اوج مسئله داری در فرقه رجوی – قسمت دوم

چرا فرقه رجوی نمی تواند رسما وضعیت رهبری خود را تعیین تکلیف کند؟
به قرار اطلاعات رسیده از درون فرقه رجوی در پاریس، جریان مسئله داری در این فرقه حول سؤال حیاتی و سرنوشت ساز "مسعود رجوی کجاست؟ آیا هنوز زنده است یا خیر؟" همچنان در اوج است و تمام تلاش مسئولین برای فرونشاندن این بحران تشکیلاتی درونی، سودی نداشته و عدم پاسخگویی آنان در برابر این گونه سؤالات بر مسئله داری و ابهامات اعضا و هواداران سازمان افزوده است.
بعد از سخنرانی شیخ بازنشسته سعودی در میتینگ تبلیغاتی مریم رجوی در بورژه پاریس در 19 تیر ماه سال جاری که از مسعود رجوی دو بار با لفظ "مرحوم" یاد کرد، و این برنامه از شبکه العربیه وابسته به عربستان به صورت زنده پخش شد، اخبار و تفاسیر بسیاری حول مرگ مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در همه جا منعکس گردید. بعد از گذشت بیش از دو هفته از این موضوع، سازمان هنوز نتوانسته به صورت رسمی و شفاف زنده بودن رهبر خود را تأیید نماید و عملا از دادن یک اطلاعیه رسمی در این خصوص عاجز مانده است.
زنده بودن یا نبودن مسعود رجوی ممکن است در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اهمیتی نداشته و مسئله کسی نباشد، چرا که حتی اگر او زنده باشد سازمان مجاهدین خلق دیگر حیاتی در این صحنه ندارد، اما این موضوع قطعا برای اعضا و هواداران سازمان که رابطه ای به اصطلاح عقیدتی و البته فرقه ای با رهبر خود برقرار نموده اند اهمیت زیادی دارد و ظاهرا مسئولین سازمان یا این اهمیت را درک نمی کنند یا شرایط طوری است که درمانده از نشان دادن هرگونه واکنش و ارائه پاسخ هستند.
یکی از دوستان از فرانسه نوشته است: "همین قدر که این سازمان نمی تواند رسما وضعیت رهبری خود را تعیین تکلیف کند نشانگر این واقعیت است که اوضاع درونی اش بسا وخیم تر از آن چیزی است که در بیرون مشاهده می شود." این دوست جدا شده از سازمان، از قول یکی از هواداران سازمان که با وی ارتباط دارد اشاره می کند که سازمان هیچ وقت ارزشی برای سؤالات هواداران قایل نبوده و نیست چون یک سازمان مسئول و قابل اتکاء نمی باشد و مانند همه فرقه ها عادت دارد دستوراتش را دیکته کند و هواداران را کر و کور می خواهد که سؤال نپرسند. این دوست همچنین می نویسد: "از پاسخگو نبودن سازمان در برابر مسئله ای که برای هوادارانش اهمیت حیاتی دارد می توان دریافت که چقدر خودکامه است و چقدر هوادارانش را بی ارزش می داند که حاضر نیست به اصلی ترین سؤالشان به صورت شفاف پاسخ بدهد."
این که مسعود رجوی زنده است یا خیر در درجه بعدی اهمیت قرار دارد. مهمتر آنست که سازمان مجاهدین خلق در وضعیت کنونی قادر نیست این موضوع را به صورت معمول همه سازمان ها و احزاب جهان تعیین تکلیف کند و این از عمق فاجعه بهم ریختگی درونی خبر می دهد.
مریم رجوی تلاش کرد با نمایش بورژه در پاریس و صرف هزینه ای هنگفت صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارد و قدری از جریان مسئله داری در فرقه رجوی که تا بالاترین سطوح پیش رفته است بکاهد؛ اما بحران و از هم پاشیدگی فراتر از این حرف هاست و نه تنها از مسئله داری درونی کاسته نشد بلکه بر ابعاد آن نیز اضافه گردید و سازمان را در معرض فروپاشی کامل قرار داد.  
در نقل قول از یکی از هواداران آمده است: "مگر تهدید امنیتی روی مسعود چقدر است که حتی یک نوار صوتی هم نمی تواند بیرون بدهد؟ او که قبلا نوار صوتی داده بود، چرا حالا نمی تواند این کار را بکند؟ آیا نمی شود یک اطلاعیه از قولش داد تا دل ما محکم شود؟" او می گوید: "شک ندارم که او مرده است و از آنجا که سازمان متکی به شخص رهبر است از این می ترسند که اگر اعلام کنند همین تعداد هم فرو بریزند. اما مگر تا کی می شود مرگ او را پنهان نگاه داشت؟ بالاخره آخرش چه خواهد شد؟ آیا الان مسعود رجوی در عمل نمرده است که حتی یک بیانیه هم نمی دهد؟"
در نقل قول از یکی دیگر از هواداران گفته شده است: "این چه وضعی است که ما داریم و باید بنشینیم و بالا و پایین کنیم و قراین را کنار هم بگذاریم و تحلیل نماییم و تلاش کنیم بفهمیم که طرف زنده است یا نه. چرا این سازمان این قدر ارزش برای هوادارانش قایل نیست که تکلیف را برایشان به صورت شفاف مشخص کند؟ چرا خود طرف اگر زنده است حرفی نمی زند و ما باید حدس و گمان بزنیم و اگر مرده است پس چرا بقیه سازمان هم مرده اند و خبرش را زودتر نمی دهند؟"  
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا