ابراز شرف با تأخير از سوي محصورين بي خبر

ابراز شرف با تأخير از سوي محصورين بي خبر


پس از گذشت روزها بيانيه ديدبان حقوق بشر درمورد ماهيت تروريستي و ضد حقوق بشري فرقه رجوي محصورين بي خبر با برداشتن حرف”الف”‌ ابراز شرف از پايگاه اشرف نمودند. گر چه حرف تازه اي كه جداي از مواضع فرقه باشد،‌ بيان ننمودند ؛‌اما،‌ ناله هايشان حاكي از به اوج رسيدن بي شرفي مواضع فرقه و دست و پا زدن بيهوده از اين بدنامي است.
در اطلاعيه آمده كه اروپا پر شده از مأموران اطلاعاتي رژيم. ،‌اين جمله طنز را استناد قرار داده و مي گوييم پس رجوي طي سالهاي بودن در سايه صدام، مشغول تربيت ارتش آزاديبخش نبوده،‌ بلكه سرگرم نيرو پرواندن براي اطلاعات حكومت ايران بوده. آيا غير از اين برداشت ديگري مي تواند كرد؟!‌ عجبا كه تمامي نيروهاي با سابقه مثل ياسر عزتي ،‌فيروزمند و…را يك شبه مأمور اطلاعات دانست. پس آن موقع كه رابط ارتش عراق بودند و امور مالي و تسليحاتي فرقه را سازماندهي مي كردند،‌از طرف ایران مأمور به كار بودند؟ اگر چنين است،‌ادعاي شرف به چه معناست؟! و انقلاب ايدئولوژيك سوم با برپايي نشست تنگه و توحيد و اينكه اعضا هزاران هزار تنگه داشتند و توحيدشان ناقص بوده،‌ چيست و چه بوده. اگر شماها بي خبر نيستيد و در آن جلسه حضور داشتيد ؟! آيا غير از اين مي باشد كه اعضا از همان سالها دچار تناقض در روند مواضع فرقه و دور شدن از مواضع قبلي و سيطره قدرت رجوي شوند؟! اگر طلاقها اجباري نبوده ،‌معناي انقلاب ايدئولوژيك چهارم و يا انقلاب طلاق چيست؟!‌ آنجا كه رهبر در روياي قدرت تنها جاي كنترل نداشتن بر اعضا را خانواده ها بيان مي كند و با طرح مسئله فرد و جنسيت سيني ميگذارد و حلقه ها را مطالبه و زن و شوهرها را مجبور به دشنام و سيلي زدن به يكديگر مي نمايد،‌چه بود؟!!
اگر ادعاي اسلام ناب توحيدي كه در واقع همان دگماتيستي فرقه مي باشد را يدك مي كشيد،‌ پس اسلام دموكراتيك و بردبار كدام صیغه است كه مدعي شديد،‌ حكومت ايران آن را به نفاق تعبير كرده؟! آيا معناي دموكراتيك بودن و بردباري همين است كه هر منتقد و خواهان خروج از فرقه را به باد ناسزا و دشنام گرفته و تهديد جاني نماييد؟!
جواب دهيد اگر بريده را فردي مي دانيد كه كشش كافي براي ماندن در تشكيلات ندارد و دچار پيچ و گير ذهني شده،‌آيا اين بريده قبلاً‌عضو فرقه بوده يا نه كه حالا خواهان خروج است و ذهنش دچار سئوالات از تشكيلات شده؟! پس ياسر عزتي عضو فرقه بوده و بعد به قول شما از لحاظ كشش كم آورده و بريده شده!! مگر معناي بريدن از چيزي،‌تعلق قبلي به آن چيز نبوده؟‌ آيا بريدن از پس تعلق و وابستگي بوجود نمي آيد؟‌
از كي تا حالا معناي سرسپردگي و مزدوري براي متجاوز به خاك ميهن كه ادعاي آزادي آن را داشتيد ،‌ مبارزه مشروع براي آزادي است؟‌ اصلاً كلمه مشروع را چه معنا كرده ايد، ‌كه مزدوري براي صدام را به آن نام نهاديد و در حالي كه تمامي امكانات مالي و تسليحاتي خود را از صدام به قول خودتان قرض مي گرفتيد؛‌نام خودكفايي و استقلال برايش انتخاب مي كرديد؟ واقعاً‌كه رجوي با اين افكار فرقه اي كه چه عرض كنم، هجو و غيرمنطقي اش،‌ بايد اعضايش دائم در پيچ ذهني باشند،‌ چه،‌ سردرگمي لازمه چنين خوراندن مواضع مي باشد، ‌موضعي كه جاسوسي و ترور را مبارزه مشروع براي آزادي تلقي مي كند! خود را مبري از تروريست بودن دانسته و نسبت به بيانيه ديدبان حقوق بشر معترض گشتید؛ بنابراين لازم است،‌به يادتان آورد كه”‌بيانيه هاي گروه هاي انفجار و ترور و اعلام پشتيباني ها و در شماره هاي نشريه تان و كردكشي ها در عراق و دادن كروكي و نقشه هاي مناطق مسكوني و بيمارستانها و مدارس طي جنگ ايران و عراق به ارتش صدام،‌براي كشتار و صدها تن بي گناه و مردم عادي،‌همان خلقي كه براي نجاتش و رهايي او سينه چاك مي كرديد!!!
لابد اين دو سال و اندي را كه وسايل سرگرمي زنان،‌يعني،‌سلاح هاي كوچك و بزرگ خود را تحويل نيروهاي امريكايي داديد و ديگر زنان ميليشيا!! وسيله اي براي سرگرم كردن خود ندارند تا با پاك كردن لوله هاي تفنگ و نشستن پشت آيفا،‌ روزگار را در بي خبري حاصل از تحليل هاي روياگونه رجوي – كه تا تهران يك پل باقي مانده،‌ بگذارنند و اعتراضي نكنند،‌ جزو دوران دوري از ترور و انفجار دانسته و آنرا به 20 سال سابقه ترور تعميم داديد. زحمت كشيديد!‌حالا كه به يمن ارادتهايتان ببر كاغذي امپرياليسم فرو ريخته و مفتخريد كه مشمول قانون چهارم ژنو شديد و ديگر اجازه و توان بمب گذاري و پرتاب موشك نداريد،‌مثل موش بي آزار شديد!!!
بايد بدانيد اين عاقبت سراب انديشي رهبر و سران فرور فته در خوابتان است كه خيل بريده ها رو به فزوني مي رود و اكنون جز تعداد معدودي محصور شده باقي نمانده كه اگر از حصار بيرون آيند به خيل عظيم مأموران اطلاعات (‌به زعم رجوي و اعوانش در فرقه)‌خواهند پيوست. پس بجاست از بور بودن خود را خارج نموده و به جاي مرور و مطالعه تحليل هاي مريم و مسعود در رؤياي قدرت ،‌سري به تحليل ها و نظرات سياسيون همان كشورهايي كه جزو حاميان شما بودند و بودن در آن كشورها را حضور در مهد تمدن و آزادي مي دانستيد ،‌بزنيد و افتضاحات ببار آورده از سوي رهبر فراري با لباس عربي و تپيده در سوراخ را ملاحظه كنيد.
چون با تأخير ادعاي شرف نموديد و پيداست حصارها موجب دير رسيدن خبرها به شماها مي شوند،‌ما هم با تأخير پاسخ داديم و در واقع با سئوالهايي كه هيچ گاه قادر به پاسخ دادنش نيستيد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا