8 شهریور برگی سیاه در کارنامه مجاهدین

آن چه در ارزیابی عملکرد هر فرد، سازمان یا مجموعه ای ملاک و معیار سنجش قرار می گیرد صرفا ادعا و شعار نیست بلکه خروجی آن ، که حاصل همه داده ها و پردازش آن هاست و به نسبت مقبولیت مشروعیت و عقلایی بودن آن در عرصه عمل اجتماعی با تحلیل کارشناسان حوزه های مختلف و افکار عمومی بر مبنای مبانی پذیرفته شده یک ملت و حقوق به رسمیت شناخته شده یا امور تقبیح شده حقوق بشری ارزیابی می گردد. اما سازمان برای هر عملی که از او و اعضا (بخوانیم بر اساس تراوشات مسعود _مریم )صورت می گیرد فارغ از هر نتیجه ای آن را تقدیس نموده و عملی انقلابی و در مبارزه با دیکتاتوری عملی کاملا دموکراتیک به حساب می آورد و این خود حقیقت پنداری آنان را دچار نوعی خود شیفتگی نموده است و خود ستایانه عملکرد خویش را عین صواب می دانند.
جدای از عمل غیر انسانی اخلاقی و دینی و مغایر با حقوق بشر ترور که امروزه در همه جای جهان خصوصا در نزد انسان های آزاد اندیش و آزادی خواه به معنای واقعی کلمه مردود است ترور چهره های فرهنگی و انسان های باورمند به فرهنگ و اخلاقیات و پای بند به مسائل دینی و اعتقادی که سلاح آنان منطق و قلم است و با نگاهی انسانی و اسلامی به اسیر و مخالف و دشمن خود می نگرند جفایی مضاعف است و غیر قابل توجیه ، در همین راستا ترور چهره هایی همچون رجایی و باهنر با پیشینه ای علمی و فرهنگی و صادقی که گفتار و رفتار آنان بر هم منطبق بوده است و شهره اند، عملی کاملا ناجوانمردانه است.
اما برای سازمانی که ترور را رمز موفقیت خود می داند وبرای دستیابی به قدرت امری مقدس می شمرد ارتکاب چنین اعمالی نه تنها دور از ذهن نیست که از بدیهیات محسوب می شود.
و از آنجایی که ترور در جوامع مختلف و افکار عمومی جهانیان امری تقبیح شده است و عزمی جدی در آزادی خواهان برای مبارزه با آن شدت یافته است سازمان تلاش می کند تا بر این کارنامه سیاه خود سر پوش بگذارد وژست های دموکراتیک بگیرد اما گذشته ای سیاه بر پیشانیش حک شده است و پاک شدنی نیست و یاری کشورهای بیگانه هم نتوانسته است این اثر را از بین ببرد.
و بنا به اقتضای شرایط تلاش دارد تا در لفافه شعارهای مدرن واقعیت اعتقادات و عملکرد سیاه خویش را بپیچاند و به خورد دیگرانی دهد که ماهیت آنان را نمی شناسند.
اما واقعیت آن است که آزادی اندیشه در قاموس سازمان جایی نداشته و در مورد مخالفین خود جز به حذف نمی اندیشد و علیرغم ادعاهای سازمان بر گذشته افتخار آمیز خود می بینیم که هر برگ آن نه برگ زرینی بلکه برگ خونینی آغشته به خون انسانهایی است که سازمان تحمل حیات آنها را نداشته و ندارد و هنوز هم در مورد آنان واژه های جارو و حذف را در بیان مقاصد خویش به خدمت می گیرد که”از کوزه همان برون تراود که در اوست”.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا