در قسمت های قبلی به مشکلاتی که نفرات سازمان برای جدا شدن از مناسبات جهنمی فرقه رجوی درگیر می باشند و رجوی سعی نموده با این زنجیرها مانع جدا شدن شان بشود را مورد بررسی قرار دادیم که از جمله مسئله پاسخ دادن به خانواده، جدا شدن از مناسبات سازمان خیانت به دوستان است، جدا […]
در قسمت های قبلی به مشکلاتی که نفرات سازمان برای جدا شدن از مناسبات جهنمی فرقه رجوی درگیر می باشند و رجوی سعی نموده با این زنجیرها مانع جدا شدن شان بشود را مورد بررسی قرار دادیم که از جمله مسئله پاسخ دادن به خانواده، جدا شدن از مناسبات سازمان خیانت به دوستان است، جدا شدن خیانت به آرمانهای سازمان است، تهدید به زندان و شکنجه، تهدید به زندان ابوغریب عراق و فشارهای بیش از حد تشکیلات و تن دادن به خواسته های رجوی بود.
اکنون به محورهای دیگری هم اشاره می کنیم:
7- وعده های مختلف برای سرنگونی
یکی از حقه های کثیف رجوی دادن وعده های هر ساله برای سرنگونی بود. وی در موقع تحویل سال نامی را برای سرنگونی اعلام می کرد تا این گونه به نیروهایش روحیه ماندن در مناسبات بدهد و بیچاره نیروهای سازمان که فکر می کردند سال پایان حکومت ایران است ولی این شوی مسخره رجوی هر ساله تکرار می شد و در آخر سال رجوی حقه باز طلبکار نیروها می شد که علت عدم سرنگونی کم کار کردن و مسئله داری نیروها بوده است! در این میان چیزی که دیده نمی شد فرسودگی و تلف شدن عمر نیروها بود چیزی که اصلا برای رجوی مهم نبوده است.
فریبکاری رجوی باعث شد نیروها هم چنان در مناسبات جهنمی اش باقی بمانند.
8- نشان دادن قدرت سازمان در بعد سیاسی
یکی دیگر از حربه های رجوی نشان دادن قدرت سازمان در بعد سیاسی بود. آنان سعی می کردند مسئله کمبود قدرت نظامی را با نشان دادن قدرت سیاسی در خارجه نشان دهند. آنان با دادن پولهای هنگفت به دشمنان مردم ایران، لابی هایی برای حمایت سیاسی جور کنند. این کار برای مسئولین تشکیلات این منفعت را داشت که دستشان برای فریبکاری باز بود و این گونه جلوه می دادند که در بعد سیاسی سازمان بسیار پیشرفت داشته است و فقط این نیروهای داخل اشرف هم باید خلص و یگانه باشند تا به سرنگونی دست یابند و در جلسات توجیهی داخل تشکیلات همیشه سعی می کردند جنبه و بعد سیاسی پیشرفت سازمان را بزرگ نمایی کنند و چون کسی خبری از ماهیت لابی های سازمان نداشت فکر می کردند که مسئله بسیار مهم است و اکنون به نقطه ای رسیدند که برای جنایت کاران غربی فرش قرمز پهن کرده و افتخار می کنند و اخیرا هم روابط پنهانی شان با اسرائیل جنایت کار افشا شده است.
9- تابو سازی از هرگونه تفکر و اندیشیدن
یکی از شگردهای رجوی وادار کردن نفرات به این مسئله بود که هرگز نباید فکر کنند! چون فکر کردن یک کار شیطانی است. رجوی به خوبی می دانست که اگر افراد هر چند کوتاه فکر کنند در خواهند یافت که چه بر سرشان آمده است و چرا وعده های رجوی در مورد سرنگونی محقق نشده است و به همین خاطر وقتی فرد قدرت فکر کردن نداشته باشد مجبور است به حرفهایی که سرکرده فرقه می گوید گوش نموده و مانند برده مطیع عوامل اربابش باشد. این گونه رجوی قدرت تفکر را از آنان گرفت و اکنون شاهدیم که چگونه بدون فکر کردن به آینده و زندگی شان به اراجیفی که رجوی می گوید گوش می کنند.
محورهایی که مورد بحث قرار دادیم فقط گوشه ای از فریبکاری و غل و زنجیرهایی بود که به دست و پای نیروها زده شده است و موارد دیگری هم وجود دارد که در مورد هر فرد به فراخور حالش می توان به تجزیه و تحلیل پرداخت. ولی با تمام همه این مشکلات تعداد زیادی توانستند غل و زنجیرهای مناسبات را پاره نموده و زندگی جدیدی را آغاز و دست به افشاگری بزنند تا ماهیت ضد بشری رجوی برای همه روشن شود.
پایان
هادی شبانی

