یکی از تفاوت های داخل تشکیلات رجوی با دنیای خارج از تشکیلات
روز سه مهر تاریخ تولد من بود. مطلبی به ذهنم زد که ترجیح دادم با بقیه به اشتراک بگذارم. من حدود 24 سال در داخل سازمان مجاهدین خلق فعالیت کردم. خوشبختانه سال 90 درست یک ماه بعد از وقایع 19 فروردین از آن زندان بزرگ فرار کردم. سپس به ایران برگشتم و تشکیل خانواده دادم […]
ترهات سایت رجوی علیه اعضای انجمن نجات مازندران
هر وقت اعضای انجمن نجات دست به افشاگری علیه این سازمان جهنمی زدند سایت های سازمان مثل همیشه به دروغ متوسل شدند و علیه جدا شده ها به لجن پراکنی روی آوردند. همگی دیدیم که یک بار دیگر سایت ایران افشاگر به بازنشخوار دروغ هایش متوسل شده تا شاید بر روی آفتاب حقیقتی که اعضای […]
ما اینجا به کوری چشم رجوی از ته دل می خندیم و شادی می کنیم
وقت را غنیمت شمردم و همه خانواده را شام در خانه خودم دعوت کردم تا یک دورهمی صمیمی و به یاد ماندنی در کنار هم داشته باشیم. آن شب من برای این که سکوت را بشکنم و برای تلطیف فضا خاطراتی را برای جمع حاضر تعریف کردم ، خاطراتی از داخل تشکیلات. هر چه می […]
یک کوهپیمایی دل انگیز در کنار دوستان
هفته قبل با تعدادی از بچه محله هایم روز جمعه به دل کوه زدیم و خاطره ای فراموش نشدنی برایمان ثبت شد. اغلب دوستان از هم سن و سالهای خودم بودند که در این راهپیمایی شرکت کردند. راهپیمائی در جنگل هیرکانی که بهترین و بزرگترین و متنوع ترین جنگل دنیاست و زیبائی وصف ناپذیری دارد […]
درباره موضعگیری سخنگوی مجاهدین در قبال حضور جدا شده ها در دادگاه
بعد از حضور در سی و چهارمین جلسه دادگاه محاکمه 104 تن از عوامل جنایت کار سازمان مجاهدین این بار سخنگو و بخوانید رجوی مانند مار به خودش پیچیده تا شاید با فحش و ناسزا گفتن به من و اعضای جدا شده درمانی برای خود داشته باشد. وقتی سخنگوی سازمان که همه می دانیم منظور […]
خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت پایانی
در قسمت قبل گفتم که پدرم از من خواسته بود که به ایران برگردم و من برای پدرم توضیح دادم که برای منی که حکومت ایران را قبول ندارم، این موضوع ریسک دارد و ممکن است مورد آزار و اذیت قرار بگیرم. پدرم گفت شما می توانید تحقیق کنید. تعدادی از دوستان شما به ایران […]
خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت دوم
در قسمت قبل در مورد نحوه فرار از اشرف به همراه دوستم توضیح دادم که چگونه و با چه ریسکی توانستیم از اشرف خارج شویم و شاهد بالا و پائین پریدنهای مسئولین سازمان در داخل اشرف بودیم و آنجا بود که معنی جدا شدن به دور از تشکیلات را فهمیدم. بعد از فرار از اشرف […]
خاطره ای از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰- قسمت اول
اردیبهشت ماه سال 90 سال آزادی و رهایی، سال فارغ شدن از قید و بندهای تشکیلاتی سال به خود آمدن و خود آگاهی، سالی به دور از استرس و فشارهای تشکیلاتی ناشی از عملیات جاری و غسل هفتگی، سالی به دور از امر و نهی های تشکیلاتی و تحمیلی اعم از گوش کردن به سخنرانی […]
پیام نوروزی محمد رضا گلی اسکاردی به دوستانش در اشرف ۳
با سلام و به امید روزی که همه دوستانم که اکنون در کمپ مانز آلبانی بسر می برند از غل و زنجیر تشکیلات فرقه ای آزاد شده و به دنیای واقعی بر گردند. عید باستانی نوروز را به همه دوستانم تبریک می گویم امیدوارم با شروع سال جدید ورق جدیدی را برای خودتان رقم بزنید […]
رویکرد رهبری سازمان مجاهدین نسبت به خانواده ها – قسمت اول
برای روشن شدن این موضوع بر می گردم به گذشته، آن موقع که هنوز صدام حضور داشت و سازمان هم با تکیه بر صدام در داخل خاک عراق قدرت نمائی می کرد. رابطه رهبری سازمان با صدام حسین بسیار حسنه بود. رجوی می گفت ما با دولت صدام استراتژی مشترکی داریم. در ضمن باید یادآوری […]
پیام محمدرضا اسکاردی به محمد علی سیکارودی در کمپ آلبانی
سیکارودی جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. گر چه می دانم آنهایی که در داخل تشکیلات رجوی هستند از حال خوب برخوردار نیستند زیرا همواره از سوی تشکیلات شکنجه روحی و روانی می شوند. من را که می شناسی. من هم سالها در همین موقعیتی بودم که الان تو و دیگر دوستانمان هستید. من سختی […]
پیام محمدرضا اسکاردی برای دوستش علی شیرگاهی در کمپ مانز
علی جان سلام. امیدوارم حالت خوب باشد. من اسکاردی هستم و خوب شما را می شناسم. آن زمان ها ما به لحاظ ایدئولوژی با هم مشترکاتی داشتیم. شما کماکان در داخل تشکیلات ماندید ولی من فرار کردم و به دنیای آزاد برگشتم. علی جان حالا که آزادانه برای خودم و در کنار خانواده ام زندگی […]