بغیر از متلاشی شدن در انتظار آن نخواهد بود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا