ازنظر فرقه ی رجوی، دیپلماسی انقلابی جلب موافقت آمریکای ضدانقلابی است

درعرف معمول و تعاریف سیاسی پذیرفته شده، انقلابی به کسی یا جریانی گفته میشود که از وضع موجود ناراضی باشد.
ونه تنها ناراضی باشد ، باید بکوشد که این وضع را اقلا بنفع 80درصد ازمردم جهان که بدرجات مختلف جزو اقشار خلقی و زحمتکش میباشند، تغییر دهد.

آیا هنر باند رجوی که ادعا دارد که موفق شده دربرهه هایی از زمان ، نظر مثبت کنگرس من های آمریکائی مدافع نا مشروع حداکثر 20 درصد ازمردم جهان – با اولویت حفظ منافع کثیف نیم درصدی های ثروتمند ومدام آروغ زن را – بسوی خود وسیاست های ننگین و وطن فروشانه ی خود جلب کند ، میتواند ماحصل یک دیپلماسی انقلابی باشد و یا جریان عبارت است ازاین است که این باند قرون وسطایی ، شاگرد خلف ماکیاول بوده و برای رسیدن به هدف هرچه پلید تر، انجام هر کار شنیعی را مجاز میداند؟

با این مقدمه ی کوتاه، بهتر است که به مقاله ی خودشان سری زده و بر خط بطلان کشیدن بر این دروغگویی های سازمان استحاله یافته ی مجاهدین- که اتفاقا این استحاله یافتگی عمدتا از همان 40سال مورد تاکید خودشان آغاز شده – کمکی کرده باشیم.

قلم بدست باند رجوی مینویسد :

دیپلماسی انقلابی و مبادرت مجاهدین به آن، طی ۴دهه نبرد نفس‌گیر با استبداد دینی، امر تازه‌ ای نیست. سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت با افتخار و سربلند به سیاست انقلابی برای به شکست کشاندن سیاست ننگین و خائنانهٔ مماشات دست یازیده و خواهند یازید. گذشت آن زمان که سرنوشت یک خلق دردمند در مدار بستهٔ بین ارتجاع، استبداد و استعمار بسته می‌شد و «از ما بهتران»! آنچه را که می‌خواستند می‌بریدند و می‌دوختند و عالی‌ترین مصالح ملی و میهنی در سکوت سربریده می‌شد و خلق با دیدگان اشکبار و جگر گداخته بر کناره می‌رفت “.

یعنی شما بردخیل بستن بر کنگره و … که وظیفه وماموریت وموقعیت طبقاتی اش را اجمالا بر شمردم ، موفق شدید که آنها را که ضدانقلابی اند، ازمماشات با جمهوی اسلامی باز دارید؟؟!!

چطور چنین چیزی ممکن است آقا یا خانم و یا مثل من میدانی که ممکن نیست وضمن اظهار لحیه، دروغ تحویل ما میدهید؟
یا اینکه استعمار و جمهوری اسلامی ضدانقلابی بودند وشما با انقلابی کردن اولی ، دومی را منزوی کردید؟!
بیادتان باشد که این حرف میتواند به یکی از دروغ های خنده آور تبدیل شود ویا گوینده ی آن جزو اهالی دارالمجانین بشمار رود!

بازهم :
نگاهی به پیشینهٔ مبارزات انقلابی به ما می‌آموزاند که خلق و رشیدترین فرزندانش برای به دست آوردن آزادی، کم فدا نکرده‌اند اما در بزنگاه میوه‌چینان، فرصت‌طلبان و پارازیت‌های جنبش سر رسیده و دست‌آوردهای جنبش را به نفع خود مصادره کرده و سرنوشت بدتری را برای مردم رقم زده‌اند “.

هم شکست وهم پیروزی ازمولفه های هر نهضت اند ومردم درمقاطع مختلف تاریخی میتوانند باتوجه به تجارب خوب بکارنیانداخته ی خود ، این تلخی ها را تجربه کنند که البته اوضاع جهانی وتعادل قوا هم مزید برعلت شده وهم برله و و هم علیه آن عمل میکند.
ضمنا اگر قرار باشد سوابق مبارزاتی برای شما بتراشیم، این سوابق متعلق به ایامی بود که حنیف ها فقط ایجاد هسته های مطالعاتی در سرلوحه ی کارشان بود وکاری به سازماندهی مردم هم نداشتند ، خلاصه میشود و مسلما کاری با این ظرفیت کم، تاثیر تعیین کننده ای در سرنوشت حرکات مردم نمیتوانسته داشته باشد.
بقیه ی کارهای شما و مخصوصا از آغاز سال 1360برخلاف جریان آب بود وبسرعت تبدیل به عاملی بنام ستون پنجم دشمن شدید واعمال تان نه تنها انقلابی نبود وبه کار انقلاب ومردم نیامد، بلکه موانع قابل توجهی دربرابر انقلابی که بنوبه ی خود دشمنان مخفی و قوی تر از شما داشت ، ایجاد نمود!

سپس :
با ظهور مقاومت ایران در افق مبارزات انقلابی میهنمان، به پرچمداری سازمان مجاهدین، عصر جدیدی فراروی مردم و تاریخ ایران گشوده شد؛ عصری که در آن پیشتاز در عین وفاداری تا بن استخوان به اصول و آرمانهای انقلاب باید با چشم باز و هوشیار مراقب باشد که مصالح خلق به قربانگاه نرود و ارتجاع به تاراج دست‌آوردهای انقلاب ننشینند “.

مردم پرچمداری مثل شما نداشتند وتنها توهمات و بوالهوسی های رجوی و زیردستان کم شخصیت تر ازخود او پنداشتند که علی آباد هم شهری است ومجاهدین خلق جریانی میباشند که انحصارا استحقاق در دست داشتن سکان این انقلاب پرپیچ وخم را دارند و زندگی ، نابخردانه وخطرناک بودن این طرز تلقی از سیر تاریخ را دربرابر چشمان بیدار قرار داد.
شما انقلاب را زمانی به رسمیت میشناختید که همه چیز در ید قدرت ضعیف شما باشد که کاری بود برخلاف سیر منطقی تاریخ و بزودی نتایج نکبت بار توهمات خود را بدست آوردید!

مجددا :
دیپلماسی انقلابی ما با کار مینیاتوری توانست علاوه بر خارج کردن خود از لیست سیاه تروریستی، ماهیت دیکتاتوری و سران آن را به جهانیان بشناساند و مماشات با آخوندها را نامشروع نماید. به یمن همین سیاست انقلابی بود که شکست شاخ اتمی هیولای دینی ممکن شد “.

بخاطر همکاری با صدام که به دلایلی ولو سطحی مشکلاتی با آمریکا داشت وترورهایی که انجام داده بودید ، درلیست ” تروریزم بد ” قرار گرفته بودید و زمانی که صدام رفت واحتیاجی به تکرار بعضی شعارهای ماجراجویانه وانقلابی نما پیدا نکرده و همکاری تنگاتگی درعراق با نیروهای آمریکائی وبرعلیه مرم عراق انجام دادید وحاضر شدید که اخبار ضد ایرانی دولت صهیونیستی را با بوق وکرنا منتشر کنید ، تبدیل به تروریست هایی شدید که ازنظر آمریکا ” خوب ” نامیده میشود که این امر از نظر یک ناظر باهوش و شرافتمند، تغییری در اصل قضیه نمیکند.

آیا شما نمیدانید که بدست آوردن تایید ضمنی- و البته نه چندان جدی آمریکا- چهره ی شما را ضدانقلابی نشان خواهد داد وبا این حال آنقدر بی شرم اید که این مسئله را امتیازی برای خود میدانید؟

یا مسئله عبارت از تنگ بودن قافیه برای شماست بلحاظ منفور مردم بودن ؟ مردمی که خانواده های برده های رجوی درراس این اظهار نفرت کنندگان ازمجاهدین رجوی قرار دارند ….؟

حمید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا