جلسه پرسش و پاسخ دو عضو سابق فرقه رجوی با دانشجویان دانشگاه آزاد واحد اهواز

در تاریخ 22/8/91 سمیناری تحت عنوان فرقه ها و تروریسم در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز برگزار گردید. در این سمینار که آقایان صمدنظری و علی اکرامی بعنوان سخنران حضور داشتند پس از پایان سخنرانی که با استقبال بی نظیر دانشجویان همراه بود به سئوالات دانشجویان پاسخ داده شده که در زیر پرسش ها و پاسخ های مطرح شده ارائه می شود.
آقای نظری ضمن تشکر مجدد از شرکت دانشجویان دراین جلسه پرسش و پاسخ گفت: متاسفانه بدلیل کمبود وقت شاید نتوانیم به این حجم ازسئوالات پاسخ دهیم.ولی آن دسته از دانشجویان عزیز که موفق نشدند پاسخ سئوالات خود را کامل بگیرند بعد از جلسه ما درنمایشگاه خواهیم بود. پس اجازه میخواهم به پاسخ سئوالات بپردازیم.
1- برادر یا خواهری سئوال کرده اند که آیا تنها به ایران برگشتید یا به اتفاق نفرات دیگر؟ وبرخورد مقامات جمهوری اسلامی با شما چگونه بود؟
ج: من سال 72 به درخواست خودم به دلیل اختلافاتی که برسر خط وخطوط و استراتژی سازمان داشتم درخواست جدایی کردم. به هنگام خروج ازسازمان ازمن یک تعهد نامه سفید گرفتند که درصورت افشای اطلاعات سازمان به مرگ محکوم شوم منظورشان البته ازاطلاعات همان افشای مناسبات داخلی و دیکتاتوری واختناق حاکم برآن است. برخورد مسئولین جمهوری اسلامی با ما خیلی خوب بود وبه تعهدی که به ما داده بودند به خوبی عمل کردند.
آقای علی اکرامی: من سال 86 به اتفاق 10 نفر دیگر از اعضای جداشده ازطریق صلیب سرخ به ایران بازگشتم. قبل از من چندین گروه با استفاده ازعفو دولت و مقام رهبری بعد ازسالیان به آغوش گرم خانواده برگشتند. برخلاف ذهنیت من برخورد مسئولین درفرودگاه باما خیلی دوستانه بود و با شیرینی ازما پذیرایی کردند.برای خود من غیرقابل باور بود که مسئولین نظامی که،ما سالیان بطور مسلحانه با آنها جنگیده بودیم اینگونه با ما برخورد کنند.تصور اولیه خودم بعد از ورود به خاک ایران این بود که حداقل مرا جهت اطمینان ازسلامت امنیتی چندین ماه درزندان قرنطینه کنند. اکنون درایران یک زندگی راحتی دارم. وهمانند دیگرشهروندان ایرانی آزادانه زندگی میکنم.دیگردوستانی که با من آمدند هم وضعیتی مشابه من را دارند. 2- طی سالیان حضور درسازمان چه فعالیتهایی می کردید؟
علی اکرامی: عمده فعالیتهای ما کارسیاسی ونظامی بود. چون درسازمان وپادگان اشرف شرایط زندگی عادی وجود نداشت. برنامه ریزی که ازطرف مسئولین فرقه رجوی برای ما صورت می گرفت بقدری فشرده بود که اعضا از فرط خستگی نای ایستادن نداشتند.رجوی اعتقاد داشت که اعضا نباید فرصت و وقت آزاد داشته باشند زیرا داشتن وقت مازاد این فرصت را به آنها میدهد که فکرکنند.واین برای مناسبات سم است.درسازمان فکرکردن ممنوع است. زیرا عملکردهای سازمان درذهن افراد زیرسئوال میرود و یا اعضا این فرصت را پیدا میکنند که گذشته خود را مرور کنند. وبه فکرآینده خود باشند. بلحاظ اجرایی عمده وقت ما صرف آموزش نظامی، نشست های تشکیلاتی وانقلاب بود. دریک کلام رجوی برای تمامی لحظات ما برنامه داشت. ولی به لحاظ موقعیت وجایگاه اجتماعی هیچ منعفت فردی نداشتم.وطی سالیان نتوانستم هیچ تخصص یا ارتقاء شغلی ومدارج عالی تحصیلی داشته باشم. ولی متاسفانه باید بگویم که عمده وقت وانرژی ما بصورت رایگان درخدمت ارتش صدام ویا منافع نظامی واطلاعاتی اوبود. ما ابزاری بودیم که بصورت مجانی،خودمان را درخدمت این فرقه ومقاصد خائنانه آنها گذاشته بودیم وبدین لحاظ جدا متاسفیم. چون طی سالیان منشاء هیچ خدمتی به مردم و کشورنبودیم. 3- فرقه رجوی از چه شیوه ها و ترفندهایی برای جذب و به انحراف کشاندن جوانان استفاده میکند؟
آقای نظری: فرقه تروریستی رجوی اولا به هیچ وجه دربرخورد اول ماهیت و هویت اصلی خود را بروز نمی دهد و با استفاده وتحت پوشش سازمانهای غیرانتفاعی و یا نهادهای دانشگاهی و یا مؤسسات عام المنفعه وحقوق بشری برای جذب افراد و بخصوص نسل جوان که اطلاعات وآگاهی مکفی نسبت به گذشته این فرقه ندارند استفاده میکند. رهبران این فرقه به خوبی میدانند که بدلیل عملکردهای خائنانه و بخصوص درجنگ عراق علیه ایران و شرکت مستقیم در کشتارسربازان ایرانی بشدت از منظر مردم ایران منفور وغیرقابل پذیرش است.بنابراین ماهیت سیاه خود را پشت القاب فریبنده پنهان میکنند.
آقای اکرامی: دررابطه با توضیحات آقای نظری باید به مواردی اشاره کنم که خودم ازنزدیک شاهد آن بودم. سازمان برای تماس با افرادی که ازقبل شناسایی کرده عمدتا از زنان استفاده میکند. زیرا به خوبی روی مسائل روان شناسانه افراد و بخصوص نسل جوان کار کرده است. صدای زنان و بخصوص لحن خاص آن دربرخورد اولیه برای هرمرد جوانی جذبه دارد. و فرد در همان برخورد اول احساسی وعاطفی برخورد کرده و مجذوب لحن صحبت و شیطنت های اغواکننده طرف مقابل می شود. درتماس اول بسته به شناختی که این فرقه ازشخص مخاطب دارد خودشان را در پوش مؤسسه خیریه و یا نهاد دانشگاهی و یا مناصب و مشاغل دولتی معرفی می نماید و عمدتا دربرخورد اول و دوم بحث سیاسی نمیکنند. بعنوان مثال،از کشور سوئد،خانمی با پسر برادر یکی از اعضای مستقر در اشرف تماس میگیرد و به اومی گوید که عمویش شماره تلفن او را داده و خواهش کرده که برای شما در یکی از دانشگاههای سوئد بورسیه بگیرم و بعد شروع به تعریف وتمجید دررابطه با شرایط رفاهی وزندگی ودانشگاههای سوئد میکند. بطوریکه فرد نامبرده که یک جوان 23 ساله بود درهمان برخورد اول شیفته ومجذوب صحبتهای این خانم می شود.در برخوردهای بعد یک ایمیل به او داده وازاو میخواهد که به یک کافی نت برود وتماس برقرارکند. بعد ازیک ماه وکسب اعتماد ازاو اطلاعاتی در زمینه وضعیت سیاسی شهر و کارگران و کارخانه ها و بروز اعتراضات مردمی میخواهد که خوشبختانه فرد متوجه میشود و ارتباط خود را قطع میکند. یا تعداد زیادی ازافراد را با پوشش فراهم کردن شرایط کار و برخورداری از حقوق و مزایا به ترکیه کشانده بودند. هدف سران این فرقه بخصوص در رابطه با جوانان و قشر دانشجو این است که با بکارگیری ترفندهای مختلف که برای جوانان جذبه داشته باشد آنها رابه تدریج جذب فرقه کرده و در مسیر مقاصد خائنانه خود بکار گیرند. برای مقابله با این شیوه و ترفندهای این فرقه باید ازخود هوشیاری بخرج داد. روی نحوه ارتباط گیری ونوع خواسته آنها حساس باشیم وبه هیچ وجه اعتماد نکنیم.و اطلاعاتی در زمینه شخصی و یا عمومی ندهیم و ملاء پیرامون بخصوص خانواده را درجریان بگذاریم.فرقه رجوی برای تماس عمدتا ازتلفنهای داخل شهری وعمومی استفاده میکند وباید درهنگام تماس اصرار کنید که شماره تلفن شمارا چگونه به دست آورده است در یک کلام بالا بردن ضریب هوشیاری وعدم اعتماد اولیه، بهترین شیوه مقابله با این ترفندهای کثیف است.
4- اعضاء دراین فرقه چگونه انتخاب میشوند؟
آقای نظری: در ابتدا برای عضویت مردان شرط اصلی 4 سال سابقه وبرای زنان 2 سال بود. ولی به تدریج و بخصوص بعد از انقلاب ایدئولوژیک ملاک ومعیارانتخاب عضو و ارتقاء افراد در مسئولیتهای کلیدی و فرماندهی میزان وابستگی آنها به مریم و مسعود رجوی بود.افراد هرچقدر که سرسپرده تر واز خود تهی تربود درحقیقت ذوب در رجوی باشد بیشتردرمناصب کلیدی و رده های بالای تشکیلاتی ارتقاء پیدا میکرد. شرط دیگرفعال بودن درزمینه تجسس و راپورت دادن اعمال و صحبتهای ضد فرقه ای اعضا بود.افرادی به سرعت مسیر پیشرفت وترقی را طی میکردند که بیشتر درخدمت جنایات وسرکوب اعضا شرکت کرده باشند.
درحقیقت صلاحیت و داشتن فاکتورهای تخصصی، مهارت و تحصیلات و تجربه هیچ یک نقشی درانتخاب اعضا نداشت وتنها ملاک، قبول مریم رجوی،عنصرایدئولوژیک، یعنی سرسپاری مطلق و پرستش مطلق رجوی بود. مثلا خیلی از مهندسین در آشپزخانه بکار گرفته می شدند و یا دکترها درکارهای ساختمانی یعنی انجام وظیفه در یک امور کاملا غیرتخصصی.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا