سی خرداد، آغاز خشونت افسار گسیخته فرقه ی مجاهدین

"… بایستی که سی خرداد مبارزه مسلحانه را شروع می کردیم که کردیم، عملیات "مسلحانه" سازمان شروع شد…" شهر پاریس ـ 26/9/1372 سخنرانی مهدی ابریشم چی عضو کادر رهبری فرقه رجوی ـ در میان تعدادی از کادرهای رده بالای تشکیلاتی

انسداد سیاسی و یک پایه کردن تضادهای داخلی ایران یکی از دلایلی ست که مهدی ابریشم چی برای شروع عملیات تروریستی و خونبار فرقه ی مجاهدین بر علیه نظام سیاسی و ملت ایران طی سخنرانی در شهر پاریس طرح کرد. بایستی اذعان نمود بیماری کودکانه چپ روی در ساخت ذهنی رهبران مجاهدین ریشه در بنیادهای ایدئولوژیک و سیاسی آنان داشت و به نوعی می توان این امر مذموم و نکوهیده را در بستر تاریخی آن طی چند قرن اخیر نیز جستجو و مورد بررسی و نقادی همه جانبه قرار داد.
پر واضح است وجود و استحکام عوامل و عناصر تاریخی و فرهنگی ستیزه جویانه و خشونت طلب، افتادن در دام مطلق انگاری و خود حقیقت بینی و سرانجام تاکید و باور به شعار " این است و جز این نیست " در عرصه ی حیات فکری، ایدئولوژیک و سیاسی به شیفتگی برای کسب قدرت به هر روش و طریقی منجر خواهد شد. رهبران فرقه ی مجاهدین همواره و همیشه از درک تفکر انتقادی به مفهوم راستین، دموکراتیک و سازنده ی آن در مقاطع تاریخی گوناگون عاجر و ناتوان مانده اند. زیرا پارادایم تفکر حاکم بر سردمداران مجاهدین آمیزه ای از انگاره ها و مولفه های ستیزه جویی در عرصه ی سیاست و دگماتیزم ایدئولوژیک است.
آنان به پلورالیسم و تکثر سیاسی و اعتقادی باور ندارند. تاکید مستمر و مدام بر "خود محوری و خود بینی ایدئولوژیک " در دنیای مدرن راه به جایی نخواهد برد. امواج تفکر مدرن، عقلانیت انتقادی و باورمندی به عدم قطعیت در فلسفه ی سیاسی و حوزه ی پدیده ها، مفاهیم انسانی و اجتماعی گفتمان رایج در جوامع دموکراتیک و توسعه یافته و زمانه ی گردش آزاد اطلاع رسانی و انفجار اطلاعات است. از سوی دیگر سردمداران مجاهدین از پارادوکس غریبی در رنج وعذابند. آنان حامل گرایشاٰت، تمایلات و تفکر فاشیستی در هیئت آزادیخواهی و مبارزه برای حقوق بشر هستند. این دوگانگی ریشه در ماهیت و بنیادهای تفکر مجاهدین دارد و گریزی از آن نیست. رفتار سیاسی و اتخاذ خط مشی و تاکتیک های فرقه ی مجاهدین نیز برگرفته و منبعث از چنین دوگانگی آزار دهنده ای ست. شاید به این دلیل مشخص و منطق روشن است که مجاهدین علیرغم بیش از نیم قرن فعالیت تشکیلاتی و سیاسی حرفه ای هرگز در میان ملت ایران از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار نشدند. یا در معادلات و تحولات منطقه ای با همه حمایت های تاکتیکی و مقطعی برخی از دولت های امپریالیستی غرب و سیاستمداران نظام سرمایه داری جهانی وزن و جایگاه شاخص، ممتاز و تاثیر گذاری بدست نیاوردند. به عبارتی دقیق تر، سی خرداد و آغاز جنگ مسلحانه از سوی دارودسته ی رجوی نمود عینی دوگانگی در پارادایم تفکر (ایدئولوژیک و سیاسی) سردمداران مجاهدین بود. دچار توهم شدن و تحلیل های نادرست سیاسی از وضعیت و شرایط داخلی و اجتماعی و نیز آگراندیسمان موقعیت فرقه ی مجاهدین از سوی رهبر عقیدتی آن در سال 60 ـ حکایت تلخ و درخوری از پسرفت فکری و سیاسی یکی از مهمترین و خشن ترین مخالفین نظام سیاسی ایران است. فعالیت در قلمرو سیاست در دنیای مدرن الزاماتی دارد و پایبندی به گزاره های مشهود آن لازمه ی استمرار عمل سیاسی ست و گرنه راه به بن بست خواهد برد.
باور به "عدم خشونت " در هر شکل آن تحت هر شرایطی یک هنجار و نیز برخوردار از اصالت ذاتی در تفکر انسان مدرن است. پرهیز از خشونت یک شعار نیست یک گفتمان است و باورمندی به شان و کرامت انسان. فرد فرد انسانها فارغ از هر گونه مرزهای بازدارنده و آزاردهنده ای چون عقیده و ایدئولوژی، مرام و اهداف سیاسی، جنسیت و طبقه، ملیت، فرهنگ، نژاد و قومیت و… همه انسان هستند و از بدو تولد دارای حقوق ذاتی و از شان و کرامت برخوردارند. پس برای کسب قدرت سیاسی به منظور اداره ی جمعی انسانی برای تدارک بهزیستی آنها استفاده و بهره گیری از خشونت، ترور وهراس انگیزی توجیه انسانی و اخلاقی ندارد. از این منظر سی خرداد سال شصت و آغاز جنگ مسلحانه از سوی رهبران مجاهدین یک اشتباه استراتژیک، رفتاری غیر اخلاقی و نابخردانه بود. زیرا حقوق ذاتی انسانها و شان و کرامت آنها را نادیده انگاشت. با لحاظ شرایط و فضای آن دوران و در نظر گرفتن جایگاه انقلاب ضد استبدادی و ضد امپریالیستی ملت ایران، بکارگیری تروریسم افسار گسیخته ی مجاهدین و سپس اتحاد استراتژیک با رژیم منفور و ضد ایرانی صدام و پادوئی و جاسوسی برای بیگانگان بی تردید اقدامی ضد مردمی و ضد میهنی ست.
بایستی به نکته ی مهمی نیز اذعان نمود و آن اینکه ریشه های تروریسم و خشونت ورزی در فرقه ی رجوی ریشه در شیفتگی به خشونت در میان رهبران مجاهدین طی مقاطع گوناگون تاریخی دارد.
نیم نگاهی به شخصیت رهبران جنبش مدنی سراسر دنیا و مقایسه ی تطبیقی آن با خصیصه، روحیه و تمایلات رهبران مجاهدین در حقیقت اثبات این امر مشهود است. آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا