در کنفرانسی که انجمن نجات آلبانی با موضوع خشونت علیه زنان در سازمان مجاهدین خلق برگزار کرد، صحنههایی رقم خورد که قلب هر انسان آزادهای را به لرزه درمیآورد. من که برای ثبت و تهیه فیلم و عکس در محل حضور داشتم، هرچند وظیفهام حفظ تمرکز و ادامه فیلمبرداری بود، اما واقعیت این است که […]
در کنفرانسی که انجمن نجات آلبانی با موضوع خشونت علیه زنان در سازمان مجاهدین خلق برگزار کرد، صحنههایی رقم خورد که قلب هر انسان آزادهای را به لرزه درمیآورد. من که برای ثبت و تهیه فیلم و عکس در محل حضور داشتم، هرچند وظیفهام حفظ تمرکز و ادامه فیلمبرداری بود، اما واقعیت این است که تحمل آن تصاویر، آن چهرهها و آن شهادتهای دردناک، برایم بسیار سخت بود.
در بخشی از برنامه، ویدئویی پخش شد که در آن تعدادی از زنانی که سالها در سازمان مجاهدین خلق مورد سوءاستفاده، تحقیر، خشونت جنسی و روانی قرار گرفته بودند، با شجاعت تمام حقیقت را بازگو میکردند. این ویدئو، سکوت سالن بزرگ کنفرانس را شکست و آن را به دریایی از اندوه، خشم و همدردی تبدیل کرد.

به مناسبت روز مبارزه با خشونت بر علیه زنان
اشکهایی که پنهان نمیشد؛ واکنش تکاندهندۀ مردم آلبانی
در طول فیلمبرداری، چهرۀ نزدیک به ۲۰۰ نفر از حضار آلبانیایی را میدیدم؛ زن و مرد، جوان و سالمند…
چشمهایی پر از اشک.
نگاههایی پر از ناباوری.
چهرههایی درهمرفته از شنیدن حقیقتی که شاید تصورش برایشان ناممکن بود.
یکی از حاضران زیر لب میگفت:
«آیا این همان چیزی است که امروز هم در کمپ مانز اتفاق میافتد؟»
دیگری اشک میریخت و زمزمه میکرد:
«چطور ممکن است یک رهبر سیاسی چنین بلایی بر سر زنهای خودش بیاورد؟»
وقتی افشاگریها به موضوع «رقص رهایی» و سوءاستفادههای جنسی مسعود رجوی رسید، سکوتی سنگین تمام سالن را فرا گرفت. هیچکس حرف نمیزد. همه فقط گوش میدادند… با ناباوری… با درد… با غمی که در چهرهها موج میزد.
دیدم که چند نفر از حضار، حتی مردانی که معمولاً احساسات خود را پنهان میکنند، بیصدا گریه میکردند. این سکوت و این اشکها، گواهی بود بر عظمت جنایاتی که سالها در پشت دیوارهای آهنین فرقه رجوی پنهان مانده بود.

به مناسبت روز مبارزه با خشونت بر علیه زنان
شهادت زنانی که سالها لگدمال شده بودند
افشاگریهای زنان جداشده، دربارۀ:
• جداسازی کودکان از مادران،
• طلاقهای اجباری،
• سرکوب عاطفی و جنسی،
• شکنجه روانی،
• رقص رهایی و آزار جنسی توسط مسعود رجوی،
• و تبدیل زنان به ابزار مطلق رهبری،
روح سالن را تکان داد.
حقیقت این بود:
آنها فقط قربانی نبودند؛ زنان شجاعی بودند که بعد از سالها سکوت، امروز حق فریاد پیدا کرده بودند.
سختترین لحظه برای من…
بهعنوان کسی که پشت دوربین بودم، وظیفه داشتم تصویر بگیرم، اما واقعیت این است که بسیاری لحظات، باید خودم را جمعوجور میکردم. چشمانم میسوخت، بغضم بالا میآمد. دیدن اینهمه درد، اینهمه سالهای ازدسترفته، اینهمه تحقیر و شکستن انسانی… آسان نبود.
اما در همان لحظه با خودم گفتم:
من اینجا هستم تا حقیقت را ثبت کنم.
تا صدای این زنان قطع نشود.
تا واقعیت برای همیشه در حافظه مردم آلبانی و همه انسانهای آزاده بماند.

به مناسبت روز مبارزه با خشونت بر علیه زنان
مسیر ما ادامه دارد
خدا را شکر میکنم که توان و فرصت آن را دارم که در کنار انجمن نجات آلبانی باشم.
راهی که ما میرویم آسان نیست—پر از فشار، تهدید، تخریب و سنگاندازی—but این وظیفهای اخلاقی، انسانی و تاریخی است.
من و همه اعضای انجمن نجات آلبانی یک باور مشترک داریم:
افشاگری را ادامه میدهیم تا روزی که آخرین دوست، برادر و خواهر ما از بند فرقه رجوی رها شود.
کمپ مانز هنوز زخم باز آلبانی و مردم بیگناهِ گرفتار در آن است.
اما حقیقت، دیر یا زود، همیشه راهش را پیدا میکند.
و ما، تا آخرین روز، صدای آنهایی خواهیم بود که صدایشان را دزدیدند.
مهدی سلیمانی

به مناسبت روز مبارزه با خشونت بر علیه زنان


































