کمیته بین المللی در جستجوی عدالت به سر پرستی جناب آقای آلخو ویدال کوادراس اخیرآ نامه ای برای خانم هیلاری کلینتن وزیر امور خارجه ایالات متحده ارسال داشته، برای هر کسی که با الفبای مجاهدین آشنائی اولیه داشته باشد مشخص می شود که این نامه ای مستقل که دیدگاه های نگارنده را بیان کند نیست بلکه نامه ای است که دقیقآ تلاشی برای به کرسی نشاندن حرف و خواسته فرقه رجوی است. در سایت همبستگی ضد ملی می توانید نامه مذکور را بخوانید، اما بایستی خوب دقت کرد تا متوجه متن نامه و شیوه نگارش و منظور نگارنده که منعکس کننده دیدگاه مجاهدین است شد. در ابتدای نامه چنین آمده" کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت اظهارات دیپلمات امریکایی آقای لارنس باتلر در روزنامه نیویورک تایمز ۲۳ ژوییه و رویکردهای او با جان ۳۴۰۰ پناهنده بیدفاع و بی سلاح ایرانی در کمپ اشرف را انزجار بر انگیز، شوکه کننده و در خدمت دیکتاتوری حاکم بر ایران میداند و از وزیر خارجه آمریکا میخواهد تا اقدامات لازم را جهت جلوگیری از یک قتل عام دیگر ساکنین اشرف اتخاذ بکند". بایستی از نگارنده نامه پرسید: اولآ چرابایستی خانم کلینتن از یک فاجعه انسلنی جلوگیری کند مگر تصمیم گیرنده در مورد سازمان رهبران آن نیستید؟ دومآ اگرحرف این سازمان به حق و درست است چرا و به چه دلیلی پس از سرنگونی صدام کار را به اینجا کشاندند که امروز اجبارآ دست به دامن کسانی شوند که تا دیروز ژنرال های آنان را ترور می کردند و در برنامه صبحگاهی خود در ارتشتان سرود ضد امریکائی پخش می کردند یا در روز انفجار یازده سپتامبر در اشرف پایکوبی نموده و شیرینی پخش می کردند؟ تمام تلاش فرقه در این است که با واسطه قرار دادن کسی مثل اقای آلخو ویدال کوادراس اینطور وانمود کند که اگر در آینده اتفاق ناگواری درعراق و در کمپ اشرف رخ داد آنرامتوجه امریکا و خانم کلینتن نماید و ادعا کند ما که از قبل گفته بودیم آنهم نه توسط خود بلکه توسط کسی که دارای پست ومقام سیاسی است یعنی آقای آلخو ویدال کوادراس. بیشتر مطالب نامه حمله به آقای باتلر است که گویا طرحی مبنی بر جابجائی افراد در بند اشرف در داخل عراق را مطرح نموده است، در نامه مزبور از سوی آقای آلخو ویدال کوادراس به نقل از رهبری ساکنان اشرف اینطور آمده: " با این حال رهبری ساکنان اشرف وقتی با اصرارهای مشکوک آمباسادور باتلر برای جابجایی در داخل عراق مواجه شدند، اعلام کردند که جابجایی در داخل عراق کشتار و سرکوب آنها را تسریع وتسهیل میکند و تنها در صورتی حاضرند آنرا بپذیرند که آمریکا در محل جدید رسما حفاظت ساکنان را بر عهده بگیرد". فرار به جلوی فرقه در رابطه با تایین تکلیف خود در عراق کاملآ مشهود است، براستی اگر نیروهای عراقی بخواهند دست به اقدام فجیعی مثل گذشته بزنند آیا برایشان این سوی عراق یا آنسوی عراق تفاوتی دارد؟ مگر همین درگیری که چند ماه پیش اتفاق افتاد وآن فاجعه انسانی را آفرید در جای دیگری از عراق بود یا در همین اردوگاه فعلی اشرف؟ واقعیت این است که برای عراقیها شرق وغرب یا شمال و جنوب عراق تفاوتی ندارد، خاک خودشان است ودرحقیقت خانه خودشان است، آیا این گوشه یا آن گوشه خانه کسی برایش تفاوتی دارد؟ واقعیت این است که فرقه مجاهدین نمی خواهد این حقیقت را بپذیرد که شرایط عراق امروز با عراق دوران صدام منفور تفاوت دارد وقابل بازگشت نیست، سران این فرقه اگر ذره ای به فکر جان 3400 نفر در ارودگاه اشرف هستند بایستی تنها فکر خود را برای خارج کردن آنان از عراق متمرکز کنند نه اینکه خانم رجوی برای بازگشت افراد به ایران شرایطی را اعلام کند که به دور از عقل و منطق باشد. اگر آقای آلخو ویدال کوادراس در سمت "رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت" بجای نامه ای که منعکس کننده افکار مجاهدین برای باقی ماندن زوری در عراق است راه حلی مفید را به خانم کلینتن پیشنهاد می نمود صددرصد کابرد بهتری می داشت، در واقع مسئولیت ایشان به عنوان کسی که برای عدالت تلاش می کند به وی حکم می کند که راهی برای خروج این افراد پیدا کند تا جان خود را از این گردابی که فرقه برایشان درست کرده نجات دهند، نه اینکه تلاش کند به همان شیوه ای که سران مجاهدین تمایل دارند قدم در راهی بردارد که پایان تراژدی آن به فاجعه انسانی بیانجامد، اگر خدای ناکرده دوباره چنین جویبار خونی براه افتاد آیا آقای رئیس کمیته بین المللی در جستجوی عدالت پاسخگو خواهد بود یا اینکه مثل سران فرقه که در چنین شرایطی شروع به مظلوم نمائی می کنند به جمله ما که از قبل گفته بودیم اکتفا خواهد کرد؟