اعتبار مهرداد هرسینی، درحد سخن چینی برای رجوی و اربابان اوست!

زمانی که سوژه ی جالبی برای مطبوعات رجوی پیدا نمیشود، نوبت به طرح مسائل دروغین وآنهم بنفع عربستان واسرائیل و صدالبته به ضرر کشور ومردم خودشان ایران میرسد!
دراین مواقع است که دوجینی ازقلم بدستان حقیر رجوی وارد میدان شده و باطرح اتهاماتی علیه مردم و دولت ایران، طوفانی درفنجان بپا میکنند!
آقای مهرداد هرسینی یکی از شاخص ترین عمله واکره ی رجوی دراین مورد است که باطرح بیموقع ودیررس(دست داشتن ایران درانفجار برج های دوقلوی آمریکا) کوشید که ضمن اثبات مراتب گوش بفرمانی به رجوی، سهمی در به فراموشی سپردن تعلل عمدی دستگاه های عریض وطویل اطلاعاتی آمریکا و دخالت مستقیم دولت عربستان ایفای نقش کند!
خوانندگان این یادداشت کوتاه معمولا میدانند که جریان ازچه قرار بود و کسانی که نمیدانند، بدانند که  در آن موقع دولت درسایه واصلی آمریکا، بدین تحلیل دست یافته بود که برای نجات خود ازبحران اقتصادی کم نظیر تاریخ خود، چاره ای جز حمله به کشورهای پیرامونی وازجمله وبخصوص کشورهای خاورمیانه، ندارند  و این کار معنی صدور بحران دارد!
البته ودرتمامی اوقات، سلطه گران جهانی با براه انداختن چنین جنگ هایی درخارج مرزهای خود، هم ماشین جنگی خود را سروسامان میدهند- رضایت کارخانجات عظیم اسلحه سازی را فراهم میکنند که در صدر حکومت ها قراردارند-  وهم به اندازه ی قابل توجهی، اشتغال بوجود میآورند که دراین مورد یک انسان نکته سنج میتواند درک کند که آبادی این نوع کشورها با دولت های متجاوز، درویرانی جهانی تامین میشود وتو حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل!
بااین شرح مختصر وباتوجه به قاعده ی عمومی، باید دریافت که چه کسانی ازانفجار برج های دوقلو در11سپتامبر 2001 سود میبردند و چرا ایران که یک کشور معمولی بوده وقدرت سلطه گری هم ندارد، نفعی دراین خرابکاری نمیتوانسته داشته باشد وبطریق اولی، اتهامی متوجه آن نیست!
آقای مهرداد هرسینی درنوشته ی "  پدرخوانده تروریسم جهانی در چنگال عدالت " خود گفته است:
" به یقین افشاء 9 سند در رابطه با مشارکت دیکتاتوری خامنه ای در حملات تروریستی 11 سپتامبرکه طی آن بیش از سه هزار نفر کشته و صدها تن زخمی شده اند، یکی از مهم ترین رخدادهای هفته نخست در سال جدید ایرانی است. در این رابطه روزنامه الاشرق الاوسط (27 مارس 2016) نوشته است: «دادگاهی در نیویورک شخص رهبر عالی رژیم ایران علی خامنه‌ای و نیز حزب الله لبنان را در ردیف دوم و سوم متهمان بعد از رهبر سابق القاعده اسامه بن لادن در طراحی حملات 11 سپتامبر 2001 و تامین مالی و اجرای آن در آمریکا گنجانید".
مستند این هموطن گرفتار دریوزگی سخت دربرابر رجوی، روزنامه ی کشوری است بنام عربستان که خود ازمتهمان اصلی این انفجار بوده وبدین وسیله میخواسته که پای آمریکا را در هماهنگی با خونخوارترین جناح هیئت حاکمه ی آن به منطقه بکشد!
اعتبار اینگونه مستندات، از ماهیت آنها روشن است واحتیاج به توضیح اضافی مشاهده نمیشود!
مهرداد خان مینویسد:
"…این حکم در حالی اعلام می شود که بسیاری از رسانه های وابسته به سیاست مماشات عامدانه از کنار آن گذشته و آن را در هاله ای از سکوت قرارداده اند. سخن از همان سیاستی است که همواره طی سه دهه گذشته با تلاش و خرج هزینه های هنگفت ضمن مخدوش نمودن چهره واقعی افعی ولایت، از انتشار هرگونه خبری که به طریق اولی پدرخوانده تروریسم جهانی را به چالش بکشد و یا مورد بازخواست قراردهد، خودداری نموده است ".
برای این کنار گذاشته اند که گذشته ها را بیاد مردمی که فراموش کرده اند که این انفجارها درخدمت چه مقاصد شوم وضدبشری بوده، نیاندازند ونفرت زیر خاکستر مانده ی افکار عمومی جهان را شعله ور نسازند ونگذارند که مردم برای یک حادثه ی کم وبیش فراموش شده، بدنبال عوامل علت ومعلولی گشته وچهره ی کریه دست اندرکاران غیر ایرانی این جنایت را بهتر بشناسند!
بلی! این اربابان باصطلاح مماشاتگر شما، دوراندیشانه تر از شما فکر وعمل میکنند!
درادامه ی خزعبلات آقای هرسینی میخوانیم:
" بهرحال ایرانیان و مقاومت ایران که خود اصلی ترین قربانی رژیم تروریستی آخوندی می باشند در آن دوران به درستی انگشت اتهام را به سوی دیکتاتوری خامنه ای دراز کرده و به کرات در افشاگری های خود خواستار بازبینی دقیق نه تنها این سوء قصد تروریستی، بلکه تمامی دیگر عملیات خونبار در جهان گردیدند ".
شماها درآن موقع، موضوعی را به عاملین جنایت گوش زد کردید که صدها بار، اطلاعات درست تری درمقایسه با شایعات شما داشتند، آنها زمان ومکان وگنجایش طرح این خبر دروغین وبی منطق را مناسب نیافته ونخواستند که با طرح نام ایران، مردم ودولت آنرا مجبور به تحقیق بیشتر، کسب اطلاعات وافشاگری وادارند ونشان دادند که عاقل تر ازشما بوده و نمیخواهند درتور بافته  شده ی شما  " هپروتیان " گرفتار گردند!
ابراز ارادت وبندگی این قلم بدست مهجور رجوی چنین ادامه مییابد:
"…به یقین انفجار هر بمب و یا هر اقدام تروریستی با خود این سوال منطقی را به همراه دارد که به واقع چه دستان و چه منافعی در پشت این قتل های سازماندهی شده خوابیده است و چه سیاستی تلاش دارد تا افکار عموم را از رسیدن به واقعیت های پشت پرده محروم نماید. بهای نشست و برخاست با پدرخوانده تروریسم بین المللی و به قول خانم رجوی «افعی بنیادگرایی» بهای سنگینی را متحمل جامعه بین الملل و ایرانیان برای رسیدن به دمکراسی و حقوق بشرکرده است. راهکار اصولی برای ریشه کن کردن تروریسم نه در ادامه سیاست شکست خورده مماشات و هم نشینی با پدرخوانده آن، بلکه فراتر از آن نخست همکاری بین المللی و سپس ارسال تمامی پرونده های خونین ترور به شورای امنیت ملل متحد و نیز کشاندن خامنه ای بهمراه عاملان، متولیان و پدرخوانده تروریسم بین الملل به یک دادگاه ذیصلاح جهانی است ".
خوشبختانه من جواب این معما را که چه کسانی ازموضوع سود بردند، دربالا داده وبطور مختصر هم که شده، به کنکاش  منطقی قضیه پرداختم.
این مماشات گران مورد نظر شما، ازکنه قضایا اطلاع دارند ومیدانند که نباید درمورد این مسئله، مته به خشخاش بگذارند که اگر بگذارند، مجبورند دربرابر سیل سئوال های منطقی گرفتار شده وچه بسا ازسر استیصال، تضادهای درونی خود ویا اشتباها، موارد اسرار آمیزی ازاین توطئه ی 11 سپتامبر را برملا سازند که دراین صورت عواملی مانند عربستان بصورت پررنگ تری مطرح میگردد وکندن قال قضیه باین آسانی نیست و…
دیگر اینکه خوف آنهم وجود دارد که با ریشه یابی بیشتر قضیه، روابط شما با القاعده و… بیشتر روگشته وهمکاری های اطلاعاتی تان با ارتش مستقر آمریکا درعراق، درابعاد وسیع تر از اینی که هست، برسر زبان ها بیافتد ومردم عراق بدانند که بعنوان یک مهمان ناخوانده، چه خیانت هایی در حق آنها بعنوان مباشر یا شریک جرم، مرتکب شده اید!
سیروس  غضنفری
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا