چندی قبل مریم رجوی مصاحبه ای با خبرنگار اسکای نیوز عربی انجام داده بود که در آن صحبتهایی کرده بود که جا داشت چند خطی در جواب به اراجیفی که سر هم کرده بود٬ بنویسم!
در قسمتی از صحبتهایش او باین اشاره کرده بود که مرحله سرنگونی آغاز شده است! بیاد دارم که مسعود مدفون شده از سال 1360 میگفت که رژیم شش ماه دیگر سرنگون میشود وبا همین شش ماه شش ماه کردن٬ سی و پنج سال است که نیروهای خود را بکش بکش میکند! سال 1382 بود که دوباره گفت: تا شش ماه دیگر همه چیز بین ما و رژیم تعیین تکلیف میشود! از آن تاریخ هم بیش از 13 سال میگذرد و همچنان آنها مدعی هستند که دوران سرنگونی آغاز شده است! بیاد دارم در سالهای بین 80 تا 82 هم در قرارگاه اشرف بودیم که خبر دادند برادر مسعود مرحله *س* یعنی سرنگونی را اعلام کرده است! در کمتر از دو سال از آن اعلام٬ مجاهدین کلا خلع سلاح شدند و این نشانه تدبیر و تحلیل بسیار بسیار بالای اوست!!!
در قسمت دیگر صحبتهایش گفته بود که مجاهدین از حمایت بسیار بالایی در داخل کشور برخوردار هستند! اگر ما در ایران زندگی میکنیم از هر هزار نفر شاید ده نفر هم اسم شما را نشنیده اند و اگر هم شنیده باشند هیچکس از شما بعنوان یک نیروی انقلابی که دلش بحال ایران بسوزد٬ یادی نمیکند! همگان فرقه مجاهدین را یک گروه افراطی و خائن به وطن میدانندکه با خوش رقصی برای صدام و امریکا و اسراییل و اکنون سعودی ها که بر همگان واضح است که اصلی ترین دشمنان مردم ایران هستند تلاش میکنند که برای خودشان در عرصه بین المللی٬جایگاهی دست وپا کند! البته بودن در توهم برای مجاهدین٬چیز جدیدی نیست! بیاد دارم در سالیانی که در سازمان بودیم٬روزی در نشستی مریم میگفت: که چون مسعود به جوانان پیام داده بود٬آنها سر مزار مرحوم شاملو٬تجمع کرده بودند! در صورتیکه هر ساله جوانان در سالروز وفات ایشان٬بر مزار او تجمعی میکنند و مراسمی برگزار مینمایند! که بچه ها به شوخی بهم میگفتند که فردا مسعود پیام میدهد که هرکس طرفدار ماست٬فردا با کفش از خانه خارج شود و بعد اعلام میکنند که دیدید که چقدر طرفدار داریم!!
نکته بسیار جالب دیگر صحبتهای مریم رجوی این بود که ایشان درخصوص آزادی ادیان و زنان حرفهایی زدند که هرکس آنها را نشناسد اینگونه میپندارد که عجب ایشان روشنفکر و آزادیخواه است! او در شرایطی مدعی آزادی ادیان است که در سازمان هرگز بچه هایی که سنی بودند یا مسیحی بودند٬ مانند دیگر نفرات شمرده نمیشدند و نمیتوانستند به مواضع بالاتر مسئولیت ارتقاء پیدا کنند! این افراد هرگز اجازه نداشتندکه مراسم خاص خودشان را برگزار کنند و بصورت کاملا پیچیده و البته غیر مستقیم٬آنها را مجبور میکردند که دین خود را تغییر دهند. همچنین در خصوص آزادی زنان٬ بطور واقعی زنان ده برابر بیشتر تحت ظلم و ستم فرقه رجوی بودند! آنها بدلیل زن بودنشان٬هرگز اجازه نداشتندکه حتی آزادانه با یک همرزم مرد خود٬برای حتی چند ثانیه و بدون حضور نفر سوم٬صحبت کنند! زنان در سازمان اجازه نداشتند که به تنهایی در خیابانهای قرارگاه یا حتی مقر استقرار خود تردد کنند. زنان هرگز اجازه نداشتند که باخانواده خود یا حتی یکی از اعضاء خانواده خودمانند خواهر یا برادرش که در سازمان بود٬ملاقاتی داشته باشد. زنان به گفته اعضاء زن شورای رهبری جدا شده سازمان٬تحت سوء استفاده جنسی مستقیم شخص رجوی قرار میگرفتند و امکان هیچگونه اعتراض و دفاعی هم از خود نداشتند! زنان خیلی بیشتر از مردان در سازمان مورد خشونت قرار میگرفتند!
و دروغ بزرگ مریم رجوی در خصوص دخترش اشرف است. در جواب مجری مصاحبه که دخترت کجاست؟ او پاسخ میدهد که او در لیبرتی است در صورتیکه دخترش با نام مستعار اشرف تهرانی خیلی پیشتر از آن مصاحبه به آلبانی منتقل شده بود!
در یک کلام فرقه رجوی تمام امورات خود را با حقه و دروغ و کلک سپری میکند. آنها تصور میکنند که اینگونه میتوانند به آرزوهای خود برسند غافل از اینکه بار کج هرگز به مقصد نخواهد رسید!
الف – عباسی