اعتراض یا آشوب!؟

ازابتدا تا پایان غائله با دقت و حسن نظر بیطرفانه، وقایع تلخ و زیانبار یک هفته گذشته سرزمینم ایران را رصد و کنکاش کردم و مطالبات بحق و شایسته همنوعانم را عمیقا دیدم ودستهای پنهان وپشت پرده مدعیان دروغین خلق وانقلاب را هم مشاهده کردم .
صورت مساله بهانه ای بود بنام افزایش ناگهانی قیمت بنزین که بنده نیزاتفاق نظردارم که مجریان طرح افزایش قیمت بنزین نابخردانه وناکارشناسانه وناگهانی عمل کردند وچوبش را هم خوردند وبه سهم خود ازملت هزینه گرفتند.
افزایش قیمت بنزین چونان سایر موارد معیشتی ازجمله قیمت گوشت و مرغ و لبنیات و میوه جات وغیره میتوانست منطقی وبصورت پلکانی صورت بگیرد وآنوقت بود که قیمت جدید بنزین نه تنها گران تلقی نمیشد بلکه ارزان هم می نمود ومورد پسند تمام اقشارجامعه قرارمیگرفت وبهانه دست فرصت طلبان داده نمی شد.
اما عوامل طرح افزایش قیمت بنزین مرتکب جنایت نشدند وبراحتی با اعتراض برمبنای عدم مقبولیت عمومی، به روش درست ودمکراتیک قابل تجدید نظرمی بود. ولیکن با بررسی کارشناسانه روند اعتراضات بحق مردمی که متعاقبا رنگ وبوی خصومت وخشونت بیجا بخود گرفت با گسترش هنجارشکنی مفرط ضد مردمی، به وضوح مرز مردم با معاند واعتراض با آشوب واغتشاش ترسیم شد ودستهای پشت پرده دشمنان ومعاندان نظام وملت شریف ایران رو شد.
شاهدان وقایع تلخ اخیرخاصه قربانیان خشونت وآسیب دیدگان به کرات به صحنه آمدند وضمن پذیرش و گذاشتن صحه برمشکلات معیشتی ازجمله افزایش ناگهانی قیمت بنزین دردمندانه گفتند:

  • چرا منزل وکاشانه وتمام زندگی ودارایی من به آتیش کشیده شد وبه کام نابودی رفت !؟
  • چرا زندگی وجهیزیه یگانه دخترم که با عشق وعلاقه به خانه بخت رفته بود، ناجوانمردانه طعمه حریق شد!؟
  • چرا مغازه استیجاری من واسباب واساسیه آن به قیمت 50 میلیون تومان دریک چشم به هم زدن دود شد ومن ماندم وخاکسترتمام دارایی ام !؟
  • چرا مغازه موبایل فروشی من طعمه آتیش شد وبه چه گناهی باید بسوزم و بسازم . تازه میخواستم با هزارویک امید بهارسال پیش رو برای خواستگاری بروم .
  • چرا تنها ملک ودارایی زندگیم که مغازه ام بود با شراره آتش آشوب گران خاکستر شد ومن حالا چگونه با پدرخانمم روبروبشوم وبگویم حالا میتوانم با اندک دارایی ام به خواستگاری دخترش بروم تا به من زن بدهد!؟
  • چرا مغازه ام که با خرید برنج بصورت غیرنقدی وچکی انباشته شده بود را خاک وخاکسترکردند ومن ماندم با چندصد میلیون بدهی وشرمندگی !؟
    وچرا وچرا سوزاندند وبردند وخوردند وازملت که احمقانه سنگش را به سینه می زنند، بهایش را گرفتند!؟
    واقعیت محض این است که هستند بسیارجاه طلب عقده ای خارجه نشین نگون بخت که فرصت طلبانه میخواهند ازآب گل آلود ماهی بگیرند وازبوی کباب به اصل کباب برسند که این بار نیز بور شدند و دیدند که فقط وفقط بوی کباب حمار به مشام میرسد.
    شخص رجوی نیز از قبر بیرون آمد و با همتای سلطنتی خود نیم پهلوی وعده سراب سرنگونی داد وبا گزافه گویی استکبارازجمله آمریکا وصهیونیسم هم پیمان شد.
    سیمای جهل ودروغ رجوی بی وقفه بردامنه آشوب واعتراض افزودند وآتش بیار مهلکه شدند و دیدم دربرنامه ای ازیک خائن وتروریست وآدمکش بنام محمد علی محتسبی ( اسفندیار) که در دهه هفتاد درعراق به کردکشی شهرت یافته بود، بهره جستند وسراسیمه ازتخت بیمارستان که سکته کرده می نمود به اتاق مصاحبه کشاندند تا با شور و فتور بچه گانه ازهمشهریان بهبهانی خود بخواهد که بیش ازپیش با خشونت هرچه تمام تر اماکن عمومی و خصوصی و اداری را به آتیش بکشند که سرنگونی درجلوی چشمان شماست !
    در ورای آشوب واغتشاش وهنجارشکنی ضد مردمی محدود، صحنه ای درخشان نیز رقم خورد و تلالو و درخشندگی شایانی بخود گرفت وآن ایستادگی ومقاومت ملتی بود که با بصیرت تحسین برانگیزخود بارها وبارها داوطلبانه وخودجوش چونان سیل بنیان شکن به صحنه آمدند وبا مواضع انقلابی خود برمبنای حفظ امنیت واساس موجودیت کشورشان به دهان یاوه گویان آمریکایی وصهیونیستی وایادی آن ازجمله رجویهای وطن فروش و دیگر دم و دنبالچه هایش کوبیدند تا دیگربارهوای شیطنت به خود راه ندهند و به ایران نگاه چپ نیندازند.
    پوراحمد
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا