شهریورماه و فراز و نشیب های فرقه رجوی – قسمت اول

شهریور ماه در تاریخ ننگین سازمان مجاهدین خلق ، ماهی پر از اتفاقات مهم است. مروری بر این اتفاقات و عملکردهای سازمان می توان به درک بهتر ماهیت دوگانه و سیاست های ضد خلقی مجاهدین خلق رسید.

اول شهریور سال 1377 ترور لاجوردی

در این ماه فرقه توانست با فریبکاری، دو تن از نیروهای خود را از بغداد به تهران اعزام کند تا لاجوردی را ترور کنند. رجوی کینه عمیقی نسبت به او داشت. چون او فرزند رجوی (مصطفی) را بعد از فوت اشرف ربیعی و موسی خیابانی بغل کرده و در تلویزیون نشان داده بود. البته این همه داستان نیست چون رجوی در آن سالها حتی نمی توانست عملیات مرزی انجام دهد دوباره به عملیات چریک شهری و ترور افراد در داخل کشور رو آورد. بعضاٌ این سوژه ها توسط دولت عراق مشخص می شد که می توان به ترور صیاد شیرازی اشاره نمود.

نحوه کار به این صورت بود که وقتی فردی از داخل کشور به مناسبات مجاهدین وارد می شد با مغزشویی سعی می کردند او را برای انجام ماموریت دوباره به داخل کشور بفرستند. اگر در آن عملیات دستگیر می شد اطلاعات زیادی نداشت و سازمان می توانست با کشته شدن وی بهره سیاسی ببرد و به نیروهای خود انگیزه بیشتر برای ماندن بدهد. من هم از جمله این افراد بودم. سال 1364 تازه وارد مناسبات سازمان شده بودم که برای اعزام به داخل کشور انتخاب شدم. به دلیل این که هنوز در سازمان جا نیفتاده بودم و کسی از غیبت من مطلع نمی شد. برای رجوی اصلا جان انسانها هیچ ارزشی نداشت، مثلا در آن زمان آقای لاجوردی هیچ گونه مسئولیتی در حکومت نداشت و به لحاظ برد سیاسی هیچ سودی برای فرقه نداشت ولی به لحاظ ارتباط با دولت عراق و انگیزه دادن به نیروهای خود به این گونه عملیاتها دست می زدند. از طرفی رجوی می خواست نزد دولت عراق خودی نشان دهد که توان هر کاری را در داخل کشور دارد.

6 شهریور انتخاب مریم قجر به عنوان رئیس جمهور موقت

در روز 6 شهریور سال 72، سرکرده فرقه در یک نشست که اعضای بی کار شورا هم حضور داشتند، مریم قجر زن سوم خودش را به عنوان ریاست جمهوری موقت انتخاب کرد.

برای آگاهی از این انتخاب باید قدری به گذشته برگردیم. رجوی بعد از شکست در عملیات فروغ جاویدان تصمیم گرفت برای عدم پاسخگویی به نیروها در نشست معروف به تنگه و توحید مسئولیت شکست را به گردن نیروها اندازد و بعد با کمک مریم قجر بندهای انقلاب طلاق را در مناسبات ساری و جاری کرد. ابتدا بندهای الف و ب و جیم و دال اجرا شد و در نهایت به بند ر یا همان ریاست جمهوری مریم قجر رسید .

رجوی برای پیش بردن خط خود ابتدا خط گسترش شورا را اعلام نمود و با همین بهانه تعداد زیادی از اعضای سازمان را عضو شورا نمود تا در برنامه های شورا دست بالا را داشته باشد. ابتدا با کمک نیروهای خود در انتخاب مریم قجر به عنوان رئیس جمهور موقت توانست رای بالایی بیاورد و از آنان برای تعریف و تمجید کردن از شخصیت وی استفاده نمود تا به همه بقبولاند که مریم قجر انتخاب خوبی است. در این راستا آقای متین دفتری و همسرشان اعلام مخالفت نموده و بعد از مدتی شاهد جدا شدن آنها از مناسبات فرقه ای شورا بودیم. در سازمان شاهد پرونده سازی های مختلف و به سخره گرفتن آنها بودیم چون رجوی تحمل یک انتقاد از خودش را نداشت.

این انتخاب توسط رجوی مخفیانه انجام گرفت و برای بیرونی کردن آن تا سی مهر همان سال صبر کرد و مریم قجر را به فرانسه فرستاد. رجوی نیاز داشت که ابتدا برای نیروهای خود جا بیندازد چرا این انتخاب انجام گرفته است و از همان روز مسئولین فرقه شروع به مغزشویی نیروها در مورد مسئولیت پذیری مریم قجر کردند. ناگفته نماند چند هفته قبل از اعلام نهایی تمام دستگاه تبلیغاتی رجوی در تلاش برای اعلام این مسئله بودند که در روز سی مهر خبر مهمی است و این خبر راه سرنگونی را هموارتر می کند .

