میز گردی با حضور حسین نصوری و اصغر فرزین در انجمن نجات مرکز بوشهربا سلام خدمت دوستان گرامی چون در آستانه سالگرد عملیات فروغ هستیم بهتر دیدیم حال که آزادانه میتوانیم به بحث در باره این موضوع بپردازیم.اگر چه که ما با تاسف بسیار از خون بیگناهانی که در این واقعه بر زمین ریخته شد […]
میز گردی با حضور حسین نصوری و اصغر فرزین در انجمن نجات مرکز بوشهر
با سلام خدمت دوستان گرامی چون در آستانه سالگرد عملیات فروغ هستیم بهتر دیدیم حال که آزادانه میتوانیم به بحث در باره این موضوع بپردازیم.
اگر چه که ما با تاسف بسیار از خون بیگناهانی که در این واقعه بر زمین ریخته شد کاری به جز افشای مسئولین این جنایت که به نام های مختلف در امده نمیتوانیم کنیم البته پر واضح است که در گذشته در سازمان ما مجبور به تائید تمامی اشتباهات بودیم اما بایستی واقعیتها را بازگو کرد حال درست و غلط ان به عهده خوانندگان است ما بایستی در این باره صحبت کنیم زیرا حدود 20 سال از زندگی خود را صرف این کار کرده ایم.
به هر حال ما تنها بایستی چون ماشین کار میکردیم و چون گوسفند دنباله رو بودیم و بایستی مرتبا تائید میکردیم.
سال 67 از تمام کشورها نیروهای هوادار جمع آوری شدند که به قتلگاه بروند تازه از عملیات چهل چراغ فارغ شده بودیم و اکثرا زخمی و مجروح داشتیم اما به ناگهان به من که در ترکیه بودم گفته شد که بیایید و ما با هواپیما عازم شدیم از کشورهای دیگر هم همه داشتند می امدند می گفتند عملیات اخر است.
در نشست توجیهی رجوی نقشه ایران را نشان داد و گفت این هم طرح عملیات و چنان شرایط را تفسیر کرد که ما بدون هیچ مقاومت جدی به تهران خواهیم رسید.
و گفت که به هر قیمت باید برویم نظر شما در ان هنگام چه بود؟
-آقای نصوری: من واقعا در ان نقطه نمی دانستم چرا باید برویم رجوی چنین میگفت که اتش بس شده و اگر الان نرویم دیگر نمی توانیم برویم.
به نظر شما چرا بایستی ریسک آنرا می پذیرفتیم؟
رجوی در آن تاریخ رای اعتماد از ما میخواست نیرو ها نیز برای همین جمع کرده بود اما به لحاظ منطقی دلیلی برای عملیات نداشت سعی میکرد با بازی کردن با احساسات بچه ها با این عبارات که خلق منتظر است و… باید برویم و جو را تهیج میکرد که این آخرین عملیات است و ما به هدف میرسیم و شما ها بر ایران ار ان پس حکومت خواهید کرد و حد اقل کشته را میدهیم در حالی که ما نه سلاح درست و حسابی داشتیم نه اموزش کامل دیده بودیم و بسیاری که از خارج امده بودند کلاش هم نداشتند.
من 15 دقیقه اموزش تانک کاسکاول را دیدم ما حتی مسیر تا کرمانشاه را هم نمی دانستیم.
اگر نمیرفتیم چه میشد؟
هیچ اتفاقی نمی افتاد 1500 نفر مفت کشته نمی شدند رجوی میخواست به هر قیمت به هدفش برسد که حاکمیت بود و برایش مهم نبود که چند نفر تلف شوند.
بله ما حتی اذوقه و آماد کافی برای دو روز نداشتیم.
من در اینجا اضافه کنم که رجوی میگفت ما میخواهیم خلق را ازاد کنیم و الان مردم منتظر ما هستند در صورتی که ما د ر ورود به ایران با چنین استقبالی روبرو نبودیم.
در انزمان ما اصلا با چنین پایگاه اجتماعی روبرو نبودیم یا به رجوی گزارش غلط میدادند و یا خودش مثل همیشه غلو میکرد.
س – شما با گذشت این همه سا ل چه احساسی دارید؟
ج – به نظرم افراد بیگناهی که دراین واقعه از بین رفتند همه ایرانی بودند واقعا چرا؟ چون هیچ نتیجه ای حاصل نشد.
بله واقعا چرا جنگ خدا به انسانها زبان داده کاش همه از ان استفاده میکردند.
س – رجوی میگفت که این واقعه مثل 30 تیر و 28 مرداد است و ما میز امپریالیستی و ارتجاعی استعماری را بر هم زدیم این به چه معنی است؟
ج – باور کنید سئوال من هم هست هر چه بیشتر میگذرد بر بی اهمیت بودن این مسئله بیشتر می افزاید اصلا این طور نبوده و نیست میزی وجود نداشت.
جنگ ایران و عراق با قبول اتش بس تمام شده بود هر دو طرف از جنگ خسته شده بودند همین.
در سال 30 مردم برای نجات دولت در برابر بیگانه ار مصدق حمایت کردند اما در اینجا عراق به کشور ما تجاوز کرده بود و سازمان با عراق در یک جبهه بود.
س- تصمیم گیری فروغ یک تصمیم گیری غیر عقلانی و عاری از مسئولیت سیاسی اجتماعی و عرفی بود مثل 30 خرداد مثل صدها تصمیم گیری رجوی که هیچکدام به نتیجه نرسید حالا اگر که به نتیجه رسیده بود ما امروز چه میگفتیم/؟
ج- نگاه کنید دنیا قانونمند است نمی شود که با این کارها به حکومت رسید تازه اگر ما از کرمانشاه هم میگذشتیم ایا حریف بقیه میشدیم در کرند و اسلام اباد چند درصد مردم به ما پیوستند
صدام قول پشتیبانی داده بود چرا نتوانست بالا تر از تنگه برود ؟چون دید این انرژی گذاری به نفعش نیست اینها دارند شکست میخورند
رجوی پس از برگشت گفت که من همه چیز را در طبق اخلاس گذاشتم و یا ربنا تقبل منا….و سعی داشت به لحاظ احساسی این شکست را برای بازماندگان توجیه کند
س- راستی به نظر شما پس از ان چه باید میکرد؟
ج – اگر رجوی درست فکر میکرد و انعطاف داشت باید امروز را میدید و از ان به بعد نیروها را برای کار سیاسی به اروپا میفرستاد نه اینکه همه را به انتظار واهی فروغ 2 در عراق تلف میکرد
شاید داشت انتقام اینکه چرا ما در فروغ شکست خوردیم را از ما میکشید.
شاید از رجوی کینه جو بعید نبود.
راستی اینهمه کشته از هر دو طرف مگر ایرانی نبودند ؟به نفع کی تمام شد براستی رهبری ناصادق و ناسالم تمامی انسانها را به خطا و نابودی میکشد.
با تشکر

