استخدام و استفاده از سربازان کودک توسط هر گروه مسلحی نقض قوانین بینالمللی، از جمله پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک در مورد مشارکت کودکان در درگیریهای مسلحانه است. از همین رو استخدام و استفاده از کودک سربازان در تشکیلات مجاهدین خلق توسط سازمانهای حقوق بشری و نهادهای بینالمللی، از جمله دیدهبان حقوق بشر و سازمان […]
استخدام و استفاده از سربازان کودک توسط هر گروه مسلحی نقض قوانین بینالمللی، از جمله پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک در مورد مشارکت کودکان در درگیریهای مسلحانه است. از همین رو استخدام و استفاده از کودک سربازان در تشکیلات مجاهدین خلق توسط سازمانهای حقوق بشری و نهادهای بینالمللی، از جمله دیدهبان حقوق بشر و سازمان ملل متحد، مستند شده است. کودک سربازان مجاهدین خلق تحت آموزههای ایدئولوژیک و ساختار فرقهمانند مجاهدین خلق دچار آسیبهای روانی پیچیدهای شدهاند.
در گزارشها و اسناد مربوطه سرگذشت برخی از کودکانی را که تحت آموزش نظامی، شستشوی مغزی ایدئولوژیک و مشارکت در عملیات علیه ایران قرار گرفتهاند، به تفصیل شرح داده شده است. نفس نیروگیری از میان کودکان برای کار نظامی، عملا نقض آشکار قوانین بینالمللی است. قانونی که کودک سرباز را چنین تعریف میکند: هر فرد زیر ۱۸ سال که عضوی از هر نیرو یا گروه مسلح منظم و نامنظم در هر ظرفیتی است، تعریف میکند. بنابراین تعریف، تشکیلات مجاهدین خلق، بیش از سیصد کودک را به استخدام خود درآورده، تحت آموزش نظامی قرار داده و در عملیاتهای نظامی به کار گرفته است اما کار ایدئولوژیک و شستشوی مغزی انجام شده روی این کودکان آنها را با تناقضات زیاد و آسیبهای روانی بسیار درگیر کرده است.
مجاهدین خلق پیوسته این اسناد را انکار کرده و ادعا میکند که افراد زیر ۱۸ سال در جنگ شرکت نداشتهاند بلکه کودکان زیر سن قانونی در اردوگاههای آنها برای اهداف آموزشی آنجا بودهاند! با این حال، شهادتهای کودک سربازان سابق مجاهدین خلق و تحقیقات مستقل، این انکارها را نقض میکند و شواهدی از استفاده سیستماتیک از کودکان در میان نیروهای آنها ارائه میدهد. در این شهادت ها مصادیقی از ضربه های عاطفی شدید به این نوجوانان و جوانان مشاهده میشود که در قسمت اخیر منتشر شده از خاطرات امیر یغمایی نمونهای از آن را مشاهده کردیم.
امیر یغمایی، یکی از کودک سربازان سابق مجاهدین خلق، از اولین افرادی است که علیه مجاهدین خلق شهادت داد. پس از حضور در مصاحبههای تلویزیونی، رادیویی و مطبوعاتی و شبکههای اجتماعی چون کلاب هاوس، او شخصا داستان زندگی خود را با شرح دقیق وقایع دوران کودکی و کودک سربازی در شبکه اجتماعی X منتشر کرد.
این بخش از خاطرات او نشان میدهد که چگونه سربازان کودک مجاهدین خلق توسط مقامات گروه مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند و در نهایت از نظر احساسی به سلاحها و مهمات ارتشی مجاهدین وابسته میشدند. بر اساس روایت امیر، هنگامی که ارتش آمریکا در سال ۲۰۰۳ میخواست مجاهدین خلق را خلع سلاح کند، سلاح برای اعضای مجاهدین خلق آنقدر حیاتی بود که یک عضو زن (یک مادر) پسر سرباز کودک خود را در ازای سلاح به سرهنگ آمریکایی تحویل داد!
امیر یغمایی این رویکرد تربیتی یک مادر مجاهد در برابر فرزند کودک سربازش را چنین شرح میدهد:
“فرماندهای زن به نام لیلا – که از پاریس مرا به عراق فرستاده بود – جلو آمد، یکی از نوجوانان را کشانکشان به سمت سرهنگ انداخت و فریاد زد: “بفرما! پسرم رو بگیر، ولی تانکهامون رو نگیر! ما بهشون نیاز داریم برای آزادی!” پسر، امین، بین جمع مجاهدین و امریکاییها قرار گرفت، با حیرت به مادرش و آمریکاییها نگاه میکرد و نمیدانست کدام طرف باید برود. صحنه های عجیبی بود، ماورای این دنیا، آنطور که آن را میشناسیم.”
به نوشته امیر یغمایی، ساختار شستشوی مغزی مجاهدین خلق چنان موفق عمل کرده بود که یکی دیگر از نوجوانان سرباز به نام حنیف د ، فریاد میزد: “منو زنده زنده پوست بکنین! دندونهامو بشکنین! ولی تانکم رو ازم نگیرین!”
کودکان سرباز گروههای افراطی مانند مجاهدین خلق به دلیل تعاملات پیچیده فرقهای و ساختار کنترل ذهن، وابستگی عاطفی عمیقی به سلاحهای خود پیدا میکنند. در آن دوره، پس از سالها انزوا در اردوگاه اشرف، سلاح برای کودکسربازان به منبع امنیت در موقعیتهای بسیار ناامن و تهدیدآمیز تبدیل شده بود. ایدئولوژی مجاهدین خلق همواره مبارزه مسلحانه را ستایش کرده است و برای سلاح ارزشی مقدس یا قهرمانانه قائل بوده است. این نوع آموزههای پیوندهای عاطفی کودک سربازان را با سلاحهایشان عمیقتر میکرد. بدین ترتیب، به دلیل این وابستگی، خلع سلاح برای اعضای مجاهدین خلق، به ویژه کودکان سربازان، به شدت چالش برانگیز بود و علیرغم تلاش های بسیار مجاهدین خلق برای تطهیر گذشته تاریک خویش، شواهد نقض حقوق بشر در این تشکیلات روز به روز آشکارتر میشود.
مزدا پارسی