در روز سی مهر همه را در سالن جمع کردند. ابتدا مسعود رجوی عنوان کرد که در مبارزه با حکومت ایران باید در این مقطع فردی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب می کردیم و کسی را بهتر از مریم قجر پیدا نکردیم و برای اینکه قیمت زنش را بالا ببرد عنوان داشت مریم ابتدا قبول نمی کرد و بعد به خاطر اصرار اعضای شورا این مسئولیت را قبول کرده است .

در سالن فیلم انتخاب مریم قجر پخش شد. صحنه ای مشمئز کننده که کسی جرات مخالفت نداشت و هر چیزی که رجوی می گفت همه قبول می کردند. بعد مریم قجر با فیگور مسخره ای که مثلا از انتخابش ناراحت است به صحنه آمد. ولی به محض انتخاب شدن رنگ چهره اش عوض شد و شروع به خندیدن کرد. او فکر می کرد می تواند زود به این پست برسد ولی این خوابی بود که بعد از گذشت 29 سال هنوز ادامه دارد .

مریم قجر مخفیانه به فرانسه فرستاده شد و رجوی گفت اکنون بال سیاسی سازمان در اروپا هم فعال شده و اکنون دو سازمان مجاهدین داریم. در ادامه وی برای فریبکاری چنان سقفی زد که کسی در ذهنش هم نمی توانست آنرا قبول کند. سرکرده فرقه عنوان داشت : اگر خبر و یا فیلم انتخاب مریم قجر پخش شود ایران با عراق وارد جنگ می شود! اما این خبر پخش شد و خبری از جنگ نبود و حکومت ایران هیچ اهمیتی به این خبر نداد و دوباره رجوی در تحلیل های کشکی خود روسیاه شد .

در ادامه رجوی به خاطر توهم باز سقف دیگری از فریبکاری زد و عنوان داشت : مریم قجر سلاحی ماورای سرنگونی در راه رسیدن به رهایی و گذشتن از مرد سالاری است یعنی اینکه یک سلاح ضد استثمار جنسی است. مریم یک سلاح ضد بورژوازی بود و ما او را به خط مقدم مبارزه با بورژوازی فرستادیم !

رجوی در ادامه فریبکاری گفت: ما خبر را مخفی کردیم چون حکومت ایران به دنبال ماست و امکان داشت ردیابی می کرد و به عملیات دست می زد در حالی که کسی به این مسئله اهمیت نداد و برای کسی مهم نبود .

سئوالی که وجود دارد آیا به واقع مریم قجر سلاح ضد بورژوازی بوده است؟ آیا در راستای مبارزه با بورژوازی کاری انجام داده است؟ آیا در عرصه سیاسی سیاست های فرقه روی اصول مبارزه با بورژوازی سوار شده است؟ جواب همه این سئوالات منفی است چون اکنون شاهد هستیم مریم قجر جفت پا در بورژوازی غرق شده و به دنبال اجرای اهداف پلیدشان برای آمریکا و اسراییل سینه چاک می دهد و برای جنایت کاران غربی فرش سرخ پهن می کند. آیا این بود شیوه مبارزه با بورژوازی که رجوی از آن دم می زد.

مریم قجر به عنوان بی محتوای ریاست جمهوری رسید و این پست برای سازمان دردسرهای زیادی هم به دنبال داشت. ابتدا کسی مریم قجر را قبول نداشت و به همین خاطر وی مجبور شد بند دیگری از بندهای طلاق را بیاورد که عنوان بند ف یا فردیت بود تا این گونه شاید بتواند به نیروها فشار آورده و رده مریم قجر را قبول کنند و این کار زمان زیادی برد و شاهد درگیری و برخوردهای تند در نشست ها بودیم و این گونه رجوی با فشار آوردن به نیروها، افراد را مجبور کرد که مسئولیت جدیدش را قبول کنند .

انتخاب مریم قجر به عنوان ریاست جمهور هیچ منفعتی برای فرقه نداشت چون مریم قجر درک درستی از شرایط نداشت و توان حل تضاد او در حد نیروهای قدیمی نبود و نتوانست هیچ مسئله ای را در درون سازمان حل کند.

رجوی به خاطر فردیت نابش سعی کرد با انتخاب مریم قجر دهان اعضای شورا را ببندد و به آنها بفهماند بعد از سرنگونی تمام قدرت در اختیار وی و سازمانش باید باشد و اعضای شورا سهمی کوچکی دارند. رجوی در رابطه با سهم دادن به اعضای شورا دو خط را دنبال می کند. ابتدا برای نیروهای خود عنوان می کرد مگر می گذاریم اعضای شورا مفت و مجانی بعد از سرنگونی به قدرت برسند در حالی که ما خون و کشته های زیادی دادیم . اما در بیرون از تشکیلات عنوان می کرد بعد از سرنگونی و به قدرت رسیدن، بعد از شش ماه دوران انتقال قدرت را از طریق انتخابات به افراد مورد نظر واگذار می کنیم. این حرفها را خودش هم قبول نداشت و بیشتر جنبه سیاسی و سرکاری بود تا مفت خوران شورا را نگهدارد.

ادامه دارد

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا