اعزام نیروهای مجاهدین به مقر موقت ترانزیت باید مدیریت شود

اخیرا در خبری خواندم که بزودی جمعیتی نزدیک به 500 تن دیگر از اعضاء فرقه رجوی به کمپ ترانزیت موقت منتقل خواهند شد.این خبر جای بسا خوشحالی دارد که فرزندان این مردم که سالیان سال در اسارت و در سحر و جادوی جغد شب بوده اند٬ دنیای خارج از دنیای سیاهی و تباهی اشرف را هم خواهند دید و تجربه خواهند کرد. اما نکته ای که فکر میکنم توجه به آن ضروریست اینست که مدیریت این مسئله بسیار حائز اهمیت است. چراکه نبایستی به مسئولین سازمان این اجازه یا امکان مجدد داده شود تا تشکیلات خود را حالا در مکانی جدید از نو پایه گذاری کنند و دوباره روز از نو و روزی از نو! اول اینکه امکان ارتباط این افراد نبایستی باهم وجود داشته باشد.خصوصا با مسئولین سازمان و ترجیحا نفراتی که بصورت گروهی به کمپ موقت اعزام میشوند نبایستی زیر سیطره مسئولین سازمان باشند و آنان اعزام ترکیبی را معین کنند! لیست اعزامی بایستی توسط دولت عراق به مجاهدین اعلام شود و آنها بایستی براساس لیست معین شده نفرات را آماده اعزام به مکان ترانزیت کنند. براساس شناختی که از این فرقه دارم٬ آنها در مکان جدید هم سازماندهی خود را خواهند داشت و تا جایی که امکان دارد اجازه نخواهند داد که نیروها بحال خود رها شوند تا مبادا امکان گرفتن تصمیم مستقل را پیدا کنند.
نکته بعدی که بایستی بدان توجه کرد اینست که نیروهایی که به مکان جدید منتقل میشوند را بایستی در گروههای 10 نفره یا کمتر تقسیم کنند تا اگر کسی خواست تصمیمی برای آینده خود بگیرد تحت تاثیر افراد دیگر نباشد. یعنی درسته که این افراد در گروههای 400 یا 500 نفره به مقر موقت منتقل میشوند و دیگر در کمپ اشرف نیستند ٬ اما در همان کمپ جدید هم بایستی که امکان داشتن ارتباط آنها با هم محدود باشد.
نکته بعدی امکان ملاقات خانواده ها بایستی برای این افراد فراهم شود. این افراد بدلیل اینکه سالیان سال بدور از جامعه و شهر و دیاری زندگی کرده اند ٬ هیچ شناختی از دنیای خارج از کمپ اشرف ندارند. لذا نزدیکترین و بهترین کسانی که میتوانند بآنها در گرفتن تصمیم برای ادامه زندگی کمک کنند خانواده هایشان هستند!
نکته بعدی که فکر میکنم توجه بآن از اهمیت خاصی برخوردار باشد اینست که این افراد باز بدلیل اینکه هیچ شناختی از دنیای خارج از فرقه خود ندارند ٬ نیازمند کمکهای فکری بسیاری میباشند. من از تجربه شخصی خودم و تعدادی از دوستانی که از این پیشتر موفق به رهایی شده بودیم این را بخوبی می فهمم. شاید جلسات مشاوره و درمان برای اینکه این افراد بتوانند اعتماد به نفس خود را برای پا گذاشتن به دنیای جدید بدست آورند بسیار کمک کننده باشد و اگر باین مسئله کم بها داده شود٬ شاید که این افراد بدلیل اینکه هیچ اراده ای و هیچ اعتماد به نفسی در خود حس نمیکنند٬ به ناچار مجبور به انتخاب دوباره سازمان بشونند! چراکه بعضا نزدیک به 30 سال تحت شستشوی مغزی توسط سرکردگان این فرقه بوده اند. بواقع این افراد بمانند کسانی میمانند که سالیان سال در کما بوده اند. هرکس به اندازه تعداد سالیانی که در این فرقه بوده است. باین تفاوت کسی که به کما رفته ٬شاید چیزی در فکر و ذهن و اندیشه اش اضافه یا کم نشود ولی این افراد تحت شدیدترین تبلیغات منفی نسبت به دنیای خارج از کمپ اشرف و تحت شدیدترین مغزشویی ها بوده اند!
باقری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا