فرقه رجوی و سراب سرنگونی نقش بر آب

برگزاری جشن نوروز، بار دیگر فرصتی برای فرقه ی رجوی ایجاد کرد تا تبلیغات خود را گسترش دهد. این بار، مقر جدید گروه در آلبانی به عنوان پایگاه جدیدی برای پذیرش حامیان رشوه بگیر فرقه، معرفی شد. سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل و جان بولتون یکی از چهره های سرشناس جنگ طلب از حزب جمهوری خواه است که همواره حمایت پرشوری از فرقه ی رجوی داشته است.  او در مراسم جشن نوروز در تیرانا بار دیگر حمایت خود از مجاهدین خلق را فریاد زد. بولتون که از هوچی های زمان ریاست جمهوری بوش پسر است و از جنگ طلبانی است که اکنون هم رابطه ی نزدیکی با دولت ترامپ دارد، در مراسم نوروزی مجاهدین سخنرانی کرد. وی در این مراسم گفت: " من اینجا هستم تا در کنار اپوزیسیون ایران بمانم و سال نو ایرانی را جشن بگیرم… خوشحالم که شما را ملاقات می کنم و اطمینان دارم که ما روزی یکدیگر را در ایران آزاد دوباره ملاقات خواهیم کرد."
دیدار دوباره در ایران از نظر افرادی چون بولتون و دیگر مواجب بگیران مجاهدین خلق در صورتی رخ می دهد که حکومت ایران تغییر کند و به زعم آن ها این تغییر رژیم ضامن آزادی ایرانیان است! این در حالی است که پل پیلار، پژوهشگر و کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی امریکا در مقاله ای توضیح می دهد که چگونه حوزه های فکری جمهوری خواه و به ویژه در دولت بوش و ترامپ گرفتار " افسانه ی " تغییر رژیم در ایران از طریق حمایت از فرقه ی رجوی بوده اند. وی در مقاله ی اخیرش با عنوان " تحول، و نه انقلابی دیگر" در وب سایت نشنال اینترست، تلاش های بی ثمر حامیان غربی مجاهدین خلق برای تغییر حکومت ایران را تحلیل می کند:
" برخی افسانه های اغراق آمیز درباره ی ایران به نظر نمی رسد که هرگز به پایان برسند. یکی از این افسانه ها که به ویژه مرتبط با خط مشی آمریکا در قبال ایران است این است که تغییر رژیم انقلاب گونه در ایران در آینده ی نزدیک بسیار محتمل است و با کمی فشار بیشتر از سوی خارج، جمهوری اسلامی فرو می پاشد و با چیزی بسیار باب میل تر برای ما، جایگزین می شود. این توهم در زمان دولت بوش بر بیشتر مسائل دولت سایه افکنده بود، که به تبع آن سیاست عدم مذاکره با ایران را در پی داشت و تلاش برای منزوی کردن ایران و تحمیل رنج تحریم های اقتصادی بر ایران جایگزین مذاکره شد. این بی تدبیری های سیاسی با افزایش تحریم ها چندین سال ناکارآمدی در پی داشت. تحریم ها به وجه المصالحه برای چانه زنی های سیاسی تبدیل شدند و نتیجه آن توافقی بود که مسیر ایران برای رسیدن به سلاح هسته ای را مسدود کرد.
"این افسانه غالباً مبتنی بر اعتقادی ست که گروه های تبعیدی را ابزاری برای انتقال سریع حکومت به حکومتی کاملاً متفاوت می داند. بسیاری از کسانی که به امید تغییر رژیم در ایران هستند همین نگاه را به مجاهدین خلق دارند، یک گروه تروریستی – فرقه ای و کمونیست که در واقع تقریباً هیچ پایگاهی در ایران ندارد. برخی از همین افراد بودند که همین اعتقاد را درباره ی احمد چلبی، تبعیدی عراق داشتند که پس از حمله به عراق در سال 2003، خاصیت وی بیشتر به عنوان یک هوچی هویدا شد تا فردی که بتواند جمهوری جدید عراق را پایه گزاری کند.
"امروز آشکارا نمونه ی دیگری از این افسانه پردازی قدیمی درباره ی ایران در جریان است با صحبت هایی که در میان وفاداران به ترامپ درباره ی تغییر رژیم در کاخ سفید و شورای امنیت ملی در گرفته است. به عقیده ی این افراد، فشارهای فزاینده و ضربه هایی که از خارج به ایران وارد می شود می تواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد… معلوم نیست که این خیال پردازی ها ناشی از یک اعتقاد واقعی ست یا پوششی است برای منطقی نشان دادن دلایل  آن دسته ای که می خواهند ایران را به عنوان منبع تنفر همیشگی منزوی نگه دارند. هر کدام از این ها که دلیل این سیاست ورزی باشد، نتیجه ی نهایی آن برای امریکا، مخرب و ناکارآمد است."
پیلار به جنگ طلبان امریکایی هشدار می دهد که خط مشی خشونت آمیز مثل تغییر حکومت و انقلاب از مطالبات مردم ایران بسیار دور است. پیام اساسی مباحثات این روزنامه نگار با تجربه این است که گروه های اپوزیسیونی مثل مجاهدین خلق از حمایت مردم ایران برخوردار نیستند:
" ایران در حال حاضر در شرف اختلال سیاسی که بتوان آن را انقلاب یا ضد انقلاب توصیف کرد، نیست، حتی اگر فشارها و تحمیل ها از خارج به این کشور بیشتر شود. سیاست های ایران مطمئناً از اختلاف نظرها و نابسامانی هایی رنج می برد اما علی رغم همه ی نقایص در سیستم سیاسی ایران، نوعی ثبات و قدرت سیاسی در ایران وجود دارد که حکومت های سلطنتی حاشیه خلیج فارس از کمبود آن رنج می برند. بیشتر ایرانی ها علاقه ای به انقلابی دیگر ندارند.  
"هم مردم و هم حکومت ایران نشان داده اند که توانایی مقابله با سختی هایی بسیار بیشتر از تحریم های امریکا دارند. و این را در هشت سال جنگ بسیار پرهزینه با عراق ثابت کردند. قطعاً اگر فشار و مجازاتی از سوی یک قدرت خارجی در کار باشد مردم و حکومت ایران هر دو مقاومتی راسخ نشان می دهند. "
او سپس تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در طول دهه های گذشته را در مقایسه با عقاید شدیداً متعصبانه و جنسیتی دیگر جوامع اطراف خلیج فارس، شرح می دهد:
" در طول حدود چهار دهه موجودیت جمهوری اسلامی تاکنون تحولات بسیاری در مسیر و ماهیت آن رخ داده است، هرچند که اگر انزوای تحمیلی غرب نبود، این تحولات می توانست بیشتر باشد. حجاب ها اکنون چند سانتی متر عقب تر از خط رویش مو و زندگی عادی مردم بسیار آزادتر و رهاتر از گذشته است. به ویژه برای بخش مؤنث جامعه، نگاهی به آن سوی خلیج حاکی از هیچ جایگزین بهتری برای زنان نیست."
به عقیده ی پل پیلار، سیاست دیپلماسی و تعهد برای تعاملات میان غرب و جمهوری اسلامی ثمربخش تر خواهد بود:
" تحول جمهوری اسلامی و سیاست هایش در آینده مستقیماً با میزان تعاملات عادی سیاسی و اقتصادی با بقیه ی دنیا ارتباط دارد. منزوی کردن و مجازات کردن، تنها استدلال های افراطیون ایرانی را تقویت می کند که معتقدند که هیچ امکان و امتیازی نباید از چنین تعاملاتی انتظار داشت. در عوض، رشد معادلات تجاری، سرمایه گزاری خارجی  و بهبود شرایط اقتصادی که در پی این تعاملات ایجاد می شود، موقعیت سیاسی کسانی که به دنبال روابط عادی بین ایران و غرب هستند را قدرت می بخشد."
 دبیر نشریه نشنال اینترست به جنگ طلبان امریکایی توصیه می کند که برای هموار شدن مسیر غرب در راه دستیابی به اهدافش به مذاکرات مسالمت آمیز متعهد شوند و این دقیقاً همان چیزی است که فرقه ی مجاهدین خلق هرگز نمی تواند بپذیرد. سران مجاهدین خلق میلیون ها دلار برای لابی های ضد ایرانی شان خرج کرده اند تا حمایت سیاستمداران جنگ طلب امریکا را بخرند تنها به این دلیل که قادر نیستند حمایت مردم ایران را بخرند. فرقه ی مجاهدین خلق برای دستیابی به قدرت در ایران راهی ندارد جز دخالت نظامی با واسطه ی دشمنان ایران. پل پیلار می نویسد:
" کسانی که در ایالات متحده امریکا به دنبال تغییر رژیم ایران هستند یا دست کم درباره ی آن حرف می زنند، باید بگذارند که روندهایی که اکنون در حال انجام است به کار بیفتند و در پی آن ها تعاملات و معاملات اقتصادی بین طرفین افزایش یابد. تغییر ممکن است به اندازه کافی ناگهانی و خشونت آمیز نباشد که بتوان آن را انقلاب نامید، اما این تغییر خیلی محتمل تر است از هر نوع تغییر قهرآمیز و ناگهانی که در جهت منافع غرب باشد."
گردآوری: مزدا پارسی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا