در طول پنج دهه گذشته که مجاهدین خلق ادعا میکنند، علیه ظلم و ستم مبارزه کردهاند، افرادی که با این گروه به طریقی مرتبط شدند، در سطوح مختلف آسیب دیدند. بسیاری از این افراد سرنوشتشان مرگ بود و بسیاری اکنون در قرارگاه اشرف 3 در آلبانی در انتظار فرا رسیدن مرگ هستند. در هفته های […]
در طول پنج دهه گذشته که مجاهدین خلق ادعا میکنند، علیه ظلم و ستم مبارزه کردهاند، افرادی که با این گروه به طریقی مرتبط شدند، در سطوح مختلف آسیب دیدند. بسیاری از این افراد سرنوشتشان مرگ بود و بسیاری اکنون در قرارگاه اشرف 3 در آلبانی در انتظار فرا رسیدن مرگ هستند. در هفته های گذشته دو تن از اعضای مجاهدین خلق به جرم اقدام به حملات خشونت آمیز در ایران اعدام شدند و چند تن دیگر از این افراد احتمالا در انتظار اجرای حکم هستند.
مجاهدین خلق بیگانهترین هم وطن
در طول سالهای موجودیت سازمان مجاهدین خلق، برایند فعالیت عوامل آن در داخل ایران بیش از هر چیز، ارتکاب به اعمال خشونت آمیزی چون حمله انتحاری، بمب گذاری، خمپاره اندازی، تیراندازی، ترور افراد با بمبهای مغناطیسی و حمله به ساختمان های مسکونی، دولتی، نظامی، قضایی و مذهبی بوده است. این در حالی است که برایند فعالیت این تشکیلات در خارج از ایران، فعالیتهای نرمی چون لابی گری، همایش، تظاهرات و تبلیغات بوده است.
علیرغم این که سازمان مجاهدین خلق، سیزده سال پیش با ادعای اینکه مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته است و با صرف هزینههای بسیار از فهرست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا خارج شد، هر روز در رسانههایش به فعالیتهای خشونت آمیز “کانونهای شورشی”، مباهات میکند و با افتخار تصاویر آن را منتشر میکند. بدین ترتیب، رجوی عملا نشان میدهد که مبارزه مسلحانه با حکومت ایران برایش ادامه دارد. به علاوه، او در یکی از پیام های یک سال اخیرش رسما از دولت آمریکا خواست که سلاحهای مجاهدین خلق را پس بدهد تا آنها به طور مستقل به مصاف با جمهوری اسلامی بروند.
مسعود و مریم رجوی به مشی مسلحانه وفادارند، نفراتی اگر داخل ایران دارند، با هزاران ترفند برای ارتکاب به خشونت تطمیع میکنند و ادعا دارند که ملت ایران در این راهبرد خشونت بار در کنارشان هستند. این ادعا آشکارا و به روشنی قابل ابطال است چرا که در تمام گزارشهای بین المللی و گزارشهای دولتی آمریکا اذعان شده است که مجاهدین خلق در ایران پایگاه مردمی ندارند. همچنین نمود نفرت مردم ایران از مجاهدین خلق در شبکههای اجتماعی دائما به بهانههای مختلف پدیدارتر از پیش میشود.
اگر زمانی مردم ایران به دلیل حملات تروریستی علیه شهروندان و همدستی با صدام حسین از مجاهدین خلق متنفر بودند، امروزه بسیاری از مردم جامعه درباره نقض حقوق اعضای درون تشکیلات، ظلم و ستم به زنان و کودکان مجاهدین خلق، حجاب اجباری، تجرد اجباری، داستانهای دردناک کودک سربازان و بسیاری موارد دیگر نقض حقوق بشر آگاهی دارند.
از سوی دیگر، احساسات انسان دوستانه و وطن پرستانه ملت ایران همواره عامل اتحاد علیه دشمن متجاوز بوده است، چندان که در جنگ دوازده روزه و حملات اسرائیل به خاک وطن و کشتار مردم بیگناه تکرار شد. هرگونه خشونتی از جانب بیگانگان از جمله مجاهدین خلق (بیگانه ترین هموطنان ایرانیان) از سوی مردم به شدت محکوم میشود و به انزوای بیشتر مجاهدین در بستر عشق به وطن میانجامد. پرونده خیانتهای مجاهدین علیه وطن روزبروز قطورتر میشود و نفرت ملی از آنها هر لحظه بیشتر میشود.
مجاهدین خلق دشمن ترین، نسبت به اعضای خود
در هفتههای گذشته تبلیغات مجاهدین خلق بر اعدام دو تن از عوامل عملیاتی خود متمرکز بوده است. سوختی که برای ماشین مظلوم نمایی تشکیلات مخوف مجاهدین خلق فراهم شده را، از اساس خود تشکیلات تهیه کرده است. اتلاق به عضویت افراد در یک سازمان تروریستی که خشنترین فعالیتها را در سوابق خود دارد، یکی از عوامل پیش برنده اثبات اتهامات این افراد در محاکمه است.
تشکیلاتی چون مجاهدین خلق که ارتکاب به مخوفترین جنایات را در تاریخچه خود مستند دارد، هنگامی که عکس و اسم عوامل عملیاتی خود را مدام در تبلیغات خود اعلام میکند، چه هدفی به غیر از ایجاد موجی برای مجازات افراد دارد؟
در حقیقت سران مجاهدین خلق نشان دادهاند که نه تنها حفظ جان عواملشان برای آنها هیچ اهمیتی ندارد، بلکه از دست رفتن جان آنها برایشان اهمیت ویژه دارد. از این رو که کشته شدن اعضا برگ برندهای در دست مریم رجوی برای افزودن نامی دیگر به فهرست “شهدا”ی تشکیلات مجاهدین خلق است.
آن دسته از افراد دیگری که در ارتباط با فعالیتهای تروریستی مجاهدین خلق در ایران دستگیر شده اند، هر روز از بیم از دست رفتن جانشان میمیرند و زنده میشوند، در حالی که مریم رجوی خیال گذاشتن دسته گل و روشن کردن شمع را در مقابل قاب عکس آنها، در سر میپروراند– تصویری که برای خریدن حمایت برخی سیاستمداران غربی ممکن است مفید باشد. این در حالی است که آن فرد فریب خورده از بیم اینکه نفر بعدی که پای چوبه دار میرود او باشد خواب و خوراک ندارد.
تباه کردن خون افراد در حملات تروریستی، همزمان با تباه کردن عمر افراد در قرارگاه اشرف 3، وجه انفرادی همکاری با مجاهدین خلق است و وجه اجتماعی آن این است که فرد هرگز در ذهن ملت ایران قهرمان یا شهید شمرده نمیشود. در بدترین حالت او خائنی به وطن تلقی میشود که مستحق مجازات مرگ بوده است و در بهترین حالت فرد فریب خوردهای خوانده میشود که سازمان مجاهدین خلق او را شستشوی مغزی داده که علیه وطن خود اسلحه به دست بگیرد.
مزدا پارسی


































