نامه آقای قاسم قزی به آقای مسعود خدابنده

اقدام جسورانه ات در سفر به عراق به بسیاری از ذهنیت ها در مورد ورود به عراق و تلنگور زدن به تشکیلات آهنین هم خاتمه داد و راه کار جدیدی در پیشرو گذاشت، اگر چه که در ابتدای راه ولی آغازگر حرکت بزرگی بوده ای که در کوتاه مدت و به سادگی امکان پذیر نبود و همانطور که گفته بودی و دوستان دیگر هم بر آن تاکید کرده اند این حرکت صرفا به تحت پوشش قرار دادن افراد جدا شده که هم اکنون در شرایط نابهنجار و نا معلوم که بی هیچ امکانی در شهرها و بیابانهای عراق پراکنده اند ختم نخواهد شد

نامه به مسعود خدابندهمسعود گرامی با سلام و خسته نباشی

گزارشات، ملاقاتها و فعالیتهای گسترده و پیگیرت را که یک تنه اقدام به حرکتی بی مانند کرده ای تقریبا بطور روزانه پیگیری می کنیم، دست مریزاد و با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر در عراق بی صدام و احتمالا در آینده ای نه چندان دور در عراق بی مجاهد را برایت داریم. اقدام جسورانه ات در سفر به عراق به بسیاری از ذهنیت ها در مورد ورود به عراق و تلنگور زدن به تشکیلات آهنین هم خاتمه داد و راه کار جدیدی در پیشرو گذاشت، اگر چه که در ابتدای راه ولی آغازگر حرکت بزرگی بوده ای که در کوتاه مدت و به سادگی امکان پذیر نبود و همانطور که گفته بودی و دوستان دیگر هم بر آن تاکید کرده اند این حرکت صرفا به تحت پوشش قرار دادن افراد جدا شده که هم اکنون در شرایط نابهنجار و نا معلوم که بی هیچ امکانی در شهرها و بیابانهای عراق پراکنده اند ختم نخواهد شد. اقدام به تاسیس مکانی که بتواند همین تعداد افراد جدا شده را در عراق و بغل گوش پادگان اشرف تحت پوشش قرار دهد به تنهایی کاری است کارستان و بدون شک تشکیل چنین بنیاد یا تدارک ایجاد چنین مکانی نیاز به حل قانونی، هماهنگی و گذشتن از هزار توی مسئولین سطح بالای عراقی داشته و دارد، عراقی که در حال حاضر تحت اشغال ارتش بیگانه است و کم و بیش با مجاهدین مستقر در پادگان اشرف هم بده بستانهایی دارند کار سهل و آسانی نیست و لزوما نخواهد بود. یقین دارم که کارها و فعالیت هایت نادیده نخواهد ماند و آنانکه دستی در فعالیت های حقوق بشری دارند قدر دانی کرده و به شما و کارتان ارج می نهند. در همین راستا ما هم در حد توان و ظرفیت خود ودر هماهنگی با کارهایی که شما در آنجا پیش می برید اخبار و گزارشات وضعیت افراد جدا شده را چه از طریق گزارشاتی که شما می فرستید و چه از طریق تماسهایی که مستقیما با خود این افراد در عراق داریم (و میگیریم) را انعکاس داده و در گفگوها و ملاقاتهایمان با مجامع حقوق بشری پیش می بریم. سعی و تاکید ما "شناساندن موقعیت اضطراری" این افراد که فاکتور بسیار با اهمیت و مهمی از نظر سازمانهای حقوق بشری است در حال حاضر میباشد، قبول یا شناسایی این موضوع که افراد جدا شده در موقعیتی خطرناک و اضطراری قرار داشته و دارند در شق ایده ال راه به حل انتقال عاجل و سریع این افراد به یک یا چند کشور اروپایی خواهد برد که همانطور که گفته شد این ایده ال خواهد بود در حداقل ها انتقال به محل امن در کشورههای همجوار و در همین راستا تدارک امکاناتی موقت و مناسب در عراق برای این افراد می باشد. در همین رابطه و با توجه به شناختی که از وضعیت این افراد و شرایط عراق داشته و داریم راهکارها و پیشنهاداتی را در گفتگوهها و ملاقاتهایمان به این ارگانها داده ایم. پیشنهاد یا طرح اعزام "هیئت ترکیبی" به عراق تحت نظارت و یا به سرپرستی سازمان عفو بین الملل و یا یکی از سازمانهای حقوق بشری که از اولین روزهها و هفته های بحران کمپ تیپف از طرف "انجمن صلح" عنوان و مطرح شده بود مورد استقبال ویژه ای قرار گرفته و بنا به اطلاعاتی که اخیرا بدست ما رسیده احتمال زیادی هست که با اعزام "هیئت ترکیبی" پیشنهادی از طرف این انجمن موافقت شود، در حال حاضر جنبه های اجرایی این هیئت مورد بررسی و ارزیابی است و منتظر خبرههای مثبت و خوشحال کننده ای در روز های آینده خواهیم بود. مسعود عزیز ما همچنان مشتاق و منتظر خبرها و فعالیتهای بی وقفه و بی دریغت هستیم و از راه دور دستت را به گرمی می فشاریم، با این امید که حاصل زحماتت را ما هر چه زودتر با حضور تعدادی از بچه های جدا شده در اروپا شاهد باشیم.

پیروز باشید

قاسم قزی

سایت انجمن صلح، نروژ، شانزدهم فوریه 2008

برچسب ها

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و سوم 25 آذر 1404
پرچم آمریکا در قلب اشرف

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و سوم

 شکست خاموش یک امپراتوری هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم که روزی برسد که جهان اطرافم چنین دگرگون شود. آنچه در هفته‌ها و ماه‌های پس از سقوط صدام رخ داد، چیزی نبود که حتی در خیالات شبانه‌ام جا داشته باشد. واژه‌ای که بتواند آن را توصیف کند، تنها یک چیز است: هرج‌ومرج. با ورود نیروهای آمریکایی به عراق، […]

فرار از اشرف، فرار از جهاد اکبر بود؟ – قسمت دوم 25 آذر 1404
ورود به قرارگاه

فرار از اشرف، فرار از جهاد اکبر بود؟ – قسمت دوم

در قسمت اول توضیح دادم که چگونه با دلی پاک و بی آلایش وارد تشکیلاتی حیله گر و جنایتکار شدم، همه چیز در اول خوش رنگ و لعاب بود، اما بعد از مدت کوتاهی همه چیز به رنگ اصلی خود یعنی سیاه و تیره مبدل شد. ورودم به قرارگاه اشرف نیز این گونه بود. و […]

دیدار فاضل فرهادی با اعضای انجمن نجات اراک 24 آذر 1404
زندگی در کنار خانواده، موهبتی که دوباره نصیبم شد

دیدار فاضل فرهادی با اعضای انجمن نجات اراک

روز سه شنبه 18 آذرماه 1404، فاضل فرهادی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق با حضور در دفتر انجمن نجات اراک، با اعضای این انجمن به گفتگو و تبادل نظر پرداخت. فاضل فرهادی که سابقه چند دهه حضور در تشکیلات مجاهدین خلق را دارد، در گفتگو با اعضای انجمن گفت: وقتی به آغوش خانواده برگشتم […]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.