اعتلای حقوق زن در تشکیلات رجوی!

حقوق بشر به این معناست که تمامی انسان‌ها، صرف‌نظر از جنسیت، نژاد، مذهب، قومیت و طبقه‌ی اجتماعی، شایسته‌ی کرامت، آزادی و برابری‌اند. حق حیات، آزادی اندیشه، آزادی بیان، حق آموزش، امنیت فردی، منع شکنجه، برابری در برابر قانون و حق مشارکت در تصمیمات جامعه، همگی از جمله حقوق بنیادینی هستند که همه احاد جامعه بشری […]

حقوق بشر به این معناست که تمامی انسان‌ها، صرف‌نظر از جنسیت، نژاد، مذهب، قومیت و طبقه‌ی اجتماعی، شایسته‌ی کرامت، آزادی و برابری‌اند. حق حیات، آزادی اندیشه، آزادی بیان، حق آموزش، امنیت فردی، منع شکنجه، برابری در برابر قانون و حق مشارکت در تصمیمات جامعه، همگی از جمله حقوق بنیادینی هستند که همه احاد جامعه بشری را چه زن و چه مرد در بر میگیرد.

با این مقدمه کوتاه به سراغ حقوق نادیده گرفته شده زن در تشکیلات رجوی می‌رویم و قبل از هر چیز مروری داریم بر برخی از ادعاهای مضحک این گروه در خصوص حقوق زن و جایگاه آن در تشکیلات تروریستی شان.

تشکیلات رجوی مدعی است که: زنان «آزادی واقعی» پیدا کرده‌اند! «رهبری زنان» نشانه‌ی پیشرفت است «زنان ستون اصلی رهبری هستند»، حضور زنان نشانه «پیشرفت ایدئولوژیک» سازمان است، و مشارکت گسترده‌ی آنان دلیلی بر «برابری جنسیتی» در سازمان محسوب می‌شود و بر همین اساس و ادعاها سیاست «رهایی زن» یا «انقلاب ایدئولوژیک » را مطرح کرد. و ادعا می‌کرد این انقلاب برای «آزادی زنان» است.

اینک قصد داریم با کمی توضیح به شرح معنی واقعی واژه‌هایی همچون «رهایی زن» یا «انقلاب ایدئولوژیک» و «آزادی واقعی و رهبری زنان» بپردازیم:

کنترل و نظارت دائمی بر زندگی زنان:

نظارت ۲۴ ساعته: زنان و مردان هر دو تحت نظارت بوده و هستند اما زنان نظارت شدیدتری را تجربه می کنند. در عراق و در اردوگاه اشرف رفت‌ و آمد کاملاً کنترل‌ شده بود. تماس تلفنی آزاد وجود نداشت. دسترسی به اینترنت، رسانه یا خبر بسیار محدود بود – اعضا بدون اجازه‌ی فرمانده نمی‌توانستند از ساختمان یا یگان خود خارج شوند. زنان به‌ خصوص در بخش‌های «فرماندهی»، «تدارکات»، «روابط»، یا «عملیات» اغلب با نظارت بیشتری مواجه بودند.
ممنوعیت زندگی خصوصی زندگی شخصی به‌ طور کامل از بین می‌رفت. اتاق‌ها مشترک بودند. هیچ فضای خصوصی نبود. نامه، عکس شخصی یا وسایل شخصی کمیاب یا ممنوع بود. حتی فکر کردن به خانواده یا گذشته «گناه ایدئولوژیک» تلقی می‌شد .

فشار روانی:

اعتراف‌گیری‌های روزانه و هفتگی تحت نام جلسات «عملیات جاری» و «غسل هفتگی» یکی از اصلی‌ترین بخش‌های فشار بر زنان بوده و هم اینک هم بر اساس اظهارات جداشدگان ادامه دارد.
عملیات جاری چیست؟ جلسه‌ای روزانه یا چند بار در هفته، که در آن هر زن باید افکار، احساسات، شک‌ها، ترس‌ها و حتی تمایلات جنسی خود را اعتراف کند. دیگر اعضا او را مورد انتقاد، توهین یا تحقیر قرار می‌دادند هدف از اینکار «شکستن شخصیت مستقل» و «وابستگی کامل به رهبری» بود. این جلسات بسیار سنگین و تحقیرآمیز بوده است.

غسل هفتگی در این جلسات:

زنان باید «تمام احساسات و افکار پنهان» خود را اعلام کرده و هرگونه احساس انسانی، مثل دلتنگی برای فرزند یا خانواده، «خیانت به رهبری» شمرده می‌شد نتیجه این فشارها ایجاد احساس گناه دائمی بود.

جدایی از زندگی خانوادگی و اثرات سنگین آن:

یکی از جدی‌ترین موضوعات، مسأله‌ی «طلاق‌های اجباری» و «جدا کردن کودکان از مادران» است. طلاق‌های اجباری یعنی اینکه همه اعضای متأهل مجبور به طلاق شدند عشق و علاقه‌ی همسرانه «ضد انقلاب ایدئولوژیک» معرفی شد. زنان باید ثابت می‌کردند «فقط رهبری را دوست دارند» این موضوع از نظر روحی برای بسیاری از زنان ضربه بسیار سنگینی بوده است. زنان در تشکیلات رجوی اجازه‌ی مادر شدن نداشتند. در برهه ای هم کودکان از مادرانشان جدا و به کشورهای اروپایی فرستاده شدند بسیاری از زنان سال‌ها فرزند خود را ندیده‌اند این مسئله باعث افسردگی و آسیب‌های بلندمدت روانی در میان زنان شده است.

جدایی اجباری از خانواده:

اعضا (زن و مرد) مجبور به طلاق شدند، ارتباط با همسر و فرزند محدود یا قطع گردید، خانواده به‌ عنوان «وابستگی عاطفی مضر» معرفی می‌شد. کنترل شدید زندگی شخصی ،ازدواج، رابطه عاطفی و حتی مادر شدن غیرمجاز است. جلسات «انتقاد از خود» یا «عملیات جاری» برای کنترل فکری اعضا، شامل زنان، برگزار می‌شود.

فشارهای جسمانی و مشکلات سلامت:

در تشکیلات ضد بشری مجاهدین، شرایط جسمی برای همه اعضا سخت بوده و هنوز هم هست ، اما زنان با مشکلات خاص‌تری مواجه هستند. زنان مانند مردان موظف بودند آموزش نظامی ببینند. گشت‌زنی کنند. سلاح حمل کنند. در تمرین‌های سخت شرکت کنند در گرمای شدید عراق، این آموزش‌ها فرساینده بوده است.

محدودیت در رسیدگی پزشکی زنان:

براساس مستندات موجود و گزارشات متعدد پزشک متخصص زنان محدود بود. بیماری‌ها اغلب دیر درمان می‌شد. صحبت درباره مشکلات زنانه یا جسمی «ضعف ایدئولوژیک» تلقی می‌شد. برخی زنان گفته‌اند: «ما حتی اجازه نداشتیم بگوییم مریضیم. می‌گفتند تو باید از نظر ایدئولوژیک قوی باشی.» فقدان تغذیه مناسب و استراحت کافی تمرین‌های نظامی سنگین + فشار روانی + کمبود خواب ترکیب بسیار سخت و آسیب‌زا بوده است.

ترس از خروج و پیامدهای روانی آن :

خروج از سازمان “گناه مرگبار” محسوب می‌شود. به زنان گفته میشود که اگر از سازمان جدا شوی، دشمن تو را می‌کُشد. خانواده‌ات علیه توست. بیرون از سازمان «جهنم» است. این ترساندن‌ها باعث ایجاد وابستگی شدید به ساختار می‌شد.

برخورد با افراد خواهان جدایی:

افرادی که تمایل به خروج داشته و دارند ، در جلسات تشدید انتقاد قرار میگیرند. گاهی مدتی در بخش‌های انضباطی نگهداری شده تا شخصیت آن‌ها تخریب شود.

پیامدهای بلندمدت پس از جدایی :

زنان جداشده از سازمان در مصاحبه‌ها گفته‌اند که ماه‌ها دچار اضطراب شدید بوده‌اند. خواب‌های آشفته و ترس دائمی داشته‌اند. از ارتباط اجتماعی می‌ترسیدند احساس می‌کردند هنوز کنترل می‌شوند. توان تصمیم‌گیری فردی را از دست داده بودند البته این‌ها نشانه‌های «آسیب روانی ناشی از محیط‌های بسته و فرقه‌ای» است.

نظارت شدید فشار روانی دائمی محدودیت در آزادی فردی جداشدن از خانواده و فرزند ممنوعیت زندگی عاطفی کارهای سخت و تمرین‌های نظامی خدمات درمانی ناکافی ترس از جدایی و پیامدهای آن قرار داشته‌اند.
و بطور خیلی خلاصه میتوان گفت که زنان در تشکیلات رجوی در معرض نظارت شدید، فشار روانی دائمی، محدودیت در آزادی فردی، جداشدن از خانواده و فرزند، ممنوعیت زندگی عاطفی، کارهای سخت و تمرین‌های نظامی خدمات درمانی ناکافی ،ترس از جدایی و پیامدهای آن قرار داشته‌اند.

آری از منظر تشکیلات ضد بشری و ضد عاطفی رجوی این است مفهوم واقعی واژه های دهان پر کن آزادی زن و رهایی او!

محمد حسین سعادت